به ياد احسان اشراقي
هم مورخ، هم اديب
مهسا كلانكي| نشستي «به ياد دكتر احسان اشراقي» از سوي موسسه پژوهشي ميراث مكتوب به صورت مجازي برگزار شد. در اين نشست اكبر ايراني، مدير عامل موسسه پژوهشي ميراث مكتوب، جمشيد كيانفر كتابشناس، منصور صفت گل استاد تاريخ ، محمد علي حضرتي، شاعر و نويسنده، سيد سعيد ميرمحمدصادق تاريخ پژوه و امين اشراقي پسر احسان اشراقي سخنراني كردند.
صفويه پژوه برجسته
اكبر ايراني: مرحوم دكتر احسان اشراقي حق بزرگي به گردن جامعه دانشگاهي داشت. استاد اشراقي استاد تمام دانشگاه تهران و صفويهپژوه برجستهاي بود كه بعد از درگذشت دكتر باستاني پاريزي سمت «شيخالمورخين» به او داده شد. مرحوم دكتر اشراقي كتابهاي متعددي تصحيح و ترجمه كرد آثاري مانند متن «خلاصهالتواريخ» كه جزو كتابهاي برگزيده دانشگاه تهران بود. تصحيح متن كتاب «تاريخ سلطاني»، «جنات عدن (منظومه تاريخي) » از ديگر آثار او بود. دكتر اشراقي كتاب «تجاربالامم» را با مرحوم شيرواني تصحيح كرده است كه در كتابخانه مرحوم شيرواني ناپديد شد.
اشراف كامل به تاريخ ايران
جمشيد كيانفر: دكتر اشراقي گرايش زيادي به جغرافياي تاريخي داشت و از دروسي كه تدريس ميكرد همين درس بود و شخصيتي داشت كه در سر كلاس آبي را براي تشنگان ميبرد و سفر را هم چاشني آن ميكرد. خطر را به جان ميخريد و دانشجو را به سفر ميبرد. دكتر اشراقي فوق ليسانس علوم اجتماعي هم داشت و به مسائل اجتماعي و تجزيه و تحليل آن ميپرداخت. بسياري از مقالات كپي پيست است و اين بلا به جان دانشجويان افتاده است؛ از خصايص اشراقي اين بود كه پختهخوار نبود و نوشتههايش حاصل تراوشات خودش بود. اگر كارنامه دكتر اشراقي را بررسي كنيم هم تاليف، هم تصحيح و هم ترجمه دارد. آثار تاليفي او را بايد در مقالات جستوجو كنيم. مقالات را اگر با يك تورق بررسي كنيم، صفويشناسي، قزوينشناسي و قاجارشناسي را بايد ذكر كنيم. او اشراف كامل به تاريخ ايران داشت و با وجود آن مقالاتي در باب بيهقي و ساسانيان دارد. مقالات ديگر او درباره شخصيتها است؛ مطالبي در باب استاد ايرج افشار و در باب شهريار عدل.
عرصه ملي آموزش مورخان
منصور صفتگل: از يك سو دكتر اشراقي متعلق به نسل استادان بزرگي مانند رشيد ياسمي و نصرالله فلسفي بود و از سوي ديگر دكتر عباس اقبال اشتياني تاثير پذيرفته بود. او بعدها به نسل جديدي از آموزش تاريخ تبديل شد. دكتر اشراقي نسل دوم متخصصان دانشگاهي بود كه خود بنيانگذار فعاليت دانشگاهي به شمار ميرفت. او در كنار تصحيح متن، ترجمه و تحقيقات مفيد جامعه ايران در مديريت و پيشبرد برنامه آموزشي تاريخ موثر و پايهگذار بود. نسلي كه از آنها صحبت ميكنيم آگاهي بزرگي از ايران و فرهنگ آن داشتند و ديوارهاي تخصصي افراطي به اين بلندي نبود و استادان در فضاي بينرشتهاي بودند. دكتر اشراقي هم مورخي بزرگ و هم اديبي قابل و هم در حوزه جامعهشناسي ايران تبحر داشت. وجود استاداني مانند استاد اشراقي به گشودن پنجرههاي متعدد كمك كرد تا محققان بدانند جغرافيا، ادبيات و باقي رشتهها در دانستن تاريخ اهميت دارد. اين رابطهها هماكنون كمياب است، ولي در گذشته به دانشجويان تاريخ كمك بسياري براي گشودن پنجرههاي تحقيق ميكرد. اين نسل از جامعه ايراني بسيار با انگيزه و وفادار به بنيانهاي تمدن ايران و آشنايي دانشجويان با اين بنيانها بود. اشراقي عرصه ملي آموزش مورخان بود. اين نسل تنها متعلق به دانشگاهها نبودند و صدها فارغالتحصيل در روستاهاي ايران تاريخ تدريس ميكردند. در عرصه جهاني استاد دكتر اشراقي چهره ثابت ايرانشناسي جهاني بود و هم نام و هم حضور و هم آثارش در جهان پررنگ است. او را ميتوان به عنوان اركان ايرانشناسي در خارج از ايران بررسي كرد و اين وجه نياز به تحقيقات بيشتر دارد.
قزوينشناس برجسته
محمدعلي حضرتي: دكتر اشراقي از خاندان كهن قزويني بود كه از دوره زنديه عهدهدار مشاغل فرهنگي بودند. پدربزرگ او ميرزا حسينقلي از مشروطهخواهان قزوين بود و در فتح تهران نقش داشت. مرحوم نصرتالله خان معيني و برخي از فرهيختگان پهلوي معلمان مرحوم اشراقي بودند. دكتر اشراقي در مقالاتش ويژگيهاي جغرافيايي قزوين را توضيح داده است و درباره اقليم، جغرافيا از دوران ساساني تا دوره قاجار را به تشريح معرفي كرده است. مرحوم دكتر دبيرسياقي و مرحوم اشراقي در دوران معاصر قزوين نقش مهمي در تبيين هويت قزوين ايفا كردند و اين دو بزرگوار بناي همايش رشد و توسعه قزوين را گذاشتند كه در آن مرحوم دكتر ابراهيم باستاني پاريزي، پرويز ورجاوند، دكتر ملك شهميرزادي و بزرگواران طي سه روز صحبت كردند و فرصت خوبي بود نهادسازيهاي بعدي انجام شد.
اشراقي به مباحث چارچوب ميداد
سيد سعيد ميرمحمدصادق: دكتر اشراقي تاكيد داشت كه جامعه و اقتصاد روستايي بايد از هم جدا باشند. در مباحثي هم كه مطرح ميكرد تنها متون تاريخي مطرح نبود؛ براي مثال بحث معماري كه مطرح شد به متون تاريخي بسنده نميكرد و به بحث مباحث درون متني توجه داشت. او نقاشيهاي كاخ چهلستون بر اساس كتاب «جنات عدن» را به صورت مقاله ارايه داد. بعدها كه مقاله را ديدم استاد بيان كرده بود كه به چه شكل ميتوان بنا را براساس متون ادبي بازسازي كرد. نوع مباحثات او در تدريس به ايجاد فهم درست از تاريخ بود كه بتوانيم به خوبي درك و در تحليلها و پژوهشها استفاده كنيم. نگاهش به جامعه تاريخي مهم بود و به شناخت سرزمينش و در تاريخ محلي به تاريخ قزوين علاقهمند بود.