ظرف روزهاي اخير خبرهايي منتشر شد كه نشان از برنامهريزي مديران فرهنگي در نقاط مختلف جهان براي ادامه فعاليتهاي تئاتري، يكي در آسيا - مالزي -و ديگري در اروپا - آلمان- داشت. گزارشها در شرايطي روي خروجي خبرگزاريها و رسانهها قرار گرفت كه از اظهارنظر مديران ما چنين برميآيد هنرمند تئاتر ايراني بايد قيد ملاقات با تماشاگر خود را تا شروع سال 1400 بزند. حسين مسافرآستانه، مدير تماشاخانه ايرانشهر روز گذشته در همين رابطه با خبرگزاري مهر گفتوگويي انجام داده و به اين نكته اشاره كرده كه اميد چنداني به شروع فعاليتها در دو ماه باقيمانده تا پايان سال ندارد. «دبير شوراي سياستگذاري تماشاخانه ايرانشهر درباره وضعيت برنامهريزي اجراهاي نمايشي اين تماشاخانه در ۲ ماه باقيمانده از سال ۱۳۹۹ با توجه به شرايط كرونايي موجود گفت: فكر ميكنم با توجه به شواهد موجود قطعا امسال شاهد بازگشايي سالنهاي نمايشي نخواهيم بود و بايد براي چندمين بار برنامهريزيهاي مربوط به اجراهاي عمومي را به هم بريزيم و دوباره برنامهريزي كنيم. بايد با توجه به ارتباطي كه با گروههاي تئاتري در خصوص آمادگي آنها براي توليد و اجراي آثارشان داريم جهت اجراي عمومي آثار در سال ۱۴۰۰ برنامهريزي كنيم. مسافرآستانه اظهار كرد: تماشاخانه ايرانشهر در ايام برگزاري سي و نهمين جشنواره تئاتر فجر درگير برگزاري اين جشنواره ميشود. دبير شوراي سياستگذاري تماشاخانه ايرانشهر در پايان سخنان خود تصريح كرد: «بعيد ميدانم در سال جاري شاهد اجراي عمومي در تماشاخانه ايرانشهر باشيم.»
سوي ديگر ماجرا اداره كل هنرهاي نمايشي قرار دارد كه بر اساس قراين، از مديريتش كاري جز ابراز همدردي با اعتراض هنرمندان ساخته نيست؛ چراكه اين مركز به هر حال بايد تابع برنامههاي مديران بالادستي در معاونت هنري و وزارت فرهنگ و ارشاد باشد. برنامههايي كه بيواهمه ميتوان نوشت «وجود خارجي» ندارد كه اگر جز اين بود امكان نداشت كسي بپذيرد سالنهاي مهم غيردولتي يكي پس از ديگري ورشكست شوند و سقوط كنند يا حداقل امكانات براي فعاليت و كسب درآمد هنرمندان به وجود ميآمد.
همه توانستند جز ما؟
روز گذشته در روزنامه اعتماد درباره اجراي نمايش جديد اميررضا كوهستاني در تئاتر شهر برلين در آلمان نوشتيم. كشوريكه همين روزهاي اخير شاهد اوجگيري دوباره ابتلا به ويروس كرونا بوده و بر همين اساس بر شدت سختگيريها افزوده است. اما در شرايطي كه مردم و مخاطبان شاهد افزايش تمهيدات بهداشتي هستند، كمپانيهاي تئاتر ارتباط خود و تماشاگران را حفظ كردهاند. تنها در يك نوبت اجرا حدود 450 تماشاگر اجراي نمايش «ويتسك مختل شده» كاري از مهين صدري و اميررضا كوهستاني را ديدند و نكته جالب توجه وقتي بود كه درست بلافاصله پس از پايان كار، آنها فرصت داشتند در محيط مجازي به بحث و تبادل نظر درباره آنچه اتفاق افتاده بود، مشغول شوند. موقعيتي حسرتبرانگيز براي مخاطب و هنرمند تئاتر ايراني كه مديران از چند ماه قبل تاكنون فقط دربارهاش حرف زدهاند و همچنانكه به پايان سال نزديك ميشويم، خبري نيست.
مديركل هنرهاي نمايشي چندي قبل در گفتوگويي به استفاده از ظرفيتهاي نوين براي ايجاد فضاي فعاليت گروههاي تئاتري اشاره كرد. «گروههايي كه آمادگي اجرا و ارايه اثرشان در فضاي مجازي را داشته باشند تا سقف ۳۰ ميليون تومان از آنها حمايت ميشود. تا اين لحظه در اين شاخه ۱۲۰ گروه براي ارايه آثارشان در فضاي مجازي ثبتنام كردهاند. گروههاي بازبين در حال ديدن آثار اين هنرمندان هستند و فرآيند اين امر با سرعت و دقت در حال سپري شدن است. ۸۵ درصد گروههايي كه تمايل به ارايه آثارشان در فضاي مجازي داشتند به گروههاي استاني اختصاص دارد.»
