تالاب بردستان بوشهر در 20 دي سال 1398 به ليست تالابهاي ذيل تبصره ماده يك قانون حفاظت و احياي مديريت تالابهاي كشور اضافه شد.
ماده يك قانون حفاظت و احياء و مديريت تالابهاي كشور مصوب ارديبهشت سال 1396 بدين شرح است: «هر گونه بهرهبرداري و اقدامي كه منجر به تخريب و آلودگي غيرقابل جبران تالابها گردد، ممنوع است. مرجع تشخيص تخريب و آلودگي غيرقابل جبران، سازمان حفاظت محيط زيست ميباشد كه در اين قانون سازمان ناميده ميشود.»
اما پس از گذشت يك سال، مردم دير و فعالان محيطزيست از احداث سايت پرورش ميگو به وسعت تقريبي 2 هكتار ميگويند و خواستار اين هستند كه جلوي خاكريزي جهت جادهسازي در حريم و بستر تالاب خور بردستان مطابق قانون گرفته شود.
اهميت حفاظت از جنگلهاي حرا
موسي كشاورز، استاديار زيستشناسي دريا دانشگاه هرمزگان درباره اهميت جنگلهاي حرا به «اعتماد» ميگويد:«جنگلهاي مانگرو جزو با ارزشترين بومسازگانها بين خشكي و دريا هستند. اين جنگلها از مشخصات بارز مناطق گرمسيري و زيرگرمسيري بين عرض جغرافيايي N32˚ -S38˚ از خط استوا هستند و براساس آمار فائو سطح كل اكوسيستم مانگرو در جهان 16 ميليون و 530 هزار هكتار برآورد شده است و تنهـا 123 كشور در دنيا و از اين بين فقط 14 كشور در آسيا، واجد سطوح وسيعي از ايـن جنگلها هسـتند. از نظر وسعت، جنگلهاي مانگروي ايران در دنيا رتبه 43 و در آسيا جايگاه دهم را دارد و در بين كشـورهاي حاشـيه خليج فارس بيشترين سطح جنگلهاي طبيعي مانگرو در ايران وجود دارد. مساحت هسته مركزي جنگلهاي مانگرو در ايران 16/13214 هكتار بوده كه 96/9777 هكتار آن منحصر به جزيره قشم و بندر خمير ميباشد و 3 استان جنوبي سيستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر را شامل ميشود. وارد شدن آبهاي آلوده از طرف فاضلابهاي شهري، پسماندهاي صنعتي، مواد نفتي، احداث سد، سرشاخهزني درختان مخصوصا در قشم به جهت تامين غذاي دام و جنگلتراشي از جمله تهديدات بالقوه اين جنگلها هستند بنابراين انجام مطالعات اساسي پيرامون وضعيت جنگلهاي حرا جهت حفظ، حمايت، توسعه و جلوگيري از نابودي آنها يك امر ضروري در جنوب ايران است. جنگلهاي مانگرو داراي بيشترين تنوع زيستي هستند و به عنوان مكان زادآوري، تغذيه و پرورش از گونههاي مختلف جانوري اعم از دريايي و خشكيزي اهميت دارند لذا حفاظت از آنها از نظر زيست محيطي ضروري است.»
يونس خسروي، دكتراي تغيير اقليم و دانشيار علوم محيط زيست دانشگاه زنجان نيز در پاسخ به اين سوال كه جنگلهاي حرا از نظر اكولوژيكي چه اهميتي براي زيستمندان دارند، ميگويد: «ويژگيهاي خاص اكولوژيكي جنگلهاي حرا در بخشهاي تحتاني و فوقاني آب باعث شده كه همواره زيستگاهي مناسب چه در تاج پوشش خود و چه در زير آب (به كمك ريشههاي پيچيده خود) براي زندگي جانداران مختلف از جمله پرندگان،پستانداران، جلبكها، صدفيها و بندپايان و منبعي مفيد براي غذاي ماهيها و خرچنگها باشند. وجود ريشههاي تودرتو در اين اكوسيستم، محيطي امن و زيستگاهي مناسب و كم ريسك براي زندگي ماهيان جوان را به وجود آورده است. از طرفي برخي موجودات به دليل تغذيه از برگ و بقاياي درختان مانگرو همواره اين محيط را براي زندگي خود ترجيح ميدهند. نقش حمايتي اين اكوسيستم از گونههاي در معرض خطر، علت ديگري است كه اين محيط براي برخي موجودات جنبه حياتي پيدا ميكند. پليكان پا خاكستري و گيلانشاه خالدار از جمله گونههاي پرندگان در معرض انقراضي هستند كه به دليل شرايط خاص خود اين محيط را به عنوان محل امن براي زندگي خود انتخاب ميكنند. پرندگان مهاجر نيز اين محيط را به عنوان استراحتگاه خود در مسير مهاجرت انتخاب ميكنند. بومسازگان مانگرو نه تنها محلي براي زندگي مهرهداران است بلكه بسياري از بيمهرگان به واسطه تأمين شرايط ويژه زندگي خود يعني درجه حرارت مناسب، وضعيت شوري قابل تحمل، فراهم بودن بستر گلآلود همچنين وجود سيستم ريشهاي گسترده پوشش مانگرو اين محيط را انتخاب كردهاند. همچنين بايد گفت كه پوشش گياهي مانگرو محل مناسب براي تخمريزي بسياري از آبزيان است كه وابستگي ويژهاي به اين محيط براي صيد ماهيان تعيين ميشود.»
پتانسيل بالقوه حرا براي ساحلنشينان
يونس خسروي در ادامه به ساير اهميتهاي اين جنگلها اشاره كرده و ميگويد:«بومسازگان مانگرو به عنوان يكي از باارزشترين اكوسيستمهاي ساحلي است كه نهتنها به عنوان رويشگاه مناسب و منبع تغذيه براي بسياري از گياهان و حيوانات غيرآبـي و آبي به شمار ميآيند؛ بلكه در حفاظت و ثبات خطوط ساحلي، جلوگيري از فرسايش و كنترل اقليم منطقه نقش فزايندهاي ايفا ميكنند. در عين حال وجود اين اكوسيستم نعمتي هم براي ساحلنشينان ميباشد؛ چراكه فراهمكننده انواع مختلف خدمات اكوسيستمي از جمله خدمات حفاظتي، محيطي و زيستگاهي ميباشد و از اين منظر بايد گفت كه به دليل تامين چنين خدمات اكوسيستمي وسيعي براي مردم ساحلنشين از ارزش و اعتبار ويژهاي برخوردار است. جذب مواد زايد و ترسيب كربن، كنترل اقليم منطقه، غناي آبهاي ساحلي، ايجاد نقش حفاظتي براي خطوط ساحلي در مقابل مخاطرات محيط دريايي همگي از جمله فوايد اين اكوسيستم است كه محيطي امن براي ساحلنشينان و موجودات مرتبط با اين محيط را فراهم كرده است.»
دانشيار علوم محيط زيست دانشگاه زنجان در ادامه صحبتهايش ميگويد:«اكوسيستم مانگرو در تعديل آب و هواي منطقه به دليل ترسيب دياكسيدكربن كه در مقايسه با اكوسيستم زميني در سطح تاثيرگذاري بالاتري است، نقش مهمي را ايفا ميكند. برخلاف مساحت بسيار كم اين جامعه گياهي، اين اكوسيستم توانايي ذخيره كربن قابل ملاحظهاي را در تنه درختان، ساقه، برگ، ريشه و خاكهاي خود دارا ست؛ بهگونهاي كه كربن ذخيره شده را تا ساليان بسيار زيادي در خاك خود ذخيره كند. يكي ديگر از فوايد اين اكوسيستم، نقش مهمي است كه در كاهش انرژي امواج رسيده به منطقه ساحلي دارد. وجود نيروي كششي پوشش گياهي جنگل حرا، تاثير بسيار زيادي روي امواج رسيده به اين محدوده اكوسيستمي دارد؛ بهگونهاي كه باعث كاهش سرعت جريان و ارتفاع امواج و در نتيجه تضعيف اين امواج ميشود. نقش مهم ديگر اين اكوسيستم، تثبيت خط ساحلي به واسطه سيستم ريشهاي فشرده پوشش گياهي اين اكوسيستم است كه در مقابله با رسوبات شناور باعث تهنشين كردن آنها شده و در نهايت منجر به گسترش بستر و جلوگيري از فرسايش توسط امواج و توفانها ميشود. با توجه به اين مهم، فضايي پايدار و آرام در محل اين رويشگاه حاكم شده و در ادامه شرايط بسيار مطلوب و مورد پسندي را براي موجودات ساكن فراهم خواهد آورد. بنابراين در يك جمعبندي با قاطعيت ميتوان گفت كه حذف چنين مناطقي عواقب بسيار ناميموني از جمله تهديد جوامع محلي توسط توفانها، تخريب و پسروي خط ساحل، حذف گونههاي جانوري و گياهي، حذف پتانسيل اكوتوريستي و... به دنبال خواهد داشت. متاسفانه در سالهاي اخير در مناطق مختلف جهان، اين اكوسيستم مهم و حياتي تحت تاثير فعاليتهاي انساني از جمله ايجاد زمينهاي كشاورزي و آبزي پروري(ماهي و ميگو) قرار گرفتهاند و مقدمات نابودي اين اكوسيستمهاي با ارزش را فراهم كردهاند.»
جامعه گياهي مانگرو در ايران
موسي كشاورز درباره جامعه گياهي مانگرو ميگويد:«در جنگلهاي مانگرو جهان حدود 54 گونه گياهي شناسايي شده اما جامعه گياهي مانگرو در ايران تنها شامل دو گونه به نامهاي حرا (Avicennia marina) كه به افتخار دانشمند شهير ايراني ابوعلي سينا كه اولين بار آن را تشخيص داده و نامگذاري كرده و چندل (Rhizophora mucronata) است كه در نواحي ساحلي خليجفارس و درياي عمان به شكل نوار باريكي و به طور پراكنده ديده ميشوند.گونه چندل تنها در خور آذيني بندر سيريك يافت ميشود اما حرا در ساير مناطق مانند جزيره هرمز، ساحل بندرعباس و بندر امام خميني به صورت دست كاشت رشد خوبي داشته است.»
كشاورز در ادامه صحبتهايش به ويژگيهاي گياهان جنگلهاي حرا اشاره ميكند:«گونههاي گياهي كه در اين اكوسيستمهاي خاص اكوتوني(حدفاصل خشكي و آب) رشد ميكنند، در معرض جزرومد مداوم هستند و بستري هم كه بر آن مستقر ميشوند، شرايط بيهوازي دارد. متوسط دماي سالانه بالاست و بالطبع گياه در اين عرصه توانسته يك سري سازگاريهاي منحصربهفرد كسب كند. از هر دو گونه مانگرو در ايران، حرا بردباري بيشتري نسبت به شرايط مختلف اكولوژي دارد و نسبت به تغييرات آب و هوا و شوري از مقاومت زيادي برخوردار هستند به گونهاي كه در بارندگيهاي 2هزار و 500 mm در شرق آسيا تا حداكثر mm ۲۰۰ در ايران از كيفيت مناسب و يكسان برخوردار است و دامنه شوري وسيعي از PPT ۳۵ تا PPT ۵۰ را تحمل ميكند.»
استاديار زيستشناسي دريا دانشگاه هرمزگان درباره مشخصات اين گياهان ميگويد:«ساختارهاي ريشهاي در حرا كه به آن پنوماتوفور(Pneumatophore) ميگويند با تعديل اثر امواج باعث اكسيژنرساني به گياه ميشود. ريشهها ذرات ريز را رسوب داده و بستر مناسبي براي استقرار گياه ايجاد ميكنند. در گياه چندل، ريشه مانند فيلتري است كه فقط اجازه عبور آب به گياه داده و بلورهاي نمك در سطح زيرين تجمع ميكنند و پس از مدتي كه توانايي تحمل بلورهاي نمك را پيدا كردند به بستر ميافتند. اين يكي از مكانسيمها تحمل گياه در محيط شور آب درياست. از ديگر سازگاري حرا در محيط دريا خارج كردن محلول نمكي است كه حتي غلظت آن از آب دريا بيشتر است. بذر چندل با ايجاد ساقچه و ريشچه روي گياه مادري يك گياه زندهزاي حقيقي است ولي بذر حرا پس از افتادن روي بستر جوانه ميزند.گونه حرا داراي مقاومت بالايي در مقابل شوري است كه گياه ميتواند بخش عمده مراحل زندگي خود را در خاك شور و گلآلود طي كند. مقابله با شوري در اين گياهان بدين شكل است كه در داخل برگهاي هر دو گونه نيروي مكشي به وجود ميآيد در نتيجه فشار اسمزي به وجود آمده از فشار اسمزي داخل خاك بيشتر شده و از اين طريق ريشهها فقط آب خالص را از خود عبور ميدهند و به برگها منتقل ميكنند و از ورود نمك جلوگيري ميشود. برگهاي كوچك،گوشتي و كوچك بودن سطح روزنه هم از جمله ويژگيهاي شاخص برگها جهت سازگاري با محيط است.»
خور بردستان،كوچكترين جنگل مانگرو طبيعي در ايران
وسعت خور بردستان بندر دير حدود يك هكتار است و تنها گونه حرا (Avicennia marina) را ميزباني ميكند. هر ساله در اسفندماه، نهالكاريهايي با هماهنگي سازمانهاي مردمنهاد، منابع طبيعي و محيط زيست صورت ميگيرد كه تاكنون مثمرثمر بوده است.گياه حرا در بازه زماني تير و مرداد بذر را مياندازد و بعد از ساكن شدن در بستر گياه دو لپهاي شروع به رشد ميكند.
موسي كشاورز معتقد است كه جادهسازي در اين منطقه باعث ميشود كه ريزشهاي ورودي به اين منطقه كاهش پيدا كند و در فصل تابستان(تير و مرداد) شوري بيشتر شود در نتيجه همين تغيير انساني باعث خواهد شد كه در تابستان بسياري از درختهاي حرا در اين منطقه خشك شوند. از سوي ديگر در صورت استقرار صنعت پرورش ميگو پسماندهايي به منطقه وارد ميشود كه ميتواند در درازمدت اثرات منفي جدي بر جاي بگذارد.
آيا امكان مديريت هر 2 كاربري وجود دارد؟
در بحث پرورش ميگو همواره موضوع منفعت اقتصادي و كارآفريني براي افراد بومي مطرح است. يونس خسروي دانشيار علوم محيط زيست دانشگاه زنجان در پاسخ به اين سوال كه آيا امكان بهرهبرداري از هر دو كاربري همزمان و بر اساس يك مديريت صحيح وجود دارد يا خير ميگويد: «رشد روزافزون جمعيت شهرها و كلانشهرها ضمن ايجاد فرصتهاي مناسب جهت توسعه فيزيكي، كالبدي، اقتصادي، اجتماعي و افزايش سطح رفاه، نياز به مديريتي واحد در برنامهريزي محيطزيست را بيش از پيش جدي ميكند. در اين روند پرشتاب، توجه به اصل مكانيابي بهينه با تحميل كمترين آسيبهاي محيطزيستي، يكي از ضرورتهاي برنامهريزي و مديريت شهري است. در كشورهاي پيشرفته سالهاي زيادي است كه مكانيابي با كمك روشهاي علمي و با استفاده از فنون سنجش از دور وGIS انجام ميگيرد و پژوهشهاي فراواني در اين زمينه بهعملآمده است؛ بهگونهاي كه فرآيند مكانيابي با تكيه بر اطلاعات كامل از سرزمين انجام ميشود تا اطمينان حاصل شود كه استقرار هر فعاليت هدف بهخوبي صورت گرفته است. لذا در مجموع ميتوان گفت كه در زمينه ايجاد سايت پرورش ميگو، انتخاب مكان بهينه و در عين حال عدم تحميل خسارت محيط زيستي، بهداشتي، انساني و اقتصادي به محيط اطراف، امري ضروري براي رشد يك منطقه بهشمار ميآيد. مطابق با آييننامه مقابله با آلودگيهاي غيرقابل جبران تالابها بعد از نياز آبي شرب، نياز آبي محيطزيستي بايد در راس امور باشد كه بيانگر اهميت تالابهاست. در مورد توليد يا پرورش جانوران نيز اولويت اول حفاظت از سيماي اكولوژيك منطقه است. پرورش ميگو بايد داراي توجيه محيط زيستي در منطقه باشد لذا ضرورت دارد معيارهاي توجيهي با قوانين مربوطه عينيت يابد نه اينكه در تعارض باشند.»
در صورت نابودي جنگلهاي حرا چه تغييراتي را شاهد خواهيم بود؟
يونس خسروي، دانشيار علوم محيط زيست دانشگاه زنجان در پاسخ به اين سوال با قاطعيت ميگويد كه با ناديده گرفتن ملاحظات محيط زيستي،تمامي پتانسيلهاي ذكر شده جنگلهاي حرا از دست خواهد رفت به طور كل بايد گفت كشورهايي كه داراي چنين اكوسيستمهايي هستند همواره به دنبال ثبت بينالمللي آنها ميباشند و هيچگاه فعاليتهاي انساني نظير توسعه پرورش ماهي يا ميگو بهانهاي براي از بين رفتن اين اكوسيستم نشده است.
او به ضرورت حفاظت از جنگلهاي حراي دير بردستان اشاره كرده و ميگويد:«وجود پهنه كوچك از يك اكوسيستم در بين اكوسيستمهاي بزرگتر نه تنها محيطي براي رشد و نمو بسياري از گونههاي آبزيان و جانوران و ارايهدهنده خدمات اكولوژيكي خاص است بلكه ميتواند استراحتگاهي موقت براي پرندگان مهاجر باشد؛ بنابراين حذف و نابودي آن موجب حذف بسياري از گونههاي بومي آن منطقه، رخداد آلودگيها، افزايش خطر ريسك براي ساكنين نزديك اين محدوده و از دست رفتن ارزش اكوتوريستي خواهد شد.»
موسي كشاورز، استاديار زيست شناسي دريا دانشگاه هرمزگان: اكوسيستم مانگرو در تعديل آب و هواي منطقه به دليل ترسيب دياكسيدكربن كه در مقايسه با اكوسيستم زميني در سطح تاثيرگذاري بالاتري است، نقش مهمي را ايفا ميكند. برخلاف مساحت بسيار كم اين جامعه گياهي، اين اكوسيستم توانايي ذخيره كربن قابل ملاحظهاي را در تنه درختان، ساقه، برگ، ريشه و خاكهاي خود دارا ست.
يونس خسروي، دانشيار علوم محيط زيست دانشگاه زنجان : وجود پهنه كوچك از يك اكوسيستم در بين اكوسيستمهاي بزرگتر نه تنها محيطي براي رشد و نمو بسياري از گونههاي آبزيان و جانوران و ارايهدهنده خدمات اكولوژيكي خاص است بلكه ميتواند استراحتگاهي موقت براي پرندگان مهاجر باشد؛ بنابراين حذف و نابودي آن موجب حذف بسياري از گونههاي بومي آن منطقه، رخداد آلودگيها و افزايش خطر ريسك براي ساكنين نزديك خواهد شد.موسي كشاورز، استاديار زيست شناسي دريا دانشگاه هرمزگان: اكوسيستم مانگرو در تعديل آب و هواي منطقه به دليل ترسيب دياكسيدكربن كه در مقايسه با اكوسيستم زميني در سطح تاثيرگذاري بالاتري است، نقش مهمي را ايفا ميكند. برخلاف مساحت بسيار كم اين جامعه گياهي، اين اكوسيستم توانايي ذخيره كربن قابل ملاحظهاي را در تنه درختان، ساقه، برگ، ريشه و خاكهاي خود دارا ست.
يونس خسروي، دانشيار علوم محيط زيست دانشگاه زنجان : وجود پهنه كوچك از يك اكوسيستم در بين اكوسيستمهاي بزرگتر نه تنها محيطي براي رشد و نمو بسياري از گونههاي آبزيان و جانوران و ارايهدهنده خدمات اكولوژيكي خاص است بلكه ميتواند استراحتگاهي موقت براي پرندگان مهاجر باشد؛ بنابراين حذف و نابودي آن موجب حذف بسياري از گونههاي بومي آن منطقه، رخداد آلودگيها و افزايش خطر ريسك براي ساكنين نزديك خواهد شد.