آيا خليج فارس به دوران تحول نزديك ميشود؟
ايران بايد سفير حسن نيت تعيين كند
ابوالقاسم دلفي
در حالي كه تا ورود رسمي جو بايدن رييسجمهور منتخب ايالات متحده به كاخ سفيد زمان زيادي باقي نمانده و پيشبينيها در مورد سياستهاي خاورميانهاي و به ويژه خليجفارسي ايشان داراي اما و اگرهاي بسياري است، اوضاع سياسي خليج فارس از رهگذر تعاملات و رفتارهاي سياسي و عجولانه عربستان سعودي ناظر بر بروز تحولاتي است كه از منظر جايگاه منطقهاي آن ميتواند مورد توجه قرار گيرد.
در جريان نشست اخير سران شوراي همكاري خليجفارس در عربستان، موافقتنامهاي تحت نام همبستگي و ثبات به امضا رسيده و طي آن موضوع اختلافهاي چهار كشور عربستان، بحرين، امارات و مصر با قطر مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. بنا به اظهارات محمد بنسلمان وليعهد سعودي، كويت و ايالات متحده كمك كردند تا شوراي همكاري خليج فارس به توافقي كه منجر به همبستگي و ثبات خليج فارس و كشورهاي عرب و مسلمانان ميشود، دست يابد. موافقتنامه موسوم به اعلاميه «ال - اولاي» كه هنوز از محتواي آن اطلاع دقيقي در دست نيست توسط شش كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس و در حضور جراد كوشنر داماد ترامپ به امضا رسيده است. به گفته وزير خارجه عربستان روابط ديپلماتيك بين چهار كشوري كه قطر را تحريم كرده بودند مجددا با اين كشور برقرار شده است. فرحان آلسعود تاكيد كرده است كه به مدد رهبران خليج فارس و كشور مصر برگ ديگري از تاريخ منطقه ورق خورده و تمامي روابط ديپلماتيك با قطر مجددا برقرار شد. وزير خارجه كويت هم دو روز قبل از تشكيل اجلاس به نقل از امير كويت اعلام كرده بود كه عربستان موافقت كرده است تا فضاي هوايي و كليه مرزهاي زمينياش با قطر پس از سه سال و نيم مسدود بودن بازگشايي شود. شيخ تميم بن حمد آلثاني امير قطر براي اولينبار پس از سال ۲۰۱۷ شخصا در اجلاس سران شوراي همكاري خليج فارس در عربستان شركت كرد.
عربستان، بحرين، امارات و مصر در پنجم ژوئن سال ۲۰۱۷ روابط خود را با قطر به اتهام حمايت دوحه از گروههاي اسلامگراي تندرو و روابط سازندهاش با تهران قطع و به دنبال آن مجازاتهاي اقتصادي شامل بسته شدن مرزهاي زميني، دريايي و ممنوعيت عبور هواپيماهاي قطر از فضاي عربستان سعودي برقرار شد.
محمد بن عبدالرحمن آلثاني وزير خارجه قطر در آن مقطع با رد اتهامات و درخواستهاي سيزدهگانه چهار كشور عربي اعلام كرده بود كه ليست درخواستهاي آنها براي رد شدن تهيه شده بود و درخواستهاي همسايگان قطر با هدف تعرض به حاكميت دولت متبوعش انجام گرفته است.
قطر از زمانهاي بسيار دور محل استقرار و تردد برخي رهبران اخوانالمسلمين از جمله يوسف القراداوي رهبر مذهبي اخوان و خالد مشعل رهبر قديمي جنبش فلسطيني حماس، منتسب به اخوان، بوده است. علاوه بر اين قطر درحوزه گازي پارس جنوبي با ايران داراي منابع مشتركي است.
از زماني كه عربستان تنها راه زميني قطر براي ورود به دنياي خارج را كه براي واردات مواد غذايي اين كشور حياتي بوده مسدود كرد، ايران از طريق راه دريايي به ورود مواد غذايي به قطر كمك شاياني به عمل آورد البته تركيه نيز در اين زمينه مشاركتهايي داشته است. انزواي قطر توسط عربستان سعودي و امارات تبعات و اثرات منفي بسياري براي اين دو كشور هم به همراه داشته و علاوه بر نزديكي بيشتر دوحه به تهران و آنكارا، گفته ميشود كه در نتيجه تحريم هوايي قطر، جمهوري اسلامي ايران بابت عبور هواپيماهاي قطري از فراز ايران سالانه ۱۰۰ ميليون دلار عايدي داشته است.
به عقيده كارشناسان منطقه، دولت ترامپ كه غالبا سياست انزوا و كاهش نفوذ ايران در منطقه را دنبال كرده است، بر ضرورت اتحاد پادشاهيهاي منطقه خليج فارس همواره تاكيد و از اينكه اين كشورها با اسراييل جبهه واحدي عليه جمهوري اسلامي ايران تشكيل دهند، استقبال ميكند.
در اواسط سپتامبر گذشته امارات عربي متحده و بحرين در واشنگتن موافقتنامه عاديسازي روابط با رژيم صهيونيستي را امضا كردند و در ماه نوامبر گذشته نيز رابرت اوبراين، مشاور امنيت ملي كاخ سفيد اعلام كرد كه اجازه دادن به هواپيماهاي قطر براي پرواز برفراز كشور همسايه سوريه يكي از اولويتهاي ايالات متحده است. همچنين در ماه دسامبر گذشته جراد كوشنر مشاور ويژه ترامپ به رياض و دوحه سفر كرد كه به دنبال اين تحركات، مقدمات عاديسازي روابط قطر با عربستان فراهم شد.
از سوي ديگر گفته شده كه رييسجمهور منتخب امريكا خواستار بازگشت اين كشور به توافق هستهاي (برجام) كه در سال ۲۰۱۵ بين ايران و كشورهاي گروه پنج به اضافه يك امضا و ترامپ در سال ۲۰۱۸ از اين قرارداد خارج شد، است.
همانگونه كه سوابق نشان ميدهد جو بايدن نسبت به اوضاع حقوق بشري عربستان و جنگ نابرابر يمن كه رياض و ائتلاف عربي همراه اين كشور از سال ۲۰۱۵ به يمن تحميل كردهاند، ديدگاه مناسبي ندارد.
با قطعيتر شدن شكست ترامپ در انتخابات رياستجمهوري امريكا و آماده شدن كاخ سفيد براي استقبال از جو بايدن رييسجمهور دموكرات اين كشور، عربستان سعودي و امارات به عنوان محورهاي اصلي عربي منطقه خليج فارس كه سرمايهگذاري زيادي در دوران آقاي ترامپ داشتهاند، تلاشهاي خود را براي ارايه چهره ديگري از تحولات منطقه خليج فارس مبتني بر آرامشطلبي و روابط بدون مساله بين اعراب اين منطقه را شروع كردهاند تا وضعيت براي رييسجمهور آينده امريكا كه بر اساس سوابق اجرايياش نسبت به جايگاه عربستان و نقش اين كشور در بحران آفرينيهاي منطقهاي ترديدهاي فراواني دارد، به گونهاي رقم بخورد كه هيات حاكمه جديد امريكا و شخص آقاي بايدن رييسجمهور آينده، همچنان عربستان و همپيمانان عرب منطقهاياش را لنگرگاه سياستهاي امريكا در منطقه بدانند و از جايگاهي كه ترامپ براي نقش به اصطلاح ناسازگار جمهوري اسلامي ايران در منطقه تعريف كرده بود عدول نكند.
در چارچوب اهداف و راهبردهاي رياض براي آينده منطقه خليج فارس كه با مساعدت و نظارت تيم ديپلماسي منطقهاي ترامپ متشكل از جراد كوشنر دستيار ارشد و داماد ترامپ، اوي بركوويتز مشاور خاورميانهاي ترامپ و برايان هوك مسوول سابق پرونده ايران در وزارت خارجه امريكا تدارك و در دست اجرا قرار داده بودند، عربستان سعودي در تلاش است تا بيش از گذشته چهره كشوري را از خود نشان دهد كه ميتواند به عنوان نيروي مثبت منطقهاي عمل كند.
در اين راستا رياض از ماهها قبل ارتباطات و گفتوگوهاي پنهان و آشكار خود را با دولت مصطفي الكاظمي نخستوزير عراق كه ظاهرا روابط دوستانهاي نيز با محمد بن سلمان وليعهد سعودي دارد برقرار كرده و پس از سالها قطع ارتباطات زميني با عراق سرانجام در ماه گذشته مرز زميني «عرعر» در استان الانبار عراق و در بخش جنوبي عربستان پس از حدود ۳۰ سال مسدود بودن بازگشايي شد و تحول چشمگيري در مناسبات رياض– بغداد به نمايش درآمد.
در چارچوب سياستهاي تهاجمي ترامپ براي برقراري هر چه بيشتر روابط ديپلماتيك كشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي و به ويژه به دنبال شناسايي اين رژيم توسط امارات متحده عربي و بحرين، رياض هم تحت فشار زيادي براي اقدام مشابه قرار گرفته و به نظر ميرسد با دست زدن به يك اقدام شبهانتحاري و به فراموشي سپردن سه سال دوران پر تنش روابط با قطر و اختلافات ريشهدار دو كشور و برقراري روابط با دوحه، موضوع برقراري روابط با رژيم صهيونيستي را كه ظاهرا به اجماع در درباره آل سعود نيز رسيده، به تاخير انداخته تا آن را به عنوان هديهاي به دولت جديد امريكا در ازاي توجه به مركزيت عربستان در سياستهاي جو بايدن در منطقه تقديم كند.
از ديدگاه امريكا عاديسازي روابط قطر - به عنوان كشوري كه محل استقرار بزرگترين پايگاه نظامي امريكا در خاورميانه و در منطقه « Al – Udeid»- با عربستان سعودي كه اصليترين همپيمان واشنگتن در اين منطقه محسوب ميشود ميتواند در تداوم و تقويت جبهه ضد ايراني مورد نظر ترامپ براي تشديد فشارهاي سياسي و اقتصادي عليه جمهوري اسلامي ايران حائز اهميت بسيار باشد. لذا انتخاب استراتژيك رياض در عاديسازي روابط با قطر امتياز بزرگي بود كه محمد بنسلمان براي راضي نگاه داشتن تيم خاورميانهاي ترامپ در اوضاع متشنج انتخابات رياستجمهوري امريكا به آنها ارايه كرد. ضمن آنكه فرصت برقراري روابط با رژيم صهيونيستي را نيز به عنوان اهرمي جهت فرداي زمامداري بايدن در سياستهاي منطقهاي امريكا براي خود حفظ كرده است. از طرفي عربستان در مسير فراهمسازي مقدمات عاديسازي روابط چهار كشور عربي با قطر، تلاشهاي بسياري براي راضي كردن مصر و امارات عربي متحده كه داراي اختلافات ريشهاي و عقيدتي با قطر در خصوص موضوع اخوانالمسلمين هستند به عمل آورده و معلوم نيست با امتيازاتي كه به اين دو كشور داده است شكل ظاهري و مصنوعي عاديسازي روابط آن دو كشور با قطر، تا چه زماني دوام داشته باشد.
به گفته يوسف عطيه سفير امارات در امريكا كشورهاي عرب منطقه خليج فارس در قبال آنچه كه نسبت به اوضاع منطقه تصور ميكنند در يك اختلاف نظر فلسفي به سر ميبرند. به گفته وي شكاف روابط امارات با قطر بيشتر ايدئولوژيك و عقيدتي بوده در حالي كه اين امر در مورد سعوديها موضوعيت نداشته و رياض به گونه ديگري به روابط با قطر مينگرد.
از طرف ديگر برخي منابع نزديك به شوراي همكاري خليج فارس معتقدند كه اگر راهحل بحران روابط با قطر باعث تقويت جبهه ضد ايراني شود كشورهاي شوراي همكاري بايد تركيه را نيز كه شريك قطر و رقيب سعودي و امارات متحده محسوب ميشود به همراه خود تحمل كنند و در اين شرايط با مشكل جاهطلبيهاي آنكارا جهت رهبري جناح سني منطقه روبرو ميشوند. لذا چنانچه عربستان بتواند به نوعي با نزديكي به قطر باعث دور شدن اين كشور از آنكارا گردد توفيق بزرگي به دست آورده هر چند تحقق اين هدف ضعيف است.
راهبرد عربستان سعودي در قبال تحولات منطقه خليج فارس در پرتو بازگشت دموكراتها و آقاي جو بايدن به كاخ سفيد و احتمال فعال شدن مجدد برجام، با هر نيت و هدفي كه در دستور كار قرار گرفته باشد، ميتواند به عنوان فرصتي براي خروج از شرايط ناهنجار و غير طبيعي مناسبات منطقهاي براي جمهوري اسلامي ايران قلمداد شود و با به كارگيري امكانات و ظرفيتهاي منطقهاي، بايد درصدد فرصتسازي احتمالي براي اجماع منطقهاي بود.
عربستان سعودي و محمد بنسلمان وليعهد جوان و جوياي نام سلطنت اين كشور به خوبي بر اين امر واقف هستند كه واقعيت جمهوري اسلامي ايران در منطقه خاورميانه و خليج فارس انكارناپذير و فراموش نشدني است و براي دستيابي به صلح و امنيت پايدار و زندگي توام با آرامش جمعي در خليج فارس، پذيرش اين واقعيت و توافق با آن بر سر حداقلهاي لازم جهت حسن همجواري و برادري و برابري بين كشورهاي منطقه كه با سرنوشت و تاريخي نسبتا مشترك در كنار يكديگر قرار دارند، اجتنابناپذير است.
در اين راه قدر مسلم آن است كه ايالات متحده و رژيم صهيونيستي به غير از منافع نامشروع خود در منطقه و ايجاد ناامني و بيثباتي از رهگذر حضور نظامي، هدف ديگري را دنبال نميكنند و قطع يقين بايد دانست كه براي دستيابي به اهداف خود با هرگونه نگاه صلحطلبانه و دوستي بين ملتهاي منطقه اعم از عرب و غير عرب همراهي نشان نخواهند داد. ترور رسمي و علني سپهبد شهيد قاسم سليماني كه از اهداف آرماني و هميشگياش، دستيابي به صلح و دوستي ملتهاي منطقه بوده و تلاشهاي وي در آخرين سفر ناتمام خود به عراق و ماموريت انجام نشدهاش در خصوص منطقه، از جمله واقعياتي است كه رياض بايد از امريكاييها در خصوص ناكام گذاردن ماموريت ايشان در خصوص عربستان مطالبهگري كند.
در هر حال به نظر ميرسد ادامه مسير ارتباطاتي با كشورهاي منطقه امري اساسي بوده و تعيين سفير حسن نيت جمهوري اسلامي ايران با شاخصه آشنايي منطقهاي و شناخت كانونهاي قدرت اين حوزه در كشورهاي مختلف و از جمله عربستان سعودي، براي زدودن كدورتها و انجام ابتكاراتي كه بتواند فضا را تغيير دهد، ضرورتي اجتنابناپذير است.
ادامه مسير ارتباطاتي با كشورهاي منطقه امري اساسي بوده و تعيين سفير حسن نيت جمهوري اسلامي ايران با شاخصه آشنايي منطقهاي و شناخت كانونهاي قدرت اين حوزه در كشورهاي مختلف و از جمله عربستان سعودي، براي زدودن كدورتها و انجام ابتكاراتي كه بتواند فضا را تغيير دهد، ضرورتي اجتناب ناپذير است.
عربستان سعودي و محمد بن سلمان وليعهد جوان و جوياي نام سلطنت اين كشور به خوبي بر اين امر واقف هستند كه واقعيت جمهوري اسلامي ايران در منطقه خاورميانه و خليج فارس انكارناپذير و فراموش نشدني است و براي دستيابي به صلح و امنيت پايدار و زندگي توام با آرامش جمعي در خليجفارس، پذيرش اين واقعيت و توافق با آن بر سر حداقلهاي لازم جهت حسن همجواري و برادري و برابري بين كشورهاي منطقه كه با سرنوشت و تاريخي نسبتا مشترك در كنار يكديگر قرار دارند، اجتنابناپذير است.
برخي منابع نزديك به شوراي همكاري خليج فارس معتقدند كه اگر راهحل بحران روابط با قطر باعث تقويت جبهه ضد ايراني شود كشورهاي شوراي همكاري بايد تركيه را نيز كه شريك قطر و رقيب سعودي و امارات متحده محسوب ميشود به همراه خود تحمل كنند و در اين شرايط با مشكل جاهطلبيهاي آنكارا جهت رهبري جناح سني منطقه روبرو ميشوند.