هفتتير ساموئل كلت
مرتضي ميرحسيني
سال 1874 در چنين روزي ساموئل كلت قراردادي با دولت امريكا امضا كرد كه طبق آن متعهد ميشد هزار هفتتير ساخت شركت خود را به ارتش تحويل دهد. او با پيشپرداختي كه از اين معامله گرفت نه فقط از يك دوره بحران مالي- و حتي احتمال ورشكستگي – گذشت كه كارگاه خود را هم توسعه داد و توليد انبوه دو مدل هفت تير را آغاز كرد. اين قرارداد براي ساموئل كلت يك موفقيت بزرگ بود، اما به نقطهعطفي هم در تاريخ سلاحهاي كمري تبديل شد. تا قبل از آن اسلحه كمري، سلاح كارآمدي نبود و تقريبا براي هيچكس جذابيتي نداشت. هم قيمت آن بسيار زياد بود و هم اصلا دقيق شليك نميكرد و هم اينكه برد كوتاهي داشت و از اينرو عملا سلاحي غيركاربردي بود.
ميگويند بيشتر در دوئلهاي حيثيتي اشراف به كار ميرفت و به ندرت در دست كساني بيرون از طبقه ثروتمندان جامعه ديده ميشد. آن زمان اگر كسي مجبور بود براي دفاع از خود سلاحي به كمر ببندد يا در آستين پنهان كند، معمولا چاقو را انتخاب ميكرد و حتي بيشتر ماجراجويان - مثل جويندگان طلا- هم از خنجر و دشنه استفاده ميكردند. تا اينكه از اواخر دهه 1830 و با عرضه اولين توليدات كارگاه ساموئل كلت، تغييرات بزرگ شروع شد. اسلحه ساخت كلت هم سبكتر بود، هم برد آن به حدود 30 متر ميرسيد و هم اينكه شليك 5 تا 6 گلوله پشت سر هم را ممكن ميكرد. مكانيسم آن چنان طراحي شده بود كه پس از شليك اولين گلوله، گلوله دوم خود به خود براي شليك به سمت لوله هدايت ميشد (امروزه اين مكانيسم پيش پا افتاده به نظر ميرسد، اما آن زمان بدعتي تاريخساز بود) . البته در اولين هفتتيرهاي كلت هنوز مشكل دقت در هدفگيري وجود داشت، اما چون امكان شليك چند گلوله را براي فرد فراهم ميكرد - و اگر يك گلوله خطا ميرفت، باز 4 تا 5 گلوله ديگر براي شليك وجود داشت – ديگر مشكل چندان بزرگي محسوب نميشد. اما از آنجا كه هر هفتتير جداگانه و دستي ساخته ميشد، قيمت تمامشده هنوز بالا بود و خيليها توان مالي خريد آن را نداشتند. نه گاوچرانها آن را ميخريدند و نه حتي قماربازها و راهزنان. اولين گروه عمده مشتريان كلت، دستهاي از سربازان ارتش بودند و همينها هم واسطه بستن آن قرارداد مهم شدند. كلت با پولي كه از معامله گرفت و البته به كمك چند مخترع از جمله الي ويتني، خط توليد دو نوع هفتتير را كه آن زمان «جيبي» و «كمري» خوانده ميشدند، ايجاد كرد و موفق به ساخت هفتتيرهايي با قيمت نهايي كمتر شد. البته در آن مقطع هدف او براي ساخت سلاح ارزان محقق نشد، زيرا هنوز توليد انبوه همه قطعات هفتتير ممكن نبود و همچنان چند قطعه، دستي و تكتك ساخته ميشدند. اما با توجه به مزيتهاي بديع و فراوانش، خريداران زيادي پيدا كرد و از اوايل دهه 1850 به اسلحهاي پرطرفدار تبديل شد. خيليها آن را ميخريدند و به كمرشان ميبستند و حتي رسم و رويه اين شده بود كه جويندگان طلا، پيش از سفر به كاليفرنيا، يكي از هفتتيرهاي ساخت شركت كلت را بخرند. نوشتهاند در سالهاي بين 1850 تا 1860 شركت كلت بيشتر از 170 هزار هفتتير جيبي و 98 هزار كمري را فقط به غيرنظاميان فروخت و در شهرهايي كه احساس نياز به دفاع از خود بيشتر بود، توليدات كلت هم بازار بهتري داشت. حتي مساله از اين هم فراتر رفت و در جامعه امريكا معنا و مفهوم خاص خود را پيدا كرد. بستن هفتتير به كمر نشاندهنده اين شد كه فرد آماده است از خودش و از آنچه دارد، دفاع كند و بدون مبارزه تسليم نميشود. همچنين در مقايسه با سلاحهايي مثل خنجر و دشنه كه به قدرت جسمي بيشتري نياز داشت، حتي زنها هم به وقت ضرورت و براي دفاع از خود ميتوانستند هفتتير به دست بگيرند و تقريبا مثل مردها شليك كنند.