روزهاي ابدي روي كاناپه
مازيار فكري ارشاد
بحث حجاب در سينماي ايران يكي از مباحثي است كه قدمتي به طول تاريخ انقلاب اسلامي دارد. با پيروزي انقلاب و تغيير ملاكها و معيارهاي جامعه، طبعا بحث حجاب بانوان هم مطرح شد و مديران سينمايي سالهاي اوليه انقلاب، به شكلي جدي و سفت و سخت حجاب بازيگران را مقابل دوربين كنترل كردند، اما اين ميانه يك بحث پارادوكسيكال نيز به وجود آمد. يكي از مهمترين رويكردهاي سينما، ساختن فضايي حتيالامكان مطابق با واقعيت بود. بديهي است كه زن ايراني در كنار محرمان خود يا در محيط بسته خانه موظف به رعايت حجاب نيست. به اين ترتيب در فيلمهاي ايراني زناني كه با حجاب كامل حاضر ميشدند و با همان حجاب مثلا به تخت ميرفتند و ميخوابيدند، لطمهاي به باورپذيري فيلمها در ذهن افكار عمومي وارد ميآوردند. از آن زمان تا به امروز بسياري از فيلمسازان براي پرهيز از نمايش امري غيرواقعي به يك تمهيد ساده روي آوردند. آنها زنان را در محيطهاي داخلي مثل خانه نشان نميدادند يا در صحنههاي داخلي، همواره توجيهي منطقي (از جمله حضور يك نامحرم در محيط) مييافتند تا داشتن حجاب توسط بازيگران زن را داراي يك منطق سينمايي و روايتي هم بكنند.
اين ميانه از سالها پيش بحث استفاده از كلاهگيس بر سر بازيگران زن فيلمهاي ايراني پيش آمد تا جايي كه ميدانم استفتاءهايي هم از مراجع عظام صورت پذيرفت و جز يك يا دو نفر از علما، ساير مراجع استفاده از كلاهگيس در صحنههاي داخلي را داراي ايراد فقهي ندانستند. اما پافشاري همان يكي، دو مرجع ديني بر لزوم استفاده از حجاب و عدم استفاده از كلاهگيس، اين بحث را تا همين امروز متوقف كرده است. چند سال پيش كيانوش عياري در تلاشي براي سدشكني (و تا جايي كه شنيدهام با مشورت تني چند از مراجع) در فيلم «كاناپه» از كلاهگيس براي بازيگران زن در فضاهاي خصوصي استفاده كرد؛ اتفاقي كه منجر به توقيف فيلم تا به امروز شده است. تلاش عياري براي جا انداختن نكتهاي كه ايراد شرعي و فقهي هم به آن وارد نيست، موفق نبود. به اين ترتيب بحث حجاب و نوع و اندازه آن در سينماي ايران بار ديگر به دربسته خورد و متوقف ماند.
اين روزها با پخش سريال «روزهاي ابدي» به كارگرداني جواد شمقدري از شبكه يك سيما و حضور بازيگران در فضاي پيش از انقلاب با كلاهگيس بار ديگر اين پرونده راكد را گشوده و باب بحثهاي تازهاي را در زمينه يكي از گرههاي ناگشوده سينماي ايران پس از انقلاب باز كرده است. نكته مهم دوگانگي در برخورد مديران مسوول سينما و مميزي در اين زمينه است. اينكه هنوز هم تفاوتهايي محسوس ميان خودي و غيرخودي وجود دارد. پرسشهايي كه در اين ميان مطرح ميشود مطابق معمول از جنس «چرا اين نه و آن بله؟» است. به راستي اگر ميتوان از كلاهگيس به عنوان بدل از حجاب بهره گرفت، چرا «روزهاي ابدي» ميتواند و «كاناپه» نه؟ آنهم در شرايطي كه مجموعه تلويزيوني ياد شده از شبكه يك سيماي سراسري با مخاطب چندين ميليوني قابل پخش است و فيلم در صورت اكران احتمالي و با توجه به كشش و ظرفيت سينماي ايران در جذب مخاطب، در خوشبينانهترين حالت تماشاگري در حدود صدهزار نفر خواهد داشت. هدف از اين نوشته كوتاه صرفا طرح مساله است و اينكه سينماي ايران نياز دارد تا يك بار براي هميشه در اين زمينه به پاسخي قطعي، متقن و مطابق با آموزههاي شرعي برسد. سياست يك بام و دو هوا هيچگاه در هيچ زمينهاي جواب نداده، در حوزه فرهنگ و سينما هم قطعا جواب نميدهد.