9 داستان سلينجر
اسدالله امرايي
«در طول همين چند ساعتي كه از بيمارستان برگشته بود، اين سومين بار بود كه كتاب آن زن را باز ميكرد و يادداشت كوتاه صفحه اول كتاب را ميخواند. صاحب كتاب با جوهر و به خطي ريز به آلماني نوشته بود:«خداي من، زندگي جهنم است. قبل و بعدش هيچ نبود...»9 داستان نوشته جروم ديويد سلينجر، نويسنده پرآوازه امريكايي كه بيشتر با دو حرف اول اسمش شهرت دارد تا اسم كاملش با ترجمه كاوه ميرعباسي در نشر ماهي منتشر شده است. اين مجموعه پيشتر با عنوان «دلتنگيهاي نقاش چهلوهشتم» با ترجمه احمد گلشيري منتشر شده بود. اولين داستان اين مجموعه را با نام «يه روز عالي براي موزماهي» بعد از جنگ جهاني دوم در سال 1948 در مجله نيويوركر به چاپ رساند و اين آغاز اقبال مردم و منتقدان به داستانهاي او بود. نوشتههاي منتشر شدهاش- كه به روايتي از سال 1948 تا 1965 به چاپ رسيدهاند- به 10 جلد هم نميرسند و اين در حالي است كه سلينجر حدود نيم قرن نه روزنامهنگاري به خانهاش در نيوهمپشاير راه داد و نه گذاشت فيلمي از روي داستانهايش ساخته شود و از طرفي كتاب جديدي چاپ نكرد.يه روز عالي براي موزماهي، عموويگيلي در كانتيكات، در آستانه جنگ با اسكيموها، مرد خندان، در قايق بادباني، تقديم به ازمي با عشق و نكبت، دهانم زيبا، چشمانم سبز، دوره آبي 81 دودوميه اسميت و تدي 9 داستاني هستند كهدر اين كتاب گرد آمده است. داستان تقديم به ازمي با عشق و نكبت حاصل تجربه حضور سلينجر در نبرد نرماندي است كه به دي دي معروف است. داستان سرباز وظيفهاي كه بعد از پايان دوره آموزشي مخصوص نبرد نرماندي، سردرگم و دلتنگ به شهر نزديك پادگانش ميرود تا قبل از اعزام به عمليات با آدمهاي معمولي ساعاتي را بگذراند. در شهر دم در كليسا به تابلوي اعلانات برميخورد و نام گروه كر كودكان را يك بار از اول تا آخر ميخواند چراكه پس از 3 سال خدمت در ارتش به خواندن تابلوي اعلانات معتاد شده است. دختري كه در گروه كر نظرش را جلب كرده بود پا به چايخانهاي ميگذارد كه او در آن نشسته بود. ازمي به همراه خانم معلم و برادر كوچكش روي يك ميز كه روبهروي اوست، مينشيند. گفتوگوي ميان آنها شكل ميگيرد و به اينجا ميرسند كه ازمي از او اجازه ميگيرد تا برايش نامه بنويسد و ابراز اميدواري ميكند كه تا پايان جنگ توانايي ذهنياش را از دست نداده باشد. سلينجر در دوران زندگياش بسيار نوشت اما بخش اندكي از آنها را منتشر كرد.