علياصغر عنابستاني با انتشار بيانيهاي گفتههاي پيشين خود را نقض كرد
تكذيب واقعيت
مدار علياصغر عنابستاني همچنان بر «تكذيب واقعيت» ميگردد؛ روز اول ميگويد «ما حتي از ماشين هم پياده نشديم»، روز بعد اظهارات رييس پليس راهور كه رفتار مامور را «كاملا درست و برگرفته از قانون» دانسته و تاكيد كرده بود «مدارك به اندازه كافي وجود دارد كه نشان ميدهد علي اصغر عنابستاني بهصورت سرباز اكبري سيلي زده است» را «شديدا تكذيب» ميكند و وعده ميدهد كه شب و بعد از «جمع و جور كردن كارها»يي كه معلوم نيست چه هستند، «بيانيه»اي خواهد داد كه كل ماجرا در آن توضيح داده شده و روز سوم با انتشار بيانيهاي كه قرار است دفاعيه باشد، نقيض اظهارات پيشين خود را مطرح كرده و كار را بيش از پيش خرابتر ميكند.
نماينده اصولگراي سبزوار در مجلس يازدهم در شب واقعه، بيانيهاي نداد. تنها اقدام او پس از چند روز غيبت در فضاي مجازي كه پيش از آن، يكي از فعالان جدي آن به شمار ميرفت، تشبيه خود به «شهيد بهشتي» و مطرح كردن اين روايت بود: «بهش ميگفتند؛ ديكتاتور، مرفه، پولدار! دوستانش گفته بودن چرا جواب نميدي؟ تا كي سكوت؟ ميگفت: مگه نشنيديد كه قرآن ميگه «انالله يدافع عن الذين آمنوا» يعني يه وظيفه براي منه كه ايمان آوردنه، يكي هم براي خدا كه دفاع كردنه! دعا كن وظيفه خودمو خوب انجام بدم، اون كارش رو خوب بلده!» خاطرهاي از شهيدبهشتي كه اگرچه عنابستاني گمان ميكرد با مطرح كردنش ميتواند خود را به بزرگان تشبيه و شايد با نوعي مظلومنمايي، خود را قرباني فضاسازيها نشان دهد اما با واكنش افكار عمومي و مخالفت اصولگرايان مواجه شد كه از او درباره بيانيه صادر نشده سوال ميكردند و خواستار آن بودند كه استعفا دهد.
يك روز بعد بالاخره آقاي نماينده بيانيهاش را صادر و در آن ماجرا را ازجانب خود روايت كرد. روايت اوليه مطرح شده از اين قرار بود؛ عابد اكبري سرباز وظيفه راهنمايي و رانندگي كه مشغول پست دادن در خط ويژه خيابان انقلاب نزديكي دروازهدولت بوده، با خودروي دناي مشكي رنگي مواجه ميشود كه قصد داشته بهطور غيرقانوني از خط ويژه عبور كند. اين سرباز باتوجه به اينكه ماشين مجوز عبور از خط ويژه را نداشته، اگرچه ماشين «نماينده مجلس» بوده اما «مطابق قانون» از ادامه حركت ماشين در خط ويژه جلوگيري ميكند. راننده آقاي نماينده رو به سرباز اكبري فحاشي ميكند، سرباز جوابي ميدهد، نماينده پياده ميشود و به صورت سرباز سيلي ميزند.
اين روايتي است كه پس از وقوع ماجرا، عابد اكبري از ماجرا به دست داده و حاضران در صحنه را هم براي «درستي» روايتش شاهد گرفته و تاكيد كرده كه «دوربين دروازه دولت» ماجرا را ثبت و ضبط كرده است. عنابستاني اما در ساعات اوليه پس از انتشار ويديوي اين ماجرا در فضاي مجازي، اين روايت را رد كرد و گفته بود كه اصلا از خودرو پياده نشده كه حالا بخواهد به صورت سربازي سيلي بزند! اما ظاهرا در ادامه به آقاي نماينده گفتهاند كه دوربينهايي صحنه را تصوير كرده و پياده شدن او از ماشين واضح و مبرهن است. پس عنابستاني دست به كار نشر بيانيه شده و در آن، ادعاي اوليهاش را نقض كرده و با تاييد پياده شدن از خودرو، اينبار سياستِ تكذيب را تنها با ردِ سيلي زدن به سرباز دنبال كند. اين نماينده مجلس يازدهم ابتداي بيانيهاش، راننده خودرو را «جوان و تازهكار» ميخواند تا شايد به اين وسيله بخشي از تقصير را به گردن او بيندازد و در ادامه وضع و حال خود را «مشغول مصاحبه تلفني» توصيف ميكند تا احتمالا اينطور وانمود كند كه هنگام عبور غيرقانوني از خط ويژه متوجه تخلف «راننده جوان و تازهكار» خود نشده است.
عنابستاني اذعان ميكند كه چون «كارت تردد از خط ويژه» نداشته، سرباز جلوي خودرويشان را گرفته و مانع از عبورشان شده است. اين نماينده مجلس البته همه اينها را در شرح رفتار و كردار «راننده» روايت كرده و چنان هوشمندانه از افعال سوم شخص مفرد استفاده ميكند، انگار خود در صحنه حضور نداشته و مشغول روايت قصهاي است كه شنيده و داستاني كه خوانده؛ «راننده جوان و تازهكار من وقتي مطمئن ميشود به برنامه سفر نميرسيم و در حالي كه من مشغول مصاحبه تلفني هستم به راهبند ورودي خط ويژه نزديك ميشود. سربازي جلويش را گرفته و چون كارت تردد ندارد مانع ميشود. راننده ميگويد ماشين مجلس است و نماينده عجله دارد.»
براساس روايت عنابستاني، آقاي نماينده ناگهان وارد ماجرا ميشود: «سرباز براي اطمينان از نماينده بودن بنده از من كارت ميخواهد كه نشان ميدهم. اما سرباز ديگري از راه ميرسد و از سرباز اولي ميپرسد اين فرد كيست؟ ميگويد نماينده مجلس است.» عنابستاني از اين اينجا دوباره در نقش راوي فرو رفته و ميگويد: «سرباز دومي بيمقدمه به راننده ما ميگويد برو كنار بچهخوشگل! راننده ما با اشاره به بنده تاكيد ميكند كه ايشان نماينده مجلس است ولي سرباز دوم يكي- دو بار ميگويد هر {...} هست، براي خودش هست، من راه نميدهم.» او دوباره وارد ماجرا ميشود: «من كه از توهين بيدليل سرباز ناراحت شدهام، پياده ميشوم و به او ميگويم كه شما حق نداري توهين كني؟! راه نميدهي، اشكال ندارد اما حق نداري به هيچ شهروندي ولو نماينده مردم توهين كني و او دوباره باتومش را به شكم من ميكوبد و ميگويد گفتم هر {...} هستي، براي خودت هستي!» آقاي نماينده نهايتا درگيري بدني با سرباز وظيفه را با كمي دخل و تصرف ميپذيرد: «دستم را روي شانهاش ميگذارم و هلش ميدهم، يكي، دو قدم به عقب ميرود و دوباره باتومش را به سمت من پرت ميكند! برميگردم و در صندلي عقب ماشين مينشينم و به راننده ميگويم بشين برويم.»
علياصغر عنابستاني اما مثل تكذيبههاي پيشينش احتمالا حساب اينجاي كار را نكرده بود كه ممكن است پليس راهور تصاوير دوربين دروازه دولت را منتشر كند. تصاويري كه با وجود كيفيت پايين به وضوح نشان ميدهند روايتِ «دستم را روي شانهاش ميگذارم و هلش ميدهم، يكي، دو قدم به عقب ميرود»، چندان هم دقيق و صادق نيست و آنچه در تصوير ديده ميشود اين است كه سرباز وظيفه راهنمايي و رانندگي بهشدت رو به عقب «پرتاب» ميشود.
بيانيه نماينده مجلس يازدهم كه به گمان خود قرار بود نجاتبخش باشد و ورق هجمهها عليهاش را برگرداند، شرايط را براي او دشوارتر از پيش كرد؛ او فراموش كرده كه با امكانات دنياي امروز، «تكذيب كردن» ديگر به سادگي گذشته نيست و نميتوان به اين سادگي از زير بار «كردهها و نكردهها» فرار كرد. از همان ساعات ابتدايي روز گذشته كه علياصغر عنابستاني «بيانيه» يا بهتر بگوييم تكذيبيه وقايع آشكار را منتشر كرد و تصاوير دوربين از سوي پليس راهور منتشر شد، سيل انتقادات به اين نماينده مجلس با شدتي بيش از روزهاي قبل روانه است. مستندات نيز به روشني نشان ميدهد كه آقاي نماينده نهتنها قصد دور زدن قانون را داشته و ميخواسته با استفاده از رانت نمايندگي مجلس، بدون كارت تردد از مسير خط ويژه عبور كند؛ كه ابتدا با ادعاي پياده نشدن از خودرو، قصد تحريف واقعيت و به انحراف كشاندن افكار عمومي را داشته و در ادامه با مشاهده مستندات، به بخشي از واقعيت اعتراف كرده اما باز هم اصل ماجرا را تكذيب كرده و ماجرا را تحريف شده روايت ميكند. حالا افكار عمومي جديتر از پيش خواستار برخورد قانوني با نماينده مجلسي است كه نهتنها قصد انجام عملي غيرقانوني داشته؛ بلكه پس از برخورد مامور اجراي قانون، با او درگير شده و در ادامه با تكذيب واقعيت به مردم خلاف گفته است.