• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4846 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲ بهمن

درباره آلترناتيو اين روزهاي فوتبال ما

چند تا محرم نويدكيا لطفا!

علي ولي‌اللهي

 

اين ديگر بي‌انصافي است كه بگوييم در شرايط امروز همين كه كسي وظيفه اصلي‌اش را انجام دهد،كار شاقي كرده. امروز و در فوتبال باشگاهي ما، وظيفه همه داد زدن و هوچي‌گري و جنجال راه انداختن است. اصلا فرقي نمي‌كند كجا باشد.كافي است كتاب فوتبال باشگاهي ايران را به شكل رندم باز كنيم. هر صفحه‌اي كه بيايد نصف بيشترش دعواست. ما آن‌قدر غرق در خشونت شده‌ايم كه سيلي زدن‌هاي كريم باقري به گوش حسين كنعاني‌زادگان مي‌شود كار صحيح و برايش هورا مي‌كشيم و آرزو مي‌كنيم كاش چند تا كريم باقري در فوتبال ايران مي‌بود تا وقتي كنعاني‌زادگان‌ها غير قابل كنترل شدند با پشت دستي مشكل را حل كنند. 
در همين شرايط است كه بايد امثال محرم نويدكيا را بگذاريم روي تخم چشم‌هامان و نگوييم او صرفا وظيفه‌اش را انجام مي‌دهد ولي چون فوتبال ما به قهقرا رفته، همين كه يك نفر فحاشي نمي‌كند و جنجال راه نمي‌اندازد،كار بزرگي است. اين تقليل دادن است. محرم نويدكيا واقعا در اين روزهاي فوتبال ما حكم كيميا را دارد. كافي است يكي از اظهارنظرهايش بعد از بازي‌ها را بشنويد.كلامي جز بحث فوتبالي از اين مربي به گوش نمي‌رسد. ذره‌اي بي‌احترامي، ذره‌اي پرخاش، ذره‌اي خشونت كلامي و رفتاري در محرم نويدكيا وجود ندارد. او آن‌قدر اين روزها متمايز است كه گاهي اين حس را به وجود مي‌آورد كه انگار داريم يكي از سريال‌هاي تلويزيون را مي‌بينيم. از آن سريال‌هايي كه يك آدم بد دارد كه آلوده به تمام رذايل اخلاقي است و يك آدم خوب دارد كه تنه به فرشته‌ها مي‌زند. 
محرم نويدكيا از ابتداي فصل جاري هدايت سپاهان را به عهده گرفته و حالا تيمش جزو مدعيان قهرماني است. سپاهان با انديشه‌هاي كاپيتان سابق خود فوتبال واقعا زيبايي به نمايش مي‌گذارد و نتيجه هم مي‌گيرد. از اين منظر سرمربي سپاهان قابل تحسين است. مي‌شود نشست پاي بازي‌هاي سپاهان و تحليل فني بيرون كشيد. مي‌شود فلسفه‌بازي اين تيم را با چشم غيرمسلح هم متوجه شد. وقتي همه اينها را مي‌گذاريم كنار متانت سرمربي تيم، جا دارد از خودمان بپرسيم چه مي‌شد اگر چند تا نويدكيا بيشتر مي‌داشتيم؟ 
سال ۸۶ وقتي افشين قطبي وارد فوتبال ايران شد با خودش ادبيات جديدي آورد. او كسي نبود كه در كنفرانس‌هاي خبري بعد از بازي بگويد:«داور به ضرر ما سوت زد. سلام عرض مي‌كنم خدمت خبرنگاران...» او از دل شير حرف مي‌زد و بيشتر متوجه تيم خودش بود تا حريف. همين ادبيات قطبي خيلي زود او را از ديگران متمايز كرد. قطبي حتي وقتي امتياز از دست مي‌داد، عصبي نمي‌شد. لااقل جلوي دوربين‌هاي تلويزيوني عصبي نمي‌شد. قطبي سال اول پرسپوليس را با آن شرايط دراماتيك قهرمان ليگ كرد در حالي كه ۶ امتياز از تيمش بابت جريمه انضباطي كسر شده بود. از سال دوم همان افشين قطبي كه با خودش ادبيات جديدي به فوتبال ايران آورده بود خيلي يواش و زيرپوستي شروع كرد به مطرح كردن چند انتقاد كوچك. همچنان ولي مودبانه. در بازي با پاس همدان، در بازي با صبا و در چند رقابت ديگر كم‌كم تصوير تثبيت شده قطبي براي هواداران فوتبال تغيير كرد. اعتراض‌هاي قطبي بالا گرفت. قطبي بعد از يك سال و نيم حضور در ايران در حال حل شدن در جو حاكم بر فوتبال ايران بود. او خيلي زود به تيم ملي رفت و بعد براي ادامه فعاليتش راهي خاور دور شد. شايد اگر اين اتفاق نمي‌افتاد معلوم نبود كه يك يا دو سال بعد آيا چيزي از آن تصوير زيباي روزهاي اول قطبي باقي مي‌ماند يا نه؟ 
اين مثال نشان مي‌دهد كه جو مسموم فوتبال باشگاهي ايران چقدر مي‌تواند مخرب باشد. اين فضاي مسموم همانند يك بيماري شيوع پيدا كرده و كم‌كم آدم‌ها را آلوده مي‌كند. دير و زود دارد اما سوخت و سوز نه. حتي خارجي‌ها هم بعد از مدتي ماندن در ايران مي‌شوند شكل خود ما. مي‌فهمند كه اينجا داد و فرياد و اعمال خشونت كلامي و فيزيكي خريدار دارد. مي‌فهمند هواداران برمي‌دارند روي ويديوي اعتراضات و گردن‌كلفتي مربيان و بازيكنان آهنگ‌هاي حماسي مي‌گذارند و پخش مي‌كنند در اينستاگرام به عنوان «تعصب». پس حتي سعي مي‌كنند بيشتر گريبان چاك كنند. نمونه‌اش رادوشويچ،گلر پرسپوليس كه وقتي دعوا مي‌شود اولين نفر خودش را مي‌اندازد وسط. طرفداران هم صدايش مي‌زنند رادوي با تعصب. حالا در اين فضاي مسموم، در اين شوره‌زار ما شخصي را داريم كه از بچگي در همين فوتبال رشد كرده. نه مثل قطبي سال‌ها دور از خانه بوده و نه مثل كروات‌ها از كشور غريبه مي‌آيد. او همين  جا آموزش ديده ولي شبيه اكثر كساني كه به او آموزش دادند، نيست. 
برخلاف خيلي از هواداران كه بعد از سيلي‌هاي كريم باقري به صورت كنعاني‌زادگان نوشتند:«كاش يه كريم باقري جيبي داشتم كه هر دفعه مي‌خواستم حرف اضافه بزنم، بزنه تو دهنم»، «هر تيم ايراني يه كريم باقري لازم داره» يا «اگر چك و لگد نباشه نميشه بازيكنا رو جمع و جور كرد» من اميدوارم كه به اندازه فوتباليست‌ها و مربيان ايراني محرم نويدكيا داشته باشيم.كسي كه احتمالا بهتر از همه فهميده خشونت، خشونت مي‌آورد و جنجال، جنجال. فرقي هم نمي‌كند اين جنجال و خشونت‌ورزي براي منظور درست يا غلط باشد. فرقي نمي‌كند اعتراض به اعلام پنالتي داور برحق باشد يا ناحق. فرقي ندارد سيلي زدن به صورت يك نفر براي ساكت‌كردن آن شخص است يا آسيب رساندن فيزيكي. شايد به همين خاطر هم هست كه در قوانين فوتبال چيزي به اسم اعتراض «به جا» نداريم و هرگونه اعتراضي بدون هيچ بند و تبصره‌اي مستوجب اخطار و جريمه است. همچنين هرگونه برخورد فيزيكي. فرقي هم نمي‌كند اين برخورد بين بازيكنان دو تيم باشد يا بازيكنان خودي. 
در روزگاري كه تصور مي‌شود فوتبال ما همين است كه هست! نويدكيا يك آلترناتيو واقعي است.كسي كه به بازيكنان تيمش گفته حق نداريد اعتراض كنيد. نويدكيا به جاي اينكه اجازه بدهد بازيكنان تيمش حين بازي آسمان و زمين را به هم بدوزند و بعد فكر كند چطور آرامش را به تيم برگرداند از قبل و توي تمرين‌ها مشكل را حل كرده. اين يعني مي‌شود بدون اعمال خشونت هم تيم را جمع و جور كرد، مي‌شود بدون جنجال كردن پيش رفت و بدون مقصر دانستن زمين و زمان نتيجه گرفت.كاش فوتبال يك رستوران بود و مي‌رفتيم پشت پيشخوانش و مي‌گفتيم «چند تا محرم نويدكيا لطفا!»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون