دو نمونه از كارهاي انجمن فلسفه ايران (1353 تا 1357)
خرد جاويدان
شهين اعواني
از بنده خواسته شده تا در حد 900 كلمه درباره تاريخچه انتشارات در ساليان شروع كار انجمن فلسفه ايران تا 1357 بگويم ولي با تامل، تحقق چنين كاري به نظر ناشدني و شايد محال ميبود. لذا تصميم بر اين شد تا به عنوان نمونه از دو اثر انجمن، يكي از شكلگيري نشريه جاويدان خرد(Sophia Perennis) كه بحمدالله تا كنون ادامه يافته است و ديگري از كتابشناسي توصيفي منابع تاريخ علوم اسلامي به عنوان كار ارزندهاي كه ابتر ماند به طور خلاصه گفته شود.
آن طوركه در اولين شماره نشريه جاويدان خرد، ذكر شده است، يكي از اهداف اصلي انجمن [شاهنشاهي] فلسفه ايران كه موسس و رييس آن آقاي دكتر سيدحسين نصر بود و از اين به بعد به اختصار «انجمن» ناميده ميشود، عبارت است از:«احياي تفكر و انديشه فلسفي و عرفاني و علمي ايران چه در دوران اسلامي و چه در ازمنه باستاني و آشنا كردن جهانيان با اين گنجينه بيهمتاي معرفت و نيز ترجمه و تحليل آثار فلسفي و فكري تمدنهاي ديگر اعم از غرب و شرق به زبان فارسي و جلب توجه متفكران ايراني به مكتبهاي فكري جهان و مسائل خاصي كه بشر امروز با آن گريبانگير است».
اينجانب همكاريام را از سال 1354 به صورت پارهوقت و غيرحضوري و از مهر 1355 به صورت قرارداد حضور تماموقت با فصلنامه «جاويدان خرد» نشريه انجمن [شاهنشاهي] فلسفه ايران شروع كردم كه «زير نظر» دكتر سيدحسين نصر بود و شماره اول آن در بهار 1354انتشار يافت. در آن زمان ساعت كار انجمن در هفته از شنبه تا چهارشنبه، صبحها از 8 تا 12 و بعدازظهرها از 14تا 16 بود و پنجشنبهها از 8 تا 12.
جاويدان خرد دو سردبير داشت: يكي آقاي كرامت رعناحسيني(كه مسووليت كتابخانه انجمن نيز برعهده ايشان بود) و ديگري آقاي پيتر لمبورن ويلسن(Peter Lamborn Wilson). جاويدان خرد از شمارههاي اول، دو بخش داشت. بخش مقالات فارسي و مقالات به زبانهاي اروپايي كه زبان انگليسي غالب بود ولي مقالات فرانسوي و آلماني زبان نيز پذيرفته ميشد. مثلا از همان شماره اول از 5 مقاله بخش زبانهاي اروپايي، دو مقاله يكي «چيستي مفهوم فلسفه تطبيقي»(Comment concevoir la philosophie comparée?) از هانري كربن و ديگري«ايران و سرنوشت فلسفه اسلامي»(La Perse et la destin de la philosophie islamique) از دكتر نصر به زبان فرانسه انتشار يافته بود. دكتر نصر در انتخاب مقالات اعم از بخش فارسي و عربي و مقالات اروپاييزبان، نظارت مستقيم و همهجانبه داشت.كار ويرايش فارسي و تصحيح مطبعي بخش فارسي و عربي را بنده انجام ميدادم و بخش مقالات به زبانهاي اروپايي بر عهده آقاي ويلسن بود كه به لحاظ اداري هر دو همكار آقاي دكتر سيدهادي شريفي، معاون انجمن بوديم. در بخش فارسي جاويدان خرد، در آن زمان مقالات تاليفي، تصحيح و گاهي(تعمدا) ترجمه مقاله خوب از زبانهاي اروپايي به فارسي براي درج در اين نشريه سفارش داده ميشد. مثلا اولين شمارهاي كه بنده تمام مراحل آن را انجام دادم شماره سال دوم شماره دوم(سال 1355) بود. در اين شماره دو مقاله ترجمهشده از انگليسي به فارسي درج شد كه ترجمه هر دو مقاله كار آقاي دكتر غلامرضا اعواني بود: يكي با عنوان«فرهنگ و توسعه»(Culture and Development) نوشته لئوپولد سدار سنگور (Leopold Sedar Senghor؛ و ديگري «نظري به اصول و فلسفه هنر اسلامي»(The Ka’ba) از تيتوس بوركهارت(Titus Bruckhardt). مقالات تاليفي هم همه كار اصيل و ماندگارند. مثلا عناوين مقالات شماره مذكور عبارتند از:«در بيان حقيقت عقل» از سيدابوالحسن قزويني معروف به علامه رفيعي(1315ق- 1353 ش)؛ مقاله «الاصول الخمسه وحيد قزويني» از محمدتقي دانشپژوه؛ دو مقاله تصحيحي يكي «وصيتنامه شهابالدين ابوحفص عمربن محمد سهروردي» به تصحيح آقاي محمد شيرواني و ديگر مقاله تصحيحي «شجره الهيه ميرزا رفيعا ناييني» به تصحيح عبدالله نوراني(1390- 1308)؛ در بخش معرفي نقد و معرفي كتاب، آقاي دكتر رضا داوري كتاب المبدأ و المعاد تاليف صدرالدين محمدبن ابراهيم شيرازي[ملاصدرا]، با مقدمه و تصحيح سيدجلالالدين آشتياني(از انتشارات انجمن در اسفند 1354) را معرفي كرده است و هادي شريفي نقد و معرفي كتاب آنچه خود داشت... تاليف احسان نراقي(از انتشارات اميركبير، سال 1355)؛ جاويدان خرد بخش نامهها هم داشت كه در صفحه 75 اين شماره نامهاي ارسالي از احمد آرام، خطاب به رييس انجمن درباره كتاب علم عربي (La science arabe) تاليف آلدو ميلي(Aldo Mieli) منتشر شد. در بخش خبر، ما خبر درگذشت آيتالله علامه حاجآقا رحيم ارباباصفهاني و معرفي منزلت و مقام علمي و نيز آثارشان به قلم استاد سيدجلالالدين همايي را داريم. آخرين مطلب اين بخش معرفي همكاران اين شماره و خلاصه مقالات به زبانهاي اروپايي به فارسي است.
اما بخش دوم يعني مقالات به زبانهاي اروپايي شامل: «سر حجاب» (Le mystère du voile) از فريتهوف شووان؛ «ضمير شاعرانه و اساطيري در مذاهب شاماني و تائوئي» (The Mythopoeic Ego in shamanism and Taoism) از توشيهيكو ايزوتسو؛ «الفباي قديم نورمن و انگلوساكسون و بروج افلاك»(The Runes and the Zodiac) تاليف الميره زولا؛ «منابع داستان مملكت افسانهاي شامبالا، (Les sources d’Ossendowsky) » تاليف ماركو پاليس؛ «فرهنگ ايران و جهان امروز» تاليف احسان نراقي(1391- 1305).
مروري به كتابهاي منتشره از سوي انجمن فلسفه ايران بين سالهاي 1353 تا پيروزي انقلاب اسلامي، بهمن 1357 بيانگر آن است كه اين انجمن پايهگذار اشاعه فرهنگ و تمدن اسلامي از طريق خوانش جديد متون و نيز تصحيح متون در آن زمان بوده است. قرار بود يكي از 3 ساختمان انجمن به تحقيق تاريخ علوم اسلامي اختصاص يابد. در سال 1356 طرح جامع آن هم نوشته شد ولي شروع نشده، متوقف ماند. نگاه انتقادي به وضعيت ايران و به طور كلي نحوه رويكرد تمدن اسلامي با مغربزمين و سهم علوم و نيز به كاربرد آن در صنعت در جاي جاي مقدمههايي كه بر كارهاي تصحيح نوشته ميشده،گوشزد شده است. كار بنياديني كه در آن زمان در اين زمينه صورت گرفت، تهيه كتابشناسي توصيفي منابع تاريخ علوم اسلامي بود كه شامل فهرست تمام آثار منتشره مربوط به علوم اسلامي از قرن هيجدهم ميلادي تا سال 1970 بود. از لحاظ اصول تقسيمبندي مطالب سعي ميشد كه «اصالت علوم اسلامي» حفظ شود. در اجراي اين طرح عظيم تا جايي كه در خاطر دارم در 12 جلد برنامهريزي شده بود و تا سال 1357 دو جلد آن هم انتشار يافت و جلد سوم كه قبل از سال 57 حروفچيني شده بود، در سال 1361چاپ شد و بقيه كار متوقف شد. طبق گزارش دكتر نصر در مقدمه جلد اول كتابشناسي توصيفي درحقيقت اين كار از سال 1343 به ياري موسسه فرانكلين مركزي در تهران جهت جمعآوري منابع تاريخ علوم اسلامي تاسيس شده بود و زير نظر دكتر نصر گروهي از محققان جوان ايراني و خارجي از جمله دكتر ويليام چيتيك، مظفر بختيار و بهمن دادگستر فعاليت خود را آغاز كرد و در خارج نيز گروه، بسياري از محققان برجسته تاريخ علوم در اروپا، امريكا، هند و ژاپن با اين طرح همكاري داشتند. از جمله اين محققان نيتان سيوين(Nithan Sivin) از دانشگاه ام.آي.تي براي منابع چيني و ژاپني؛ عبدالرحمان از مركز تحقيقات علمي دهلي نو براي بخش شبه قاره هند و پاكستان و... بودند. اين گروه تحقيق از همان اوان كار متوجه شدند كه ميزان قابل توجهي از مقالات، رسائل گوناگون در گوشه و كنار كتابخانهها و در لابهلاي مجلات متروك و منسوخ موجود است كه بايد مطالب آن از نو بررسي شود و در نگاشتن يك تاريخ علوم اسلامي قطعي از آن استفاده شود. «غناي برخي زبانها همچون كاتالان در اين زمينه در آغاز روشن نبود و زحمات فراوان لازم بود تا منابع به اين زبانها بررسي شود. دكتر نصر در هر سفر و هر جايي كه ميرفت، تلاش ميكرد در كتابخانههاي تخصصي قدمتدار اطلاعاتي از منابع و آثار تاريخ علوم اسلامي فراهم كند. به علاوه هراستادي كه از خارج ميآمد، سفارش ميداد كه مشخصات منابع مورد نياز در اين طرح را به همراه بياورد. به هر حال نتيجه بيش از 10 سال تحقيق مستمر و 10 سال ديگر مطالعه شخصي و جمعآوري منابع به صورت فردي از طرف دكتر نصر، مجموعهاي به دست داد كه شايد كاملترين فهرست منابع چاپ شده در تاريخ علوم اسلامي باشد كه در آن زمان فراهم شده بود. 3 جلد از كتابشناسي توصيفي منابع تاريخ علوم اسلامي انتشار يافت. در ادغام موسسات و نيز گردآوردي اسناد از همه بنيادها و موسسات تابعه دربار سبب شد كه آشفتگي در فيشهاي تنظيم شده موجود به وجود آيد و نظم حاكم بر فيشها كه به لحاظ موضوعي و مجلد مثلا جلد نجوم، طبيعيات، زيستشناسي، طب و... دستهبندي شده بود، در حمل و نقلهاي متعدد مغشوش شود. در اين اثنا چندين شماره از جعبههاي محتواي فيش گم شد. سرانجام آنچه از فيشها مانده بود در سالهاي 9-1387 مرتب شد و موضوع تفكيك و در دو جلد سال در سايت موسسه درج كرديد. ولي متاسفانه اين كار ارزشمند از جلد چهارم به بعد شرايطي پيش آمد كه ديگر هيچ محققي كار را ادامه نداد و كار تحقيقي اين طرح عظيم متوقف ماند.
عضو هيات مديره انجمن علمي
حكمت و فلسفه ايران