آن 1461 روز و اين 33 هزار ساختمان ناايمنتهران
سينا قنبرپور
هزار و 461 روز بعد. خاطره آن پنجشنبه آخر دي هنوز هم جلوي چشمانمان زنده است. به يمن تصميمي كه صدا و سيما برخلاف رويه مرسومش گرفت يك هفته تمام تصوير آن آواري كه بر سر آتشنشانان خراب شد را به خورد چشم و ذهن و حافظهمان دادند. 9 روز نمايش آواربرداري كه هركس اندكي كار با بيل مكانيكي و لودر و كاميون ميدانست هم ميتوانست آن را انجام دهد چه بسا با سرعتي بيشتر يا كيفيتي بهتر. وقتي آن 9 روز نمايش آواربرداري تمام شد در مراسم تشييع 16 آتشنشاني كه جانشان را بر سر اطفاي حريق قديميترين ساختمان بلندمرتبه تهران از دست داده بودند، شركت كرديم. به جز آنها 6 هموطن ديگرمان را هم در آن بلايي كه بر سر ساختمان پلاسكو آمد از دست داديم. حالا هزار و 461 روز بعد چه درسي از آن حادثه گرفتهايم؟ آيا از آنچه بر سر آن سازه آمد تجربهاي براي ساختمانهايي كه ممكن است به سرنوشت «پلاسكو» دچار شوند، اندوختهايم؟ اگر خداي ناكرده براي ساختمان آلومينيوم در خيابان جمهوري حادثه مشابهي رخ داد باز هم صدا و سيما ميخواهد چندين روز به شكل زنده آواربرداري را به رخمان بكشاند يا قرار است آنچه توانستهايم از دل پلاسكو بيرون بكشيم سرنوشتي ديگر برايمان رقم خواهد زد؟
آنچه حادثه «پلاسكو» چون نقطه عطفي در مديريت تصميمسازي و تصميمگيري كلان كشور رقم زد اتفاقي متفاوت در تحليل يك حادثه بود. براي نخستينبار در سيستم اجرايي كشور «دانشگاه» به عنوان يك نهاد علمي و از باب مسووليت اجتماعي موظف شد گزارشي ملي در تحليل چگونگي رخداد پلاسكو تهيه كند. بدينترتيب نخستين «گزارش ملي» در كشور به يك حادثه رخ داد. چند ماه بعد وقتي ماحصل تلاش تيم تهيه اين گزارش ملي آماده ارايه شد در مقدمه آن آمده بود: «گزارش ملي بررسي حادثه ساختمان پلاسكو با شعار «پلاسكو را فراموش نكنيم» اين حادثه و علل وقوع آن را از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داده است.
حادثه در جملاتي اينگونه روايت شد: «در تاريخ 30/10/1395 دقايقي قبل از ساعت ۸ صبح، طبقه دهم ساختمان پلاسكو دچار آتشسوزي شد. همزمان با رسيدن واحدهاي آتشنشاني به محل و آغاز عمليات اطفاي حريق، به تدريج آتش به طبقات بالاتر سرايت كرده و پس از فراگير شدن آتش، برج جنوبي ساختمان درنهايت در ساعت 11:33 دقيقه فرو ريخت. پس از فرو ريزش ساختمان، عمليات نجات افرادي كه در زير آوار گرفتار شده بودند همراه با آواربرداري آغاز شد. اين عمليات ۹ روز ادامه داشت، اما متاسفانه در طول زمان آواربرداري، هيچ يك از گرفتارشدگان نجات نيافتند. براساس اطلاعات قابل دسترس براي هيات، در اين حادثه درمجموع ۱۶ نفر آتشنشان و ۶ نفر افراد غير آتشنشان جان باختند.» آنچه رييسجمهور از تيم گزارش ملي پلاسكو خواسته بود شامل «بررسي علل و عوامل وقوع آتشسوزي و فرو ريختن ساختمان»، «نحوه مديريت محيطي حادثه»، «كيفيت هماهنگي دستگاههاي مسئول در مديريت بحران»، «راههاي پيشگيري از تكرار آن» و «اصلا حات ساختاري و مديريتي لازم» بود. 2 ماه بعد اين گزارش طبق موعد مقرر توسط رييسجمهور تحويل شد و درنهايت خلاصه آن در دانشگاه تربيت مدرس ارايه شد.
در آن گزارش و در بخش جمعبندي آن تاكيد شده بود «فرصت ايجاد شده ناشي از حادثه پلاسكو به سرعت فرسوده خواهد شد اگر اقدامات مناسب صورت نگيرد. مهمترين دستور كار از منظر اجتماعي، حفظ پلاسكو در دستور كار شهروندان، نخبگان، سياستمداران، رسانهها، آموزش و پرورش و همه دستگاههاي مسوول در زمينه ايمني است.» حالا پس از گذشت اين هزار و 461 روز از آن حادثه همچنان نميدانيم كه آيا اين تاكيد گزارش ملي پلاسكو محملي يافته و به جرياني در جامعه تبديل شده است يا نه؟
در بخش ديگري از جمعبندي تيم تهيهكننده گزارش ملي پلاسكو تاكيد شده بود: «اهميت حادثه پلاسكو بر بستر چنين تحليلي از رابطه ساختار و كنشگر در ايران آشكار ميشود. فروريزي پلاسكو و تراژيك شدن آن در عرصه عمومي، همان ضربه يا شوكي است كه حاكميت سياسي، نخبگان و جامعه مدني بايد از آن براي تضعيف حلقه بازتوليد ساختار-عامليت استفاده كنند. حادثه پلاسكو به يكباره وضعيت عاديشده عدم ايمني را عريان ساخته است. ناكارآمديها، غفلتها و كاستيها آشكار شدهاند و كنشگر نيز در همه انگارههاي سابق خود درباره ايمن بودن محل زندگي، كار يا عرصههاي عمومي ترديد كرده است. ايمني به يكباره جايگاهي مهم در سلسه مراتب اولويتها يافته و در دستور كار مردم، نخبگان، سياستمداران، روزنامهنگاران و بقيه اقشار اجتماعي قرار گرفته است. اين فرصتي است تا ساختار و كنشگران در معرض بازنگري قرار گيرند. فروريزي پلاسكو با همه تلخيهايش، پنجرهاي رو به تغيير گشوده است.»
حالا هزار و 461 روز از وقوع آن حادثه سپري شده است. فرمانده مديريت آن حادثه يعني شخص شهردار وقت تهران توانسته به صندلي رياست قوه مقننه تكيه بزند اما در هيچيك از طرحها و برنامههايي كه در مجلس شوراي اسلامي در مدت رياستش مطرح شده يا در نطقهايش هيچ اشارهاي به ضرورت اصلاح وضعيت ايمني كشور و قوانين حمايتي در آن نكرده است. در دوره مديريت طولانيمدت محمدباقر قاليباف در شهرداري تهران رويداد تلخديگري در حوزه ايمني و آتشنشاني رخ داد كه گويا او هيچوقت از آن حوادث درسي براي قوه مقننه نيندوخته است و آن ماجراي مرگ 2 زن كارگر در خيابان جمهوري تهران در تاريخ 8 بهمن 1392 بود.
از سوي ديگر تنها دستاورد شوراي شهر پنجم با تكيه بر شفافسازي اعلام تفكيكشده سازههاي ناايمن تهران است و همين. يعني هنوز نميدانيم اگر براي فلان ساختمان ناايمن تهران حادثهاي روي داد چه برنامه عملي براي مهار آن به كار گرفته خواهد شد. گواينكه وقتي 10 تير 1399 يك مركز پزشكي در شمال تهران دچار حادثه شد و 15 زن و 4 مرد در آن جان باختند. چند روز بعد از حادثه مركز جراحي محدود سينامهرشميران، يا سينااطهر كه خود را مبرا از آن حادثه دانست محسن هاشمي، رييس شوراي شهر تهران ضمن اعلام آماري از تعداد ساختمانهاي ناايمن در پايتخت گفت: «در تهران بعد از حادثه پلاسكو، 33هزار ساختمان ناايمن شناسايي شدند، اما ما به تنهايي امكان مقابله با اين ساختمانها را نداريم و مقرر شد با همكاري دستگاه قضايي اين مشكل رفع شود.» مدتي بعد نيز بهاره آروين، عضو شوراي شهر تهران اعلام كرد سامانه برخط پايش ايمني ساختمانهاي شهر تهران قرار است، طبق اعلام رييس كميته شفافيت شوراي شهر تهران، اطلاعات ۳۳ هزار ساختمان ناايمن تهران را تا پايان تابستان ۹۹ منتشر كند.
اما هنوز مشخص نيست اگر حادثهاي در كمين ما باشد اينبار طبق چه فرآيندي مديريت ميشود. آيا ميدانيم چگونه از گسترش تلفات آن ميتوان پيشگيري كرد يا نظير آنچه در مركز جراحي محدود سينامهرشميران رخ داد تعدادي بيشتر از هموطنانمان در پلاسكو را از دست خواهيم داد؟