هاشميرفسنجاني، استوانه دانايي
علي شاملو
نام آيتالله هاشميرفسنجاني بيشك جزو يكي از سياستمداران بزرگ تاريخ ايران ثبت ميشود. دوران زندگي هاشمي به قدري پر از حادثه و پيچيده است كه هيچ كس نميتواند در يك نوشته حتي به عناوين آنها اشاره كند. هاشميرفسنجاني شخصيت روحاني بود. مفسر بود. اقتصاددان بود. فقيه بود. اما همه اين خصلتها برابر چهره او به عنوان يك سياستمدار رنگ ميباخت. سياستمدار ميتواند متدين باشد و بر اساس مباني ديني تصميم بگيرد تا دينش از سياست جدا نباشد اما اگر بخواهد سياستمدار بماند، بر اساس همان مباني بايد در هر شرايطي تصميم متناسب با شرايط بگيرد. رفتار هاشميرفسنجاني را اگر قبل از انقلاب تا وفات پيگيري كنيد، كاملا ميفهميد كه سياستمدار بود. آيتالله هاشميرفسنجاني در دوره معاصر ايران يكي از آن استوانههاي دانايي بوده كه كوشيد مباني توسعه كشور را بر آگاهي خردمندانه شهروندان استوار كند و عملكرد او نيز نشانگر اين مدعاست؛ به اين خاطر بود كه هاشمي هيچگاه از انتخابات نميهراسيد و از تغيير واهمه نداشت. چه در روزگار انتشار كتاب اميركبيرش و چه در اوقات سازندگي، همواره به دنبال توسعه همهجانبه مبتني بر دانايي بود، هر چند شايد در اين كشاكش گاهي در انتخاب تاكتيك اشتباه كرده باشد، اما هاشميرفسنجاني بر اين مبنا در طول 4 دهه انقلاب اسلامي همواره فرزند زمان خويش بود و حرف و حديثهاي ديگران هيچگاه باعث نشد تا در رفتار مبنايي او در مسير توسعه خدشه وارد شود. دوران جنگ فرماندهاي بود كه دل در گرو صلح داشت و در جنگ براي صلح پايدار ميجنگيد، دوران سازندگي مرد عرصه سازندگي ايران بود و كوشيد ايران را دوباره بسازد و پس از آن برابر هياهوي منتقدان صبور و ساكت ماند و با همه نقدهاي منصفانه و غيرمنصفانه، همواره آماده حضور در انتخابات بود تا به وسيله محك خوردن در انتخابات خود را بيازمايد به اين خاطر، هاشميرفسنجاني قطعا ميان روحانيون جهان اسلام تنها عالمي است كه خود را تا به اين اندازه به محك انتخابها سپرده است و جالب آنكه چه در شكست و چه در پيروزي نتيجه را بدون گلايه ميپذيرفت؛ زيرا براي او، مردم اعتبار حكمراني بودند و به همين خاطر رضايت خداوند را در رضايت مردم جستوجو ميكرد؛ براي هاشميرفسنجاني صداي مردم، صداي خدا بود و كلمات خداوند متعال را در ميان خواستهها و سخنان جانشينان خداوند بر زمين كاوش ميكرد؛ زيرا نيك ميدانست وجدان عمومي شهروندان هيچگاه به افراط و تفريط تمايل ندارد، مردم اعتدال در منش و سلوك را ميپسندند و حتي اگر روزگاري آن را پس زده باشند، در نهايت به آن دل ميسپارند. به نظر ميآيد اين اتفاق نيز افتاده؛ زيرا آنكه بنيان زندگي انسانها را مبتني بر آگاهي ميخواهد، لاجرم رفتاري معتدل خواهد داشت و هنگامي كه اعتدال بر صدر نشيند، به ناچار جاهلان تندرو گوشهنشين خواهند بود و هاشميرفسنجاني در حياتش نشان داد كه به عقلانيت بشري و دستاوردهايش اعتماد دارد. دوره اصلي زندگي سياسي متفاوت هاشمي دهه آخر عمرش بود كه پس از انتخابات 88 با تغيير در سياست، آيتالله، مورد حمايت قوي و قدرتمند اصلاحطلبان و بغض كينهتوزانه و حرمتشكنانه جريان مقابل و افراطي قرار گرفت. در پايان ميتوان گفت بزرگمردي بود كه بخشي از تاريخ ايران شد.روزنامهنگار