حيات وحش براي مردم
رضا گلجاني
در آفريقا حيات وحش براي مردم حكم چاه نفت را دارد. در اين قاره جمعيت فيل،كرگدن،گوريل و... عامل جذب توريستهاي خارجي،كمكهاي بينالمللي و محرك اصلي اقتصادي هستند. در اين راستا آسيبرساندن به حيات وحش يعني آسيب رساندن به منبع درآمد ملي. اگر بخواهيم مقايسهاي بين جايگاه حياتوحش در آفريقا و منابع درآمدي در ايران داشته باشيم، تهديد حياتوحش در اين قاره مانند آسيب رساندن به منطقهاي اقتصادي نظير عسلويه است. به اين ترتيب همان طوركه نقش حياتي حياتوحش در آفريقا باعث شده كشورها از ارتش براي حفاظت كمك بگيرند در ايران ما از چاههاي نفتمان محافظت كرده و ملاحظات جدي امنيتي براي آنها داريم.
برخلاف آفريقا جايگاه حياتوحش در زندگي مردم ايران مشخص نيست. آيا گونههاي مختلف حياتوحش در كشورمان براي عموم مردم منفعتي دارند؟ آنچه در عمل ملاحظه ميشود اين است كه قشري خيلي خاص شامل كاركنان سازمان حفاظت محيط زيست از حفاظت از حيات وحش حقوق ميگيرند،گروهي پژوهشگر و دانشگاهي و كارشناس هم با تعريف پروژه و آموزش درآمدي كسب ميكنند، سازمانهاي مردمنهادي هم هستند كه به كار حفاظت مشغولند. در كنار آنها شركتهاي مشاور را هم داريم كه از بررسي تاثيرات پروژههاي عمراني بر زيستگاهها و گونهها تحصيل درآمد ميكنند.
اگر تمام اين گروهها را كنار هم بگذاريم به عددي بسيار كوچك ميرسيم در مقابل سهم نزديك به 80 ميليون ايراني چيست؟ به نظر ميرسد در بهترين حالت سهم آنها ديدن حياتوحش از دريچه دوربين مستندسازاني باشد كه كار و حرفهشان مستندسازي است.
يا سهم آنها گوش دادن به نصايح و هشدارهاي همان قشر خاص در مورد در خطر بودن وضعيت حيات حيات وحش و عدم توسعه عمراني در زيستگاههاي حيات وحش است. زماني كه ما از آفريقا به عنوان يكي از نمونههاي موفق حفاظت سخن ميگوييم بايد اين نكته را هم در نظر بگيريم كه برخلاف ايران، در آفريقا گونههاي حياتوحش مانعي براي رفاه اقتصادي مردمشان نيستند. در كشورهاي اين قاره و ساير كشورهايي كه الگوهاي حفاظت محسوب ميشوند، بهرهمندي از مزاياي حياتوحش براي زندگي مردم در دستوركار قرار گرفته و تسهيل شده است. در مقابل ما در ايران از مردم ماليات ميگيريم تا آنها را از حياتوحش محروم كرده و بهرهمندي مادي يا معنوي از آنها را تحت عنوان «حافظان طبيعت» به يك گروه خاص محدود كنيم.
ايدئولوژي حفاظت از حياتوحش براي حيات وحش(نه مردم) متاسفانه تنها حق سخن گفتن و بهرهمندي از حياتوحش را در انحصار يك گروه درآورده و بهرهمندي ديگران را ناديده ميگيرد. شايد وقت آن است از اين دايره تقدس بيرون بياييم و ديگر گروهها اعم از مردم محلي و ساكنان شهرهاي كوچك و بزرگ، صاحبان و مديران صنايع و معادن، دامداران، شكارچيان غيرمجاز و... كه تلاش ميكنند از اين سفره بهرهمند شوند را در نظر بگيريم و در پي تعامل و گفتوگو با آنها براي رسيدن به راهكاري براي نفع همگاني در راستاي حفاظت باشيم.