• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4844 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۳۰ دي

به بهانه انتشار آلبوم «مي‌دانم كه مي‌آيي» اثر اميرحسين سام

وفادار به ساختارِ كلاسيك، نشسته بر بال معاصر

نيما جوان

اثري كه حدودِ دو دهه پيش ضبط و اجرا شده است، همين دو دهه پيش، خود تا حدودي روشن مي‌كند كه با چه اثري مواجه هستيم؛ اثري نشسته بر بالِ معاصري پيش رونده و وفادار به ساختارِ كلاسيك موسيقي  ايراني.
شايد بايسته است كه قدري با روحياتِ آهنگساز و خودِ او، پيش از اشاره به محتواي اثرش آشنا شويم. دكتر اميرحسين سام كه هميشه بي‌هيچ ادا خواسته است تا هنگام خطاب قرار دادنش، كلمه دكتر حذف شود‌ و من نيز همين كار را خواهم كرد جز اين يك‌بار اشاره، چرا‌كه خب ايشان دكتر است و رييس مدرسه پزشكي امپريال كالجِ لندن، سال‌ها در محضر اساتيدِ ادب، موسيقي و هنر ايران نفس كشيده و دل داده است و سال‌هاست كه شرحِ اين شيدايي و پريشاني را در آثارش شنيده‌ايم، اولين مواجهه من با كارهاي ايشان بر مي‌گردد به سال‌هاي ۸۳ و ۸۴ و آلبومِ «زرد، سرخ، ارغواني» به خوانندگي اشكان كمانگري، اثري سرشار از حس و رنگ.
زرد و سرخ و ارغواني، برگِ درختانِ پاييز/ مي‌ريزد بر زمين آرزوهاي ما نيز. سروده خودِ ايشان، تا اينجا ما با شخصي مواجه مي‌شويم كه آهنگسازي مي‌كند و نيز مي‌سرايد يعني مولفه‌هاي يك مولفِ تمام عيار را دارد‌ و نيز خوش قريحه در پردازش ملودي و تنظيم است.
و اما «مي‌دانم كه مي‌آيي»، اثري مشتمل بر 9 قطعه با نوازندگي نوازندگان نامي و خوش‌نواز، مسعود شعاري (سه تار)، شروين مهاجر (كمانچه و كمانچه آلتو)، شهرام غلامي (عود)، حميدرضا خبازي (تار)، حرير شريعت‌زاده (دف)  و  امير علي سام (تمبك).
اين آلبوم كه از اشعار شاعراني همچون، شفيعي كدكني، احمد شاملو، عطار، مولانا و اميرحسين سام بهره جسته است، يادآورِ دوره‌اي است كه مخاطبِ موسيقي اصيلِ ايراني، هنوز پر‌حوصله‌تر، صبورتر در شنيدن و آشناتر با ادبيات بود، چرا‌كه قطعاتِ آلبوم بعضا بلند و بر پايه ساز و آواز است، ما در اين اثر قطعاتي را با زمان‌هاي بالاي ۱۵ دقيقه شاهديم كه اين ديگر بعيد است در آثارِ خلق شده در امروز اتفاق بيفتد.
«مي‌دانم كه مي‌آيي» علاوه بر قطعات‌سازي و آوازي كه به نظرِ نگارنده جزو آوازهاي بسيار موفق در كارنامه كاري سالار عقيلي است، از تصنيف‌هاي بسيار زيبا و خوش حس بهره‌مند است، مانندِ تصنيف آغازينِ اثر با چنين مصرعي: مي‌دانم كه مي‌آيي، چه غم دارم  زِ تنهايي.
و همچنين تصنيفِ شهر خاموش كه عجيب با حالِ ما و دوران در اين روزگار گِرِه خورده است: شهرِ خاموشِ من آن روحِ بهارانت كو؟/ شور و شيدايي انبوهِ  هزارانت كو؟
اميد است بشنويد و در لحظه‌هاي‌تان، عشق و خلوصي كه در اين اثر نهفته است، جاري شود.
 «مي‌دانم كه مي‌آيي» از سوي نشر و پخش جوان منتشر شده و روي سايتِ فروشگاه اينترنتي لوركا استور قابلِ  دسترس است.
و در آخر همان هميشگي، شما را باز هم به رعايتِ كپي‌رايت و تهيه نسخه‌هاي اصل  دعوت  مي‌كنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها