• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4832 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۴ دي

راز ماندگاري «انجمن»

حسين معصومي همداني

 47 ساله شدن موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران يا چنانكه در بين ما قديمي‌ها معروف است «انجمن فلسفه» رويداد مباركي است. از ميان موسسات پژوهشي يا انتشاراتي‌اي كه قبل از انقلاب در حوزه علوم انساني فعال بودند و غالبا نه از سوي دولت و با تصويب قانوني در مجلس بلكه با فرماني از بالا تاسيس شده بودند و به اين دليل بعدها بيشتر از دانشگاه‌ها در معرض سوء‌ظن بودند، اين نهاد جزو موسسات معدودي است كه از انحلال و ادغام جان به در برده است. بنگاه ترجمه و نشر كتاب چند بار نام و صاحب و مشي عوض كرده است. از بنياد فرهنگ ايران حتي نامي هم نمانده است و ميراث آن- ده‌ها كتاب ممتاز در حوزه تاريخ و فرهنگ ايران-  نصيب ناشراني شده كه گاهي يكي از كتاب‌هاي آن را تجديد چاپ مي‌كنند. فرهنگستان‌هاي پيشين بعد از انقلاب منحل شدند و بعدها به جاي‌شان فرهنگستان‌هاي ديگري تاسيس شد. بسياري از موسسات پژوهشي ديگر در هم ادغام شدند و موسساتي كه از اين ادغام‌ها پديد آمدند به اين دليل كه از تركيب عنصرهاي ناهمگوني ساخته شده‌اند تا كنون نتوانسته‌اند هويت مستقلي پيدا  كنند. البته انتظار نبايد داشت كه انجمن از اين دگرگوني‌ها بي‌نصيب مانده باشد. مدتي به صورت اداري و رسمي در پژوهشگاه علوم انساني ادغام شد هرچند در اين مدت هم در همان ساختمان قديمش ماند و فعاليت‌هاي پيشين خود را ادامه داد. يكي، دو بار تغيير مديريت ديد كه دست‌كم يكي از آنها مي‌خواست طرح تازه‌اي بيفكند اما، شايد به دليل بي‌توجهي به نكات ظاهرا بديهي‌اي كه به برخي از آنها اشاره خواهم كرد، تنها حاصلي كه از آن به بار آمد وقفه افتادن در فعاليت‌هاي موسسه بود. اما به هر حال موسسه از همه اين تحولات سالم بيرون آمده و حتي نوعي استمرار هم در كار آن ديده مي‌شود.  به نظر من اين استمرار مرهون چند عامل است. يكي موسس انجمن، آقاي دكتر سيدحسين نصر است. من نصري نيستم و با بسياري از نظرهاي دكتر نصر، به ‌ويژه در زمينه سرشت و تاريخ علم و فلسفه در اسلام و ايران، مخالفم. اما كار هر كس بيشتر به شخصيت و روحيات و پرورش و تجارب او وابسته است تا به اعتقادات او. دكتر نصر دانشگاهي بود، در دانشگاه‌هاي مهمي درس خوانده و درس داده بود، پيش از اينكه رييس انجمن شود در ايران سمت‌هاي مهم دانشگاهي از جمله رياست دانشكده و رياست دانشگاه را داشت، با انواع موسسات علمي و اهل علم در سراسر جهان ارتباط داشت و مقتضيات كار اين نوع موسسات و اين نوع آدم‌ها را مي‌شناخت، خوب مي‌دانست كه اهل علم و تحقيق را نمي‌توان در يك قالب ريخت و از ايشان انتظار داشت كه همه مثل هم فكر كنند يا مجري طرح‌هايي شوند كه حتي صاحب طرح هم معناي درست آن را نمي‌داند. دكتر نصر سنت‌گرا و دلبسته مفهوم حكمت خالده يا جاودان خرد بود اما اين گرايش و دلبستگي به اين معني نبود از هر كس كه پا به انجمن مي‌گذاشت بخواهد پيش از ورود به انجمن به اين مفهوم ايمان بياورد يا از كساني كه با اين فكر بيگانه يا مخالف بودند، بخواهد كه در تاييد آن كتاب و مقاله بنويسند. البته سعي كرده بود بهترين نمايندگان اين فكر را در انجمن جمع كند و اسباب كار ايشان را فراهم بياورد. اما به اين جماعت بسنده نكرده بود. در ميان بزرگاني كه در آن زمان با انجمن همكاري مي‌كردند،تفاوت‌هاي فكري و روشي ميان كساني چون كوربن و ايزوتسو يقينا بيش از اشتراك‌هاي ايشان است و وقتي به كساني چون سيدجلال آشتياني و عباس زرياب‌خويي مي‌رسيم اين تفاوت‌ها بيشتر و بارزتر مي‌شود. همه اين كسان با انجمن كار مي‌كردند اما كار خودشان را مي‌كردند. به همين دليل است كه برخي از بزرگان انقلاب، از جمله مرحوم شهيد مطهري كه از پيش با كار انجمن آشنا بودند، آن را به رغم قيد «شاهنشاهي» در نامش، بيشتر جايي براي تحقيق در فلسفه و عرفان اسلامي و ايراني مي‌ديدند تا مركزي براي اشاعه ايدئولوژي شاهنشاهي يا تنها پايگاهي براي سنت‌گرايي و حكمت خالده به معنايي كه دكتر نصر از اين واژه‌ها در نظر داشت. اين مشي و روش را در مديريت آقاي‌ دكتر اعواني هم مي‌شد ديد. ما كه با ايشان كار كرده‌ايم مي‌دانيم دكتر اعواني كه مثل همه ما پايبندي‌هاي فكري و فلسفي خاص خودش را دارد تا چه حد با انديشه‌هاي ديگر كنار مي‌آمد و در موسسه به آنها مجال بروز مي‌داد. در دوران مديريت دكتر اعواني دامنه فعاليت‌هاي موسسه گسترده‌تر شد،گروه‌هاي علمي آن بيشتر شدند و موسسه وارد حوزه‌هايي شد كه با چارچوبي كه در ابتدا براي فعاليت آن تعريف شده بود بسيار فاصله داشت. اما دكتر اعواني خوب مي‌دانست كه برخورد انديشه‌هاي گوناگون و همزيستي رشته‌هاي مختلف علمي ميدان را براي هيچ‌يك از آنها تنگ نمي‌كند بلكه باعث غناي آنها مي‌شود. ويژگي مهم موسسه، به صورتي كه امروز هست و آسان به دست نيامده است، فضاي چندرشته‌اي و ميان‌رشته‌اي آن است. منظورم از ميان‌رشته‌اي اين نظام‌هايي نيست كه مثل قارچ از زمين مي‌رويند و مثل شترمرغ‌ نه مي‌پرند و نه بار مي‌برند، اسم‌هاي بي‌مسمايي هستند كه غالبا از كنار هم نهادن دو واژه به وجود مي‌آيند بي‌آنكه مابه ازايي داشته باشند با اين حال محبوب كساني هستند كه ظاهرا از آنچه مي‌دانند شرمنده‌اند و دوست دارند تظاهر به دانستن چيزهايي كنند كه هيچ  خبري از آن ندارند و اگر اداره جايي به دست‌شان افتاد، مي‌خواهند آنجا را ميدان آزمايش اين نظام‌هاي جديد كنند.  فعاليت موسسه به اين معني ميان‌رشته‌اي نيست(البته داشت مي‌شد ولي شكر خدا نشد). ميان‌رشته‌اي است به اين معني كه در اينجا متخصصان فلسفه و كلام اسلامي از همنشيني دست‌اندركاران فلسفه غرب بهره‌ مي‌برند و اهل تاريخ و فلسفه علم و منطق با اهل عرفان دمخورند. مشكلات علمي خود را با يكديگر در ميان مي‌گذارند و در جلسات سخنراني يكديگر حاضر مي‌شوند و از كار يكديگر الهام مي‌گيرند. دانشجويان موسسه هم از آموزشي برخوردار مي‌شوند كه به حوزه‌اي كه قرار است در آن متخصص بشوند، محدود نمي‌شود. پرورش كساني كه در حوزه مسائل فكري نظري جامع و وسيع داشته باشند معمولا در برنامه‌ريزي‌هاي موسسه رعايت مي‌شود و اين شايد يكي از وجوه تمايز موسسه با ساير نهادهايي باشد كه اهدافي نظير آن دارند. ويژگي ديگر انجمن ديدگاه جهاني آن است. از همان آغاز تاسيس، انجمن سعي داشت دست‌كم در حوزه فعاليتي كه براي خود تعيين كرده بود، پذيراي بزرگ‌ترين محققان خارجي باشد و اسباب ارتباط ايشان را با بزرگان فلسفه و عرفان در ايران فراهم كند. اين هدف بعدها هم از نظر دور نمانده است  هر چند در همه سال‌ها به يك اندازه به آن توجه نشده و رسيدن به آن هم هميشه آسان نبوده است. يكي ديگر از امتيازات موسسه باز بودن درهاي آن روي جويندگاني است كه يا به هر دليل از ادامه تحصيل رسمي بي‌نصيب مانده‌اند يا آموزش رسمي سيراب‌شان نمي‌كند.كلاس‌هاي آزاد موسسه اين امكان را فراهم مي‌آورد كه علاقه‌مندان- كه تعدادشان هم خوشبختانه كم نيست- پاي درس بزرگان حكمت و فلسفه و عرفان بنشينند و از محضر ايشان فيض ببرند يا در جمع‌هاي محدودتر و پيش اساتيد جوان‌تر برخي مباحث فلسفي و عرفاني و كلامي را با دقت و عمقي بيش از آنچه در كلاس‌هاي دانشگاهي معمول است دنبال كند. در كشور ما كه دانشگاه‌ها هر روز بيش از پيش به جمع‌هايي بسته‌اي تبديل مي‌شوند كه تنها كارشان تربيت متخصصاني است كه فقط مي‌توانند بين خودشان حرف بزنند و برنامه‌ريزي آموزش عالي عمدتا در دست مهندساني است كه از هر چيزي تنها به فايده‌اش مي‌انديشند، آن هم با تصور تنگ‌نظرانه‌اي كه از فايده دارند، رابطه موسسه با جامعه كه از راه اين كلاس‌ها فراهم مي‌آيد، مي‌تواند الگويي باشد براي ديگر موسسات آموزشي و پژوهشي تا ارتباط خود را با جامعه و فضاي بيروني گسترده‌تر و استوارتر كنند. در دوران انتقالي پس از انقلاب مدتي مديريت موسسه بر عهده آقاي مهدي چهل‌تني بود كه شايد سهم او در بقا و دوام كار موسسه از هيچ‌كس ديگري كمتر نباشد و ذكر خير او بر زبان همه كساني است كه در آن روزها در موسسه كار مي‌كرده‌اند. شنيده‌ام(نمي‌دانم اين داستان تا چه اندازه حقيقت دارد) كه وقتي از او خواستند استعفا بدهد در استعفانامه‌اش نوشت: «اين ميز بگذرد». اين حقيقتي است كه بسياري دوست ندارند بپذيرند و منصب‌ها و ميزها را ابدي مي‌پندارند و ترامپ آخرين آنها نيست. پس به اين كلام الهي خود را تسلي دهيم كه در مقام مقايسه كفي كه سيلاب با خود مي‌آورد و آبي كه زير آن كف جاري است و كشت‌ها را سيراب مي‌كند، مي‌فرمايد: «فأما الزبدُ فيذْهبُ جُفاءً وأما ما ينْفعُ الناس فيمْكُثُ فِي الْأرْضِ»(كف به كناري مي‌افتد و نابود مي‌شود اما آنچه براي مردم سودمند است در زمين پايدار مي‌ماند). صدق‌الله‌العلي‌العظيم.


من نصري نيستم و با بسياري از نظرهاي دكتر نصر به ‌ويژه در زمينه سرشت و تاريخ علم و فلسفه در اسلام و ايران مخالفم. اما كار هر كس بيشتر به شخصيت و روحيات و پرورش و تجارب او وابسته است تا به اعتقادات او. دكتر نصر سنت‌گرا و دلبسته مفهوم حكمت خالده يا جاودان خرد بود اما اين گرايش و دلبستگي به اين معني نبود از هر كس كه پا به انجمن مي‌گذاشت بخواهد كه پيش از ورود به انجمن به اين مفهوم ايمان بياورد.

در دوران مديريت دكتر اعواني دامنه فعاليت‌هاي موسسه گسترده‌تر شد گروه‌هاي علمي آن بيشتر شدند و موسسه وارد حوزه‌هايي شد كه با چارچوبي كه ابتدا براي فعاليت آن تعريف شده بود بسيار فاصله داشت. اما دكتر اعواني خوب مي‌دانست كه برخورد انديشه‌هاي گوناگون و همزيستي رشته‌هاي مختلف علمي ميدان را براي هيچ‌ يك از آنها تنگ نمي‌كند بلكه باعث غناي آنها مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون