مردم، در انديشه آقاي مصباح
عباس عبدي
ادامه از صفحه اول
البته مواضع سالهاي پاياني ايشان قدري تغيير كرده است. اخيرا ديدم كه در همين زمينه نيز متني از آقاي مصباح نقل شده است كه گفتهاند:
«با زور و افسار و زنجير و شكنجه و كشتن، چيزي عوض نميشود؛ گاهي نتيجه معكوس هم ميدهد... ما نميخواهيم با ديگران، با دشمنان و مخالفينمان يا با افراد جاهل، يك برخورد متعصبانه، زورمدارانه و برتريطلبانه داشته باشيم... خدا خواسته كه انسان با فكر خودش بفهمد و انتخاب كند. ما بايد كاري كنيم اين زمينه بهتر فراهم شود. اگر بخواهيم كار انساني كنيم، تنها يك راه دارد و آن تاثير در فكر است. » البته معلوم است كه ديگران مخالف خود را جاهل ناميدن تا چه حد با بخشهاي ديگر اين جملات همخواني دارد؟ نكته دوم وجود نارساييهايي است كه در اين ديدگاه ديده ميشود. براي نمونه در ادامه همين نقل قول اخير از ايشان آمده است كه: «دولت اسلامي بايد سعي كند با دادن زكات، كفار و جاهلين را جذب كند. بايد با مدارا و مهرباني جذب كرد و جهل را برطرف كرد. حتي كمك مالي بهشان كرد تا توجهشان جلب بشود. مولفه قلوبهم. تا بفهمند دلسوزشان هستيم، تا راهي براي هدايتشان باز شود. حالا پذيرفتن يا نپذيرفتنش، مساله ديگري است.» اين ذهنيت شايد متأثر از يك سابقه تاريخي است. پس از فتح مكه، غزوه حنين پيش آمد و غنايم زيادي نصيب مسلمانان شد ولي اين غنايم بطور ويژهاي به سود تازه مسلمانان تقسيم شد و «مولفه قلوب» نام گرفت و موجب رنجش مومنان اوليه در مدينه شد. رفتار پيامبر(ص) از نظر اصولي قابل دفاع بود زيرا شكافها را تخفيف ميداد، ولي اين ربطي به اصلاح عقيده افراد ندارد، فقط دشمنيها را كم ميكند. چنين سياستي براي همعقيده كردن ديگران با شكست مواجه ميشود. زيرا توافق بر هر عقيدهاي مبتني بر اصول و گزارههاي منطقي است و اين تفاوت دارد با جلب توافق ديگران نسبت به يك مجموعه صاحب قدرت. در واقع جاهل با كمك مالي عاقل نميشود. با اين كمك شايد فقير، مرفه شود، ولي جاهل عاقل نميشود. به علاوه مشكل مهمتر اين است كه همان كفار و احتمالاً جاهلان مورد نظر ايشان، امروز بسيار ثروتمندتر هستند و از اين ابزار براي جلب علاقه ديگران استفاده بهتري ميكنند، و در اين وادي نميتوان با آنان رقابت كرد. به علاوه اين پول و كمك را چه كساني بايد ارايه دهند؟ دولت يا مردم؟ اگر منظور دولت است كه حق اين كار را ندارد. خلاصه اينكه با پول ميتوان موقتا قلب ديگران را به دست آورد ولي عقل و عقيده را نه. عقلي كه با پول جلب شود فاقد ارزش و پايداري و حتي اهميت است و هر چه باشد عقل نيست. اميدواريم كه شاگردان و رهروان ايشان به اين ابهامات و تناقضات پاسخ دهند، شايد راهي براي حل آنها بتوان يافت.
توضيح ضروري: شخصيتهايي همچون مرحوم آيتالله مصباح طرفداران و منتقداني دارند. مطلبي كه خوانديد نقد آقاي عباس عبدي به ايشان بود. اين مباحثه ميتواند ادامه يابد و روزنامه اعتماد آماده است نقد كساني را كه به آقاي عبدي نقد دارند منتشر كنند.