بخشي از تصوير زندگي بازنشستگان در دوران كرونا
به روايت 22 نفر
گروه اجتماعي| 18 مرد و 4 زن به دو، سه سوال پاسخ دادند تا بخشي از تصوير زندگي بازنشستگان در ماههاي پس از كرونا را شكل دهند. 18 نفر از آنها بازنشسته آموزش و پرورش هستند، دو نفرشان ارتش، دو نفر دانشگاه علوم پزشكي و يك نفر هم تامين اجتماعي. پاسخهايي كه ميدهند را ميتوان با اين واقعيت خواند كه از اين 22 نفر، 17 نفر صاحب خانه بودند و 5 نفر مستاجر و بعد به نسبت پاسخها ميتوان دريافت كه زندگي در مسكن استيجاري معادلات را چطور تغيير ميدهد. با نگاهي به اين جدول و پاسخها ميتوان دريافت كه اگر كرونا ايجاد مشكلي كرده باشد عمدتا بر پايه حقايق پيش از كروناي زندگي بازنشستگان بوده است. هر كسي بسته به وضعيت پيشين زندگياش دارد با بار مضاعف همهگيري ميجنگد و بسته به همان وضعيت است كه ميتواند بگويد كرونا چقدر بر زندگياش تاثير داشته يا نداشته. مصلا؟ يكي از اصليترين سوالات اين است كه اصولا افراد پس از بازنشستگي چقدر دوباره به بازار كار برگشتهاند؟ 11 نفر از اين ميان گفتند كه پس از بازنشستگي مشغول به كار ديگري نشدهاند اما يك نفر ميگويد كه با پايان گرفتن وضعيت حاكم به خاطر شيوع كرونا ميخواهد كه دوباره وارد بازار كار شود. جوابهاي مثبت مربوط به اشتغال دوباره پس از بازنشستگي مربوط به آن يك نفر بازنشسته تامين اجتماعي است كه مدتي را پس از پايان رسمي كارش به عنوان راننده به خيابانها و بازار كار برگشت و باقي هم از ميان معلمان بودند كه معمولا با همان پشتوانه معلمي باز مشغول تدريس شدند.
در ميان اين 22 نفر بيشترين هماهنگي در پاسخها جايي است كه پاي سوال تراز حقوق و هزينهها پيش ميآيد: «آيا دريافتي بازنشستگي كفاف خرج زندگيتان را ميدهد؟» دو، سه نفري هستند كه از وضعيت چندان گلايهاي دارند اما لازم ميدانند كه توضيح دهند چرا اين حقوق كفايت ميكند. يكي از بازنشستگان آموزش و پرورش كه هزينه اجاره هم ندارد در توضيح رضايت نسبياش از وضعيت دريافتي ميگويد: «چون در شهر كوچكي زندگي ميكنم و به روستا رفتوآمد دارم.» يكي ديگر از آموزش و پرورشيها هم ميگويد: «من به دليل اينكه مجرد هستم و تنها زندگي ميكنم در حد زندگي عادي اين حقوق كافي است.» اما وقتي سراغ مستاجران ميرويد و كساني كه خانوادهاي دارند كه مسووليت حمايت ماليشان با آنها است پاسخها همه يا با يك «نه» قاطع تمام ميشود ، يا توضيح اينكه حقوق بازنشستگي نميتواند از پس هزينه زندگي خانوارها برآيد. بازنشستگان ارتش هر دو مستاجر هستند و هر دو ميگويند كه دو فرزند دارند و هر دو جواب ميدهند كه حقوقشان براي گذران زندگي خانوادگي با دو فرزند را ندارد،
به خصوص زماني كه فرزندانشان دانشجو باشند.
حالا اين 22 نفر همراه با هزاران بازنشسته ديگر و ميليونها نفر از شهروندان و ساكنان ايران، ماهها است كه با همين مقدمات زندگي بازنشستگي وارد دوران پساكرونا شدهاند. «زندگي با كرونا را چگونه پشت سر گذاشتيد؟ مهمترين مشكل در دوره كرونا چه بوده است؟» به جز يك نفر كه ميگويد خودش به كرونا مبتلا شده بوده و به همين دليل اصليترين مشكلش در واقع دست به گريبان شدن با اين بيماري و خانهنشيني كامل بوده، باقي هم در مورد خانهنشيني و البته مشكل مالي حاصل از آن ميگويند. مشكلي كه براي آن دسته از بازنشستگان كه ناچار به كار بودهاند ملموستر بوده. يكي از بازنشستگان آموزش و پرورش ميگويد: «قبلا بنده تدريس خصوصي انجام ميدادم به دليل كرونا فعلا از اين كار معذورم.» و اين يعني درآمدي كه قرار بوده كم خرج زندگي با حقوق بازنشستگي شود فعلا قطع شده است. آنها هم مانند بسياري درگير استرسهاي مداوم ناشي از وضعيت همهگيري را از مهمترين مشكلات خودشان در اين دوران عنوان كردهاند و البته قطع شدن ديدارها با اقوام و دوستان. دو بازنشسته ارتش هر دو ميگويند كه در اين دوران مشكلات مالي، مشكلات ريه و اعصابي كه از قبل داشتند مزيد بر علت شده تا اين ماهها را با دشواري بيشتري پشت سر بگذارند. البته برخي از كساني كه به سوالها جواب دادند از اينكه تلاش كردند نوعي از زندگي عادي را حفظ كنند و تسليم شرايط نشوند هم گفتهاند. يكي از معلمان بازنشسته ميگويد: «به زندگي عادي ادامه ميدهم با رعايت پروتكلها و با دوستان طبيعتگرد به طبيعت ميرويم و دو گروه خيريه داريم كه به صورت محلي تا جايي كه ميتوانيم كمك ميكنيم.»