پوشاندن عيب
حسن لطفي
از ديروز عصر كه دوستي مطلبي از برتولت برشت درباره داشتن و پوشاندن عيب برايم فرستاده به آن فكر ميكنم. شك ندارم آن را سالهاي جواني هم خواندهام. سالهايي كه به صورت جدي پيگير آثار اين نمايشنامهنويس سرشناس بودم. اما ديروز بعد از خواندنش ذهنم بدجور درگيرآن شد. انگار مشكلات زيادي كه سر راه آدمها قرار ميگيرد از همين پوشاندن عيب است. شايد شما هم اين جملات را خوانده باشيد. به احتمال زياد از كتاب انديشههاي متي اين نويسنده صاحب فكر است.كتابي كه دربرگيرنده مطالب برگزيده او از آثار كهن چيني است. برشت به آنها بال و پر داده و شايد در بعضيهايش هم حضور پررنگتري داشته است. مثل اين چند جمله: داشتن عيب مهم نيست، حتي اگر به رفع آن نكوشند! اما پوشاندن عيب بد است.كسي كه نتواند خودش را آنطور كه هست، نشان دهد به خودش ضربه زده است. اما كسي كه خود را آن طور كه نيست، نشان ميدهد به ديگران ضربه ميزند. چطور ميتواند كسي در كنار تو به جنگ رود كه عيبهاي تو را نميداند! تلاش تو به آنچه نيستي نيروي رزمت را تلف ميكند! نمونه چنين آدمهايي را بسيار ديدهايم. آدمهايي كه براي رسيدن به منافع و مقاصد شخصيشان اولين كاري كه ميكنند، شكل عوض ميكنند و نقاب بر چهره ميزنند. اگر نياز به راضي كردن ديگران داشته باشند، شكل چيزهايي ميشوند كه ديگران دوست دارند. شكلي كه تغييرش ظاهري و ناپايدار است. به همين خاطر بايد مراقب ايننوع آدمها بود. آدمهايي كه در دنياي سياست و تجارت جولان بيشتري ميدهند. البته شايد هم اين را به خاطر اين ميگويم كه در آن دو دنيا تغيير شكل به ديگران بيشتر ضربه ميزند. يكجوري مثل همان رزمي ميماند كه برشت ميگويد. البته اين بار اين نيروي ديگران است كه تلف ميشود. نيرويي كه ميتواند دنيايي را زيباتر كند. دنيايي كه گمانم حذف كساني كه عيبشان را ميپوشند و خودشان را طور ديگري نشان ميدهد در آن چندان آسان نيست. يا لااقل از باز كردن چشم خودمان آسانتر نيست. بايد حواسمان به آدمهايي كه در ارتباط با ما خودشان نيستند، باشيم. اين طوري كمتر ضرر ميكنيم.