بايد اين نكته را هم در نظر بگيريم كه اوايل امسال بعضي گروهها در دو جبهه جنگيدند تا براي خود امكان تنفس مجازي ايجاد كنند. يكي بارگذاري فيلمتئاترها بود كه با ورود شوراي ارزشيابي و نظارت ادارهكل به مانع برخورد و دوم اجراهاي آنلاين كه اين دومي هم با سد آقايان نظارتي مواجه شد. در نتيجه همين سدسازيها بود كه به نامه موسوم به 250 هنرمند و ايجاد حواشي زياد براي تئاتر انجاميد. يعني كار و راهي كه ميشد بدون تنش و ايجاد اصطكاك در برابر گروههاي تئاتري گذاشته شود، در نتيجه تدبيرهاي كشاكشي به دنبال آورد كه بعضي عطايش را به لقايش بخشيدند. در اين رابطه به نمونه اجراي آنلاين نمايش «كوريولانوس» به كارگرداني مصطفي كوشكي اشاره ميكنم كه در دو نوبت نمايش آنلاين بيش از 400 بيننده داشت. چيزي كه مديركل هنرهاي نمايشي هنوز به دنبال اجرايي كردنش است، سه ماه پيش از اين انجام شد ولي با مانع انواع نظارت و بازبيني برخورد كرد تا نتواند ادامه دهد.
اين اواخر هم كه دستورالعمل عجيب و غريب ديگري از سوي شوراي نظارت و ارزشيابي منتشر شده مبني بر اينكه هر گروه تئاتر يا شخصيت حقيقي تئاتري بخواهد در فضاي اينستاگرام يا ديگر پلتفرمها فعاليت مرتبط با تئاتر داشته باشد، بايد برود و مجوز بگيرد! يكي بايد اين دوستان را توجيه كند كه همين امروز صدها دانشجوي ايراني در دانشگاههاي معتبر تئاتر اروپا و جهان مشغول به تحصيلند؛ در صورتي كه هر كدام از اينها مثلا در فرانسه، آلمان يا انگلستان تصميم بگيرد جشنوارهاي مجازي فعال كند چه كسي قرار است جلويش بايستد؟ مشكل اينجاست كه ذهن مانعتراش بر فضاي مديريتي تئاتر بيشتر حاكم است تا تفكري كه قرار است به انجام امور فرهنگي سهولت بخشد.
اتفاقي كه به گزارش سايت ايران تئاتر - مورد اشاره مديركل هنرهاي نمايشي براي تبديل شدن به محل نمايش آنلاين آثار گروههاي نمايشي - از همان ماههاي ابتدايي شيوع ويروس در كشور مالزي رخ داد. «پس از شيوع ويروس كرونا و اجراي طرح قرنطينه هنرمندان بسياري از نقاط جهان به پلتفرمهاي مجازي روي آوردند تا از طريق اينترنت ارتباط خود با مخاطبان را حفظ كنند. اين كار توسط برخي اهالي تئاتر مالزي نيز انجام شد؛ البته بيشتر توسط گروههاي تئاتر مستقل و آن دسته از هنرمنداني كه بيش از همه بر اجراي نمايشهاي تعاملي تمركز داشتند. اين دسته از هنرمندان به دليل انعطافپذيري بيشتري كه در كارشان داشتند، توانستند خود را سريعتر با شرايط جديد تطبيق دهند. تغيير ساختار براي گروههاي نمايش كوچك كار راحتتري بود و تئاترهايي كه با تعداد كمتري از بازيگران اجرا ميشدند بيش از سايرين توانستند از فضاي مجازي براي برقراري ارتباط با مخاطب استفاده كنند. بسياري از اين نمايشها در دوران قرنطينه به صورت رايگان براي تماشاچيان آنلاين پخش شد.»
به اين ترتيب بود كه تعامل بين تئاتر و جامعه حفظ شد و دو طرف در چاه عميق سكوت و سكون و افسردگي نيفتادند و مگر وظيفه مديران و سياستگذاران فرهنگي چيزي جز به وجود آوردن شرايط نشاط براي مردم و فعالان هنري است؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حالا بايد كلاه خود را قاضي كند كه ظرف يكسال بحراني و ويروسي چه مجموعه برنامههايي داشته كه بتواند جريان فرهنگ و تعامل بين مردم را برقرار نگه دارد؛ به جرات بايد گفت هيچ.
مرده كه افسانه لازم ندارد
حسين كياني، نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر همين روز گذشته يادداشتي در صفحه شخصياش منتشر كرد كه وضعيت خود و بسياري از همصنفانش را بهگونهاي نااميدكننده بازنمايي ميكند. «خوب است، همين طوري خيلي خوب است، هم ما آنها را فراموش ميكنيم و هم آنها ما را... تماشاگران را ميگويم كه همزمان ديدن، خوانندگان نمايشنامههاي ما نيز بودند. قرار نبود كسي كار بكند، قراري هم نيست كه كاري انجام شود، همه چيز در يك رخوت لشواره بيسرانجام رو به سوي جمود نعش و انجماد بيبازگشت پيش ميرود، يكجور خواب زمستاني دايمي كه از آن زمستانِ هشت تا اين زمستانِ نُه، كاري كرد كه هشتِ ما در گروي نهِمان ماند و از اين گرويي درنيامد كه نيامد، خوب جوري است، آن حضرت شاعري هم كه سروده؛ تا پريشان نشود كار به سامان نرود يا نشود، اين جاي تاريخ را نخوانده بوده كه يك جور پريشانيهايي هست كه هيچ وقت به سامان نميرود و نميشود و تا آخرش همينطور پريشان پيش ميرود. خوب طوري شده، مگر از اين بهتر ميشد كلك هنري كنده شود كه كلك همه را كنده بود، حالا كلك كندهها و كلك نكندهها يكدست شدهاند. همه رو به سوي رخوت و خاموشي هنرمند فرهنگساز وگرنه قصاب كه به ضرب ساتور، استخوان حيوان را براي ديگ مشتري به صدايي گوشخراش ميشكند و بساز و بينداز هم كه شبانه و روزانه هوش از همسايگان برميكند، بقيه هم ديگ و دسته خود را دارند، اين هنر ماست فقط كه خوابهاي زمستانياش به يكديگر گره خوردهاند مثل هنرمندانش كه همزاد ناكامي و بينواروزي شدهاند ولي خوب ماجرايي پيش آمده، زماني آرزو ميكردم انگيزهاي قدرتمند كه ديگر تئاتر ننويسم و نسازم، خب چه انگيزهاي از اين همه رخوت و سكون و زمستانزدگي بيشتر و بهتر، اين دو، سه نفر هم اگر نباشند كه هرازچندي يادي از تئاتر بكنند كه ميتوانست خوب تئاتري باشد براي ما و به قولي؛ كارسازي بكند برايمان، هيچ كسي نيست، بقيه هم كه رفتند چند هوار به هيچ جا نرِس كشيدند جلوي مجلس و رفتند بنشينند به انتظار تا خواجه كي به درآيد... ولي ما ديگر نه بر دري نشستهايم و نه منتظر جواب كسي نشستهايم، چون خيلي وقت است به اين رسيدهايم كه بودن ما و نبودن ما ديگر حتي براي خودمان هم اهميتي ندارد، اين جزو افسانههاي پشت كوه قاف بوده است كه قدر و منزلت هنر وطني و ملي را بدانند و خوان و ماني اندازه كفِ دست براي هنرمندش مهيا كنند تا كمي در آرامشِ فكر و خيال و گرفتاري كمتر بنشيند و به فرهنگ كهن سرزمينش خدمت كند. اين حتي افسانه مردهاي هم بيش نبوده و اصلا مگر مردهها نيازي به افسانه دارند؟ مگر مردهها نيازي به فرهنگ و هنر و تاريخ حقيقي خودشان دارند؟ مردهها مردهاند و رفتهاند و بينياز از همه چيز جز رحمت واسع خداوند باريتعالي. ما نيز همچنين.»
سال تئاتري عملا به پايان نزديك ميشود و در ماههايي كه گذشت، متاسفانه جز اخبار ورشكستگي سالنهاي تئاتري غيردولتي، توقف بعضي فعاليتهاي هنرمندان حتي در فضاي مجازي و بخشنامه مميزي و سختگيريهاي تازه مجازي برنامه ديگري شاهد نبودهايم. حداقل اي كاش مديران از همين نمونههاي موجود در كشورهاي گوناگون درس بگيرند و آب باريكهاي براي برقراري دوباره رابطه تئاتر و مخاطب فراهم كنند. ما در كشور نيروي جوان، تحصيلكرده، خلاق و آشنا به تكنولوژيهاي نوين كم نداريم، اما اينكه مديران به نتيجه برسند براي به حركت درآوردن چرخ فرهنگ حتي در سختترين شرايط بايد به اين نيروها اعتماد كنند، امري است كه خودش به فرهنگ خاص نياز دارد و نه شعار.
اگر به جوانان اعتماد ميشد
بعضي از اين جوانان در اوج شيوع ويروس و قرنطينه در كشور از فضاي اينستاگرام بهره گرفتند و هم جشنواره برگزار كردند، هم ايدههايي براي اجرا به نمايش گذاشتند. حداقل اين بود كه تلاش كردند و به حفظ گفتوگو با مخاطب و جامعه، درست در شرايطي كه كليه سالنهاي دولتي تعطيل بود و مسوولان فرهنگي حتي جملهاي خطاب به جامعه هنري نگفتند كه «عزيزان! نگران نباشيد، ما دست در دست يكديگر از اين بحران عبور ميكنيم و در اين مدت هم اجازه نميدهيم حداقلهاي به دست آمده از دست برود.» اما افسوس از ضبط و پخش حتي يك پيام تصويري خطاب به هنرمندان و دريغ از يك جلسه گفتوگوي آنلاين با نمايندگان جامعه هنري. ظرفيتي كه اتفاقا جوانها به خوبي از آن استفاده كردند و مديران تازه ميگويند: «داريم كارهايي ميكنيم و به زودي اطلاعرساني ميشود.» اگر همان ماه سوم كه محدوديتها اندكي كاهش يافت و چند روزي اجازه اجراي نمايش به دست آمد، مديران جلسهاي با هنرمندان جوان برگزار ميكردند و به بحث و تبادلنظر ميپرداختند، شايد امروز پلتفرم دولتي پخش آنلاين هم در دسترس بود.
سيدرضا حسيني در جستوجويي كه پيرامون وضعيت تئاتر ژاپن در دوران كرونا انجام داده مينويسد: «برخي رويدادهاي مرتبط با تئاتر كه به دليل شيوع ويروس كرونا لغو شده بود از طريق اينترنت به شكل مجازي برگزار شد. يكي از اين رويدادها «جشنواره جهاني تئاتر شيزوكا» بود كه مسوولان برگزاري آن استفاده بسيار مناسبي از فضاي مجازي براي اجراي برنامههاي خود كردند. اين جشنواره سالانه كه برگزاري آن به دليل شيوع كرونا لغو شده بود در قالب پنجاه بخش آنلاين به شكل مجازي و كاملا رايگان برگزار شد. از ميان بخشهاي مختلف اين جشنواره مجازي ميتوان به بحث و گفتوگو با هنرمنداني از ژاپن، فرانسه، سوييس، برزيل و روسيه اشاره كرد. علاوه بر آن مخاطبان از اين امكان برخوردار بودند كه تمرين هنرمندان حاضر در قرنطينه را به شكل زنده از منازل آنها تماشا كنند. در مجموع جشنواره جهاني تئاتر شيزوكا بيش از پنجاه و پنج هزار بازديدكننده داشت؛ رقمي كه يازده برابر بيشتر از ميزان معمول فروش بليت در دورههاي پيشين برگزاري آن بود.»
با وجود آمارهاو نمونههايي اينچنين بايد گفت حداقل اي كاش مديران در برابر كوشش نيروهاي جوان و گروههاي مستقل مقاومت نميكردند. يادداشتهايي مانند آنچه به قلم حسين كياني نقل شد نشان ميدهد اين روند تا همين حالا هم شكست فرهنگي به دنبال داشته هر چه سريعتر بايد فكري كرد. نتيجه وضعيت يكسال اخير فردا در كارنامه كاري مديران ثبت ميشود نه ويروس كرونا.
حسين كياني، نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر: خوب است، همين طوري خيلي خوب است، هم ما آنها را فراموش ميكنيم و هم آنها ما را... تماشاگران را ميگويم كه همزمان ديدن، خوانندگان نمايشنامههاي ما نيز بودند. قرار نبود كسي كار بكند، قراري هم نيست كه كاري انجام شود، همه چيز در يك رخوت لشواره بيسرانجام رو به سوي جمود نعش و انجماد بيبازگشت پيش ميرود، يكجور خواب زمستاني دايمي كه از آن زمستانِ هشت تا اين زمستانِ نُه، كاري كرد كه هشتِ ما در گروي نهِمان ماند و از اين گرويي درنيامد كه نيامد، خوب جوري است.