چرا ايران و امريكا وارد جنگ نميشوند؟
علي عيديپور
به دنبال ترور سردار سليماني در 13 دي 1398 تا همين روزها كه مصادف است با اولين سالروز اين ترور همواره در نظرها و تحليلها، احتمال بروز درگيري نظامي بين ايران و امريكا مطرح بوده است. بحث مقاله حاضر اين است كه احتمال بروز جنگ بين ايران و امريكا بسيار اندك است چراكه در شرايط كنوني جنگ به زيان هر دو كشور خواهد بود و آنان را از رسيدن به اهداف بلندمدت خود باز ميدارد. هدف بلندمدت ايران حفظ و گسترش نفوذ منطقهاي است و هدف بلندمدت امريكا جلوگيري از افول قدرت و بازگشت به نقش رهبري در نظام بينالملل است.
معمولا جنگ زماني به وقوع ميپيوندد كه از يك طرف همه راههاي ديپلماسي بسته باشد و از طرف ديگر، فايدههاي آن بيشتر از هزينهها باشد و اين با واقعيات كنوني نظام بينالملل و شرايط فعلي دو كشور ايران و امريكا همخواني ندارد.
از روز 18 ارديبهشت 1397 تاكنون كه امريكا از برجام خارج شد و سياست «فشار حداكثري» عليه ايران را اعمال كرد، ايران در چارچوب سياست«صبر استراتژيك» همواره سعي كرده با حفظ پايبندي خود به برجام يك «پل بازگشت به عقب» را براي خود حفظ كند. در شرايطي كه دوران رياستجمهوري ترامپ به پايان نزديك ميشود و در آستانه روي كار آمدن دولت بايدن هستيم كه اعلام كرده قصد بازگشت به برجام را دارد، حفظ«پل بازگشت به عقب» توسط ايران ميتواند براي هر دو طرف مفيد باشد و اين به معني باز بودن باب گفتوگو است.تحت اين شرايط منطقي است كه ايران و امريكا از هرگونه اقدامي كه به تخريب اين پل بينجامد و راه ديپلماسي را مسدود كند، اجتناب كنند.
در ماجراي ترور سردار سليماني هم ايران طي يك سال گذشته با اتخاذ يك سياست حساب شده از تشديد درگيري با امريكا پرهيز كرده و تسويه حساب در اين قضيه را به خروج نيروهاي امريكايي از منطقه پيوند زده كه مسلما در كاهش تنش ميان دو كشور موثر بوده است. در صورت بروز جنگ شايد تصور بر اين باشد كه يكي از دو طرف، برنده و ديگري بازنده باشند اما واقعيت اين است كه در صورت بروز درگيري بين اين دو كشور، هم ايران و هم امريكا بازنده اصلي هستند و برندگان اين جنگ در منطقه كشورهاي «عربستان سعودي و اسراييل» و در خارج از منطقه، «چين» هستند. به عبارت ديگر ايران و امريكا وارد جنگي ميشوند كه هزينههاي آن براي طرفين(ايران و امريكا) و فايدههاي آن براي ديگران(عربستان، اسراييل و چين) خواهد بود. در صورت وقوع جنگ از يك سو ايران بازنده اين جنگ است: چراكه از يك طرف سياست «صبر استراتژيك» ايران بعد از خروج امريكا از برجام و نيز در پي ترور سردار سليماني بينتيجه خواهد ماند و در اين مدت فقط هزينههاي بيبازگشت را پرداخت كرده است؛ و از طرف ديگر صحنه رقابت منطقهاي را به دو دشمن ديرينه خود يعني عربستان سعودي و اسراييل واگذار ميكند چراكه درگير يك جنگ فرسايشي ميشود و توان كمتري براي حفظ نفوذ منطقهاي خود خواهد داشت.
اگر جنگي صورت گيرد قطعا عربستان و اسراييل از آن در امان نخواهند بود اما اين سودي براي ايران ندارد چراكه حفظ و گسترش نفوذ منطقهاي ايران مستلزم برقراري آرامش در منطقه است. عربستان سعودي و اسراييل با علم به مفيد بودن محيط آرام منطقه براي گسترش نفوذ ايران سعي دارند با تحريك امريكا به جنگ عليه ايران به اهداف خود كه همان كاهش نفوذ منطهاي ايران است، دست يابند.
از سوي ديگر امريكا نيز بازنده اين جنگ خواهد بود با اين تفاوت كه باخت امريكا همزمان و پيوسته به هم در دو سطح منطقهاي و بينالمللي خواهد بود. در سطح منطقهاي، خاطره تلخ جنگ عراق هنوز براي امريكاييها زنده است. در صورت بروز جنگ بين ايران و امريكا، اين جنگ به باتلاقي براي امريكا تبديل خواهد شد كه بعيد است به راحتي بتواند از آن خارج شود.تجربه امنيتي امريكا در عراق آنان را وادار خواهد كرد تا از الگوهاي «كم شدت» در برابر ايران استفاده كنند. در اين ميان، اعزام نيروهاي نظامي راهبردي امريكا به منطقه را صرفا بايد براي برقراري موازنه تهديد تجزيه و تحليل كرد و نه شروع جنگ.
در سطح بينالمللي بايد به رقابت شديد ميان امريكا و چين براي سيطره جهاني اشاره كنيم. حضور اضافي نيروهاي امريكايي در خاورميانه و خليج فارس، فرصت بيشتري در اختيار چين ميگذارد تا نفوذ خود در جهان را از اروپا تا خاورميانه بسط دهد. بنابراين بهترين گزينه براي چين، حضور بلندمدت امريكا در خاورميانه به ويژه درگيري نظامي اين كشور در اين منطقه است چراكه درگيري نظامي امريكا در منطقه خاورميانه به معناي هموار شدن راه ابرقدرتي چين است كه همزمان بدترين گزينه براي امريكا محسوب ميشود.
درگيري نظامي امريكا در خليج فارس باعث توانفرسايي اين كشور ميشود. تاكتيك توانفرسايي يعني اجازه دادن به رقيب در راستاي هدر دادن منابع زياد براي به دست آوردن منافع اندك و امريكا نميخواهد در دام اين تاكتيك اسير شود و عرصه رقابت بينالمللي را به چين واگذر كند.
بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه ايران و امريكا با علم به اينكه وقوع جنگ بين آنها هيچ منفعتي براي طرفين ندارد و فقط موجب استفاده ديگر بازيگران منطقهاي و بينالمللي از اين شرايط ميشود، وارد درگيري نظامي نخواهند شد.