جاي درنگ و تاسف
سيد علي ميرفتاح
مردم كوچه و بازار بعيد نيست كه احساساتي بشوند، از كوره در بروند و ناخواسته حرفهاي نسنجيده بزنند يا رفتار حساب نشده مرتكب شوند. نه كه عيب نداشته باشد كار و كردارشان. چرا، دارد. اصلا نسنجيدگي و شتابزدگي براي همه بد و عيب است. براي عوام هم. اما به هر حال از «عوام» توقع نميرود كه همواره پخته و معقول و محتاط باشند. هرچقدر هم كه مردم را آموزش بدهند و به وقار و طمانينه ترغيبشان كