يكبار ديگر عقلانيت
يا راي ممتنع عراق و افغانستان كه با همه وابستگي سياسي ـ نظاميشان به امريكا، كاملا معنادار است. بعد رسيديم به هشدارهاي بسيار جدي از تلاش اسراييل و عربستان از كشاندن امريكا به جنگ با ايران در اين دو هفته پاياني دولت ترامپ و اين جمله طنزآلود طرح شده در امريكا كه «عربستان سعودي حاضر است تا آخرين قطره خون سربازان امريكايي با ايران بجنگد». اينها همه جداي از رخدادهاي داخلي ريز و درشتي است كه در داخل كشور ميگذرد و حتما جاي نوشتن دارد، اما گمان دارم از همه اينها مهمتر براي نوشتن، همين موضوع تلاش براي راهانداختن جنگي ديگر در خاورميانه و آن هم عليه كشورمان باشد.
بعد از ماجراي عهدنامههاي گلستان و تركمانچاي، جامعه ايراني، اعم از مردمان و حاكمان، به عقلانيتي رسيدند كه با ورود به عصر مدرن، جنگها ديگر به شكل گذشته نيست كه بتوان فقط بر دلاوري جنگاوران در پهنه نبرد اتكا كرد و با پيشرفته شدن تجهيزات و رشد تكنولوژي، آنچه در حفظ تماميت ارضي كشور كارآمدتر است، سياستورزي و استفاده از فرصتهاست كه نمونه درخشانش را در بازپسگيري آذربايجان بعد از جنگ جهاني دوم و نقش قوام ميتوان ديد. اين عقلانيت اما يكبار در هياهو و آشفتگي پس از جنگ و اهميت يافتن موضوعاتي ديگر براي مدتي به حاشيه رفت ولي تجربه هشت سال دفاع در مقابل دشمن متجاوز، دوباره براي همه روشن كرد كه شجاعت پرهيز از جنگ، بسي بيشتر از شجاعت ورود به جنگ است. براي همين هم در اين سي و سه سال بعد از جنگ تحميلي و با همه طرحهايي كه براي كشاندن ايران به جنگي دوباره در پيش پايمان گذاشته شده، آنچه در عمل رخ داد، پرهيز عقلاني از ورود به جنگي دوباره بود. بد نيست نمونههايي از اين پرهيز از ورود به جنگي دوباره را مرور كنيم. بعد از پايان جنگ هشت ساله و حمله عراق به كويت و تصميم جهاني براي تنبيه عراق، عدهاي در داخل كشور اصرار داشتند كه اين فرصتي است تا با دشمن اصلي يعني امريكا وارد نبرد شويم و لازم است كه به همين منظور در كنار عراق بايستيم. براي اين منظور شعارهاي بسياري هم داده شد و بسيار بودند كساني كه ورود به اين جنگ و تسويه حساب نهايي با امريكا را عين آرمانهاي انقلاب ميدانستند. اما با وجود طرح اين شعارها، ايران از ورود به جنگ پرهيز كرد. بعد از آن، ماجراي حمله طالبان به كنسولگري ايران در شهر مزارشريف و به شهادت رساندن ديپلماتهاي ايراني بود كه يكبار ديگر كشورمان را در آستانه جنگ قرار داد، ولي باز عقلانيت مانع آن شد. بعد از آن پروژههاي ديگري همچون ظهور داعش و ماجراي سوريه و بمبارانهاي هر روز اسراييل در آنجا و حتي خرابكاريها در مراكز هستهاي و ترور فرماندهان ايراني كه همه با هدف عكسالعمل ايران و آغاز جنگي ديگر بود كه باز عقلانيت، كشورمان را از تله اين طرحها بيرون كشيد و حالا در اين دو هفته پاياني و طرحي علني آغاز يك جنگ ديگر. تجربه اين سي و سه سال نشان داده آنچه عملا رخ خواهد داد شعارها نيست، بلكه عقلانيت است.