• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4834 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۶ دي

نقدي بر گزارش «تقسيم نامتوازن كيك بودجه»

محسن ردادي

در گزارشي كه 18 آذر در روزنامه فخيمه اعتماد منتشر شد، برخي مطالب وجود دارد كه قابل نقد است. 

در ابتداي گزارش اشاره شده كه «سهم هر ايراني از بودجه فرهنگي و مذهبي 127 هزار تومان در مقابل محيط زيست 15 هزار تومان است.» به عبارت ديگر دولت 8 برابر محيط زيست خرج فرهنگ و مذهب مردم مي‌كند كه يك بي‌توازني است. اما بايد توجه داشت كه اين 127 هزار تومان در سبد 7 ميليون و 365 هزار توماني سهم سرانه ايرانيان از بودجه قرار دارد. اگر اين نكته بيان مي‌شد، خواننده به درستي متوجه مي‌شد كه يك پنجاه‌و‌هشتم از سهم بودجه‌اش به فعاليت‌هاي مذهبي و فرهنگي اختصاص يافته كه ميزان زيادي نيست. سهم محيط زيست در بودجه پيشنهادي دولت واقعا كم است اما نبايد انتظار داشت كه اين كمبود از بودجه محقر فرهنگ و مذهب جبران شود. بهتر است به جاي اين، به بخش‌هاي ديگري از بودجه كه دولت گشاده‌دستي به خرج داده نگاه كرد و حق محيط زيست را از آنها گرفت.  در ادامه گزارش آمده كه «بودجه برخي از نهادهاي مذهبي و فرهنگي در سال آينده چند ده برابر نسبت به سهم امسال خود رشد كرده است.» آيا واقعا بودجه «برخي نهادهاي مذهبي و فرهنگي» چند ده برابر(يعني چند هزار درصد) رشد داشته است؟ وقتي نويسنده محترم وارد بيان مصداق‌هايي از اين افزايش غيرعادي مي‌شود به چند مورد اشاره مي‌كند كه بيشترين افزايش مربوط به «مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي» است كه «67» درصد افزايش بودجه داشته است. آيا اين بيش از 10 برابر شدن بودجه است؟ مهم بود كه نويسنده محترم به اين نكته اشاره مي‌كرد كه به صورت متوسط بودجه نهادهاي فرهنگي و مذهبي 17 درصد افزايش يافته است. علاوه بر اينكه 17 درصد افزايش «چند ده برابر» شدن نيست، توجه داريم كه بودجه‌ عمومي امسال نسبت به سال گذشته ۴۷ درصد افزايش يافته است. به عبارت ديگر متناسب با تورم، نهادهاي مختلف ۴۷ درصد بيش از سال گذشته پول دريافت مي‌كنند و چون نهادهاي مذهبي و فرهنگي فقط 17 درصد افزايش بودجه داشته‌اند، مي‌توان گفت اين بخش نسبت به ساير بخش‌هاي كشور به صورت متوسط30درصد بودجه كمتري دريافت مي‌كند. 
در اين گزارش آمده كه «شوراي علمي حوزه‌هاي علميه با 651 ميليارد تومان بودجه پيش‌بيني شده، دو برابر بودجه سازمان غذا و دارو و 5 برابر بودجه وزارت علوم است.» اين مقايسه صحيح نيست. ممكن است برخي از خوانندگان از اين مقايسه چنين برداشتي داشته باشند كه چون پول غذا و داروي مردم اولويت بيشتري دارد پس بايد بودجه نهادهاي فرهنگي و مذهبي حذف شود. يا ممكن است چنين ذهنيتي ايجاد شود كه سهم دانشجويان دانشگاه‌ها را حوزه علميه مصرف مي‌كند. به نظر مي‌رسد اعدادي كه بيان شده، ناقص هستند. اولا اينكه براي سازمان غذا و دارو مجموعا 463 ميليارد تومان بودجه در نظر گرفته شده كه دو برابر بودجه 657 ميلياردي شوراي علمي حوزه‌هاي علميه نيست. دوم اينكه اين بودجه براي بخش مركزي سازمان غذا و دارو در نظر گرفته شده و بخش‌هاي وابسته مانند مركز تحقيقات اين سازمان، بودجه جداگانه دارند همچنين معاونت غذا و دارو در سطح تمام استان‌ها. سوم اينكه آزمايشگاه‌ها و مراكز متعدد تغذيه و دارو با بودجه‌هاي مستقل در دانشگاه‌هاي علوم پزشكي كشور(مثل همدان، آذربايجان غربي، يزد و...) ‌در نظر گرفته شده است. چهارم اينكه براي يارانه دارو و شيرخشك 1685 ميليارد تومان در نظر گرفته شده كه اصلا در اين ارقام محاسبه نشده است. پس اين صحيح نيست كه از رهاورد مقايسه اين دو نهاد، بودجه حوزه علميه را زير سوال ببريم. 
در اينكه بودجه شوراي علمي حوزه‌هاي علميه 5 برابر وزارت علوم است نيز يك ارايه ناقص اطلاعات رخ داده است. مبلغي كه به عنوان بودجه «وزارت علوم، تحقيقات و فناوري» معرفي شده فقط مربوط به بخش مركزي وزارت علوم است. اين وزارت مانند بقيه وزارتخانه‌ها، بودجه تفكيك شده دارد و هر معاونت اين وزارت يك بودجه مشخص و متفاوت دارد. بودجه شوراي علمي حوزه‌هاي علميه 5 برابر ستاد مركزي وزارت علوم است اما هر معاونت و مركز وابسته و بخش ديگر وزارت علوم يك بودجه مجزا از ستاد مركزي دارد. براي اينكه بگوييم وزارت علوم چقدر بودجه دريافت مي‌كند بايد تمام «100 رديف بودجه وزارت علوم» را جمع بزنيم نه فقط يكي را. نكته ديگر اينكه علاوه بر اين 100 رديف بودجه، تك تك دانشگاه‌هاي كشور رديف(هاي) بودجه مستقل دارند و از وزارت علوم بودجه دريافت نمي‌كنند. به عنوان مثال دانشگاه تهران(و پرديس‌ها و پژوهشكده‌هاي وابسته) حدود 190 ميليارد تومان بودجه دريافت مي‌كنند كه تقريبا يك سوم «شوراي عالي حوزه‌هاي علميه» است. اگر بودجه دانشگاه‌هاي ديگر و نيز خود وزارت علوم را اضافه كنيم به عددي مي‌رسيم كه اصلا قابل قياس با اين نهاد مذهبي نيست. موضوع دانشگاه‌ها از اين جهت عنوان شد كه اين شبهه به ذهن نيايد كه دولت 5 برابر دانشگاه‌ها براي حوزه علميه خرج مي‌كند. خير. هزينه‌اي كه دولت براي دو، سه دانشگاه در تهران مي‌دهد به اندازه بودجه تمام حوزه علميه است. 
اين نكته نيز جالب توجه است كه پرديس اصلي دانشگاه تهران نسبت به سال گذشته 240 درصد افزايش بودجه داشته و شوراي عالي حوزه‌هاي علميه 23 درصد يا يك دهم دانشگاه تهران افزايش بودجه داشته است. در بخشي ديگر از گزارش با يادآوري آب‌گرفتگي مناطق جنوبي ايران چنين نوشته شده:«در همين روزها كه مناطق جنوبي ايران با سيل و ويرانگري آن روبه‌رو هستند، انتقادهايي نسبت به بودجه در نظر گرفته شده براي سازمان مديريت بحران ايجاد شده است. براي اين سازمان در سال آينده نزديك به 18 ميليارد تومان بودجه در نظر گرفته شده در حالي كه بودجه در نظر گرفته شده براي سازمان تبليغات اسلامي 360 ميليارد تومان است. بودجه سازمان مديريت بحران حتي از بودجه ستاد راهيان نور نيز 12 ميليارد تومان كمتر است.» در اينجا نيز اطلاعات ناقص مبناي مقايسه قرار گرفته است. آيا مسوول برطرف كردن مشكلات مردم مظلوم جنوب ايران، ستاد بحران است؟ آيا واقعا براي ستاد مديريت بحران فقط 18 ميليارد در نظر گرفته شده است؟ مخاطبي كه اين اطلاعات را كنار هم بگذارد اولا به «دولت» حق مي‌دهد كه با 18 ميليارد تومان نتواند مشكلات مردم خوزستان را برطرف كند و دوم اينكه كينه‌ها نسبت به سازمان تبليغات و روحانيت تازه مي‌شود. در حالي كه اصلا بودجه ستاد بحران به اين 18 ميليارد خلاصه نمي‌شود. اين مبلغ كه در جدول 7 آمده، بودجه‌اي متفرقه است كه قرار است صرف رفاه و جبران خدمات كاركنان زحمتكش اين نهاد شود. اما براي پيشگيري و مقابله با حوادث و بحران‌ها در جدول 9 مبلغي معادل 600 ميليارد تومان در نظر گرفته شده است! علاوه بر اين نبايد فراموش كرد كه رفع مشكل مردم مظلوم و صبور و سيل‌زده خوزستان با استانداري و وزارت نيرو است نه ستاد مديريت بحران. دولت بايد به گونه‌اي تدبير كند كه كار به بحران نرسد. 
آمارهاي ديگري كه در اين يادداشت آمده قابل نقد است. مثل مقايسه بودجه اورژانس با مركز خدمات حوزه علميه.  با وجود دفاعي كه صورت گرفت، مي‌توان دو نقد به نهادهاي فرهنگي و مذهبي وارد آورد. اول اينكه چرا خود اين نهادها به زبان نمي‌آيند و به صورت منطقي در مورد بودجه تخصيص داده شده، صحبت نمي‌كنند؟ چرا هر حمله‌اي كه در رسانه‌هاي داخلي و خارجي نسبت به اين نهادها صورت مي‌گيرد، مهر سكوت را از لبان اين موسسات نمي‌گشايد؟ دوم اينكه لازم است اين نهادها گزارشي سالانه از عملكرد و كارنامه خود ارايه دهند. هر چند اين هشت هزارم درصد نسبت به ساير بخش‌هاي بودجه مختصر است و هر چند نهادهايي كه بودجه‌هاي كلان و مفصل مي‌گيرند هيچ گزارشي به مردم نمي‌دهند اما دليل نمي‌شود كه نهادهاي فرهنگي و مذهبي با مردم سخن نگويند. گزارش به سازمان‌هاي بازرسي و حسابرسي كه هر سال انجام مي‌گيرد، كافي نيست. اين نهادها مكلفند كه به افكار عمومي هم گزارش دهند. در غير اين صورت تبديل به هدف‌هاي بي‌دفاعي خواهند شد براي تاختن و معرفي به عنوان مقصر اصلي تمام كمبودهاي بودجه‌ كشور.  در پايان باز هم بر اين نكته تاكيد مي‌شود كه كل بودجه اين نهادها به 0.008 درصد بودجه عمومي كشور نمي‌رسد و قطع اين ميزان از بودجه هم هيچ كمكي به بهبود شرايط مردم نمي‌كند. به جاي اين بايد به سراغ اصلاح ساختار بودجه رفت. اگر باور داريم كه توسعه پايدار فقط توسعه در زمينه اقتصاد نيست و لازم است كه فرهنگ نيز توسعه پيدا كند، نمي‌توان از سركوب و قطع بودجه نهادهاي فرهنگي و مذهبي دفاع كرد.
عضو هيات علمي 
پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون