مديران سابق هر آنچه در چنته دارند رو ميكنند
بهاروند و ساكت هم آمدند
گروه ورزش
ثبتنام نامزدهاي رياست فدراسيون فوتبال در حالي اين روزها انجام ميگيرد كه اركان قدرت تلاش خود را براي ماندن در ساختمان سئول چند برابر كردهاند. در همين راستا حيدر بهاروند براي رياست ثبتنام كرده است. از سمت ديگر ائتلافي نيز براي حمايت از علي كريمي شكل گرفته كه كاملا روي معادلات قدرت تاثيرگذار است. همچنين با آمدن محمدرضا ساكت، دبيركل سابق فدراسيون و يار هميشگي مهدي تاج يك جبهه ديگر نيز ايجاد شده است. همين امروز كه شما در حال خواندن اين متن هستيد، افراد ديگري براي رسيدن به هيات رييسه و رياست فدراسيون فوتبال در حال ثبتنام هستند تا در آخرين روز مهلت نامنويسي چهره تمام رقباي صندلي رياست فدراسيون فوتبال مشخص شود.
آن طور كه خبرگزاريها از جمله ايسنا، تسنيم و چند خبرگزاري ديگر اعلام كردند، اعضاي هيات رييسه فعلي فدراسيون فوتبال در حال لابي با روساي هياتها براي چيدمان نامزدها در پستهاي نماينده هياتها و كارشناسان هيات رييسه هستند. تسنيم در اين رابطه نوشت:«جديدترين تلاش برخي از اعضاي فعلي هيات رييسه فدراسيون كه ناكارآمدي آنها بر همه محرز شده، تماس با برخي از روساي هياتهاي فوتبال استاني است. روسايي كه زمزمه حضورشان در انتخابات به گوش رسيده و حالا اين اعضاي هيات رييسه در حال فريب آنها هستند. در حالي كه تنها دو نفر به نمايندگي از هياتهاي فوتبال استاني ميتوانند عضو هيات رييسه فدراسيون فوتبال شوند، با اين افراد تماس گرفته ميشود كه از نامزدي در اين بخش منصرف شوند و به جاي آن در بخش كارشناس نامزد شوند. در اين بخش هم فقط 3 نفر ميتوانند وارد هيات رييسه شوند اما وعدهها بيشتر از سهم در نظر گرفته شده است.»
از ديگر تلاشهاي اين گروه ميتوان به تطميع و تهديد اعضاي مجمع نام برد. ايسنا در اين رابطه نوشت:«لابي افراد براي جلب حمايت و كانديداتوري براي تصدي پست رياست و عضويت در هيات رييسه نيز به اشكال مختلف در حال انجام است. متاسفانه همانند روندهاي سابق، تخلف در پروسه انتخابات فدراسيون فوتبال با ابزار تهديد و تطميع، شيوهاي است كه برخي از مدعيان به دنبال آن هستند. در تازهترين اتفاق و بنابر اظهارات برخي اعضاي مجمع در روزهاي گذشته افراد صاحب قدرت در فدراسيون فوتبال با برخي از اعضاي مجمع تماس گرفته و آنان را به خاطر حمايت از برخي نامزدهاي احتمالي رياست فدراسيون به بركناري و جابهجايي تهديد كردهاند.»
همه اين اتفاقات در حالي رخ ميدهد كه اول از همه به نظر ميرسد نظارتي بر رفتار مديران فدراسيون فوتبال در ايام خطير انتخابات نيست و دوم اينكه گويا همه آنهايي كه فوتبال را از لبه پرتگاه ورشكستگي به پايين هل دادند، باز هم قرار است با حداكثر توان در قدرت باقي بمانند. اينكه چرا نهادهاي نظارتي روي مصاديق محرز تخلف كه ميتوان از آن به عنوان «مهندسي انتخابات» نام برد سكوت كردهاند، سوال مهمي است كه بايد در اسرع وقت و قبل از اينكه انتخابات صورت بگيرد، پاسخ داده شود. وزارت ورزش، سازمان بازرسي، حراست وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال و چندين نهاد ديگر هستند كه بايد به جد انتخابات فدراسيون فوتبال را لحظه به لحظه رصد كنند تا مبادا سلامتش زير سوال برود.
در وهله دوم بايد پرسيده شود چطور كساني كه امضايشان پاي ننگينترين قرارداد تاريخ فوتبال ايران كه بيش از 8 ميليون يورو غرامت بر گرده فدراسيون گذاشت، ديده ميشود با عزمي جزم در حال زين كردن اسبهاشان براي تاختني تازه هستند؟ از جمله اين افراد ميتوان به حيدر بهاروند، سرپرست فعلي فدراسيون فوتبال اشاره كرد كه براي پست رياست وارد كارزار انتخاباتي شده است. بهاروند براي پست نايبرييسي اول شهابالدين عزيزيخادم را معرفي كرده، منصور قنبرزاده نايبرييس دوم پيشنهادي اوست و شهره موسوي نيز به عنوان نايبرييس سوم پيشنهادي معرفي شده است. نكته جالب توجه اينكه شهابالدين عزيزيخادم كه خودش كانديداي رياست فدراسيون است همين تركيب را براي نواب اول تا سوم معرفي كرده است. از ديگر مديران 4 سال گذشته كه براي رياست خيز برداشتهاند، ميتوان به محمدرضا ساكت اشاره كرد كه به عنوان دبيركل فدراسيون در زمان مديريت تاج نقش مهمي در عقد قرارداد با مارك ويلموتس داشته است. سوال اينجاست كه آيا اين افراد اجازه دارند در انتخابات فدراسيون شركت كنند؟ آيا همين غرامتي كه بايد بپردازيم و چوب حراج خوردن به ساختمان فدراسيون فوتبال كافي نيست؟ داستان بازنشستگي اين افراد چه ميشود؟ انتخابات 10 اسفند فدراسيون فوتبال از اهميت بسزايي هم در حوزه فوتبال و هم در حوزه كلان ورزش برخوردار است. اكثر قريب به اتفاق كارشناسان معتقدند اگر فوتبال با همان دست فرمان 8 سال گذشته(دوران مديريت كفاشيان و تاج) جلو برود ديگر چيزي از اين رشته باقي نميماند. از يك منظر ديگر به دليل تغييرات اساسنامه فدراسيون فوتبال و امكان حضور اهالي فوتبال در انتخابات، مجمع عمومي پيش روي اين نهاد و برگزيده شدن يك شخص فوتبالي ميتواند الگويي براي ساير رشتههاي ورزشي باشد تا شايد در سالهاي آينده شاهد دور شدن هر چه بيشتر مديران سياسي و غيرورزشي از بدنه ورزش ايران باشيم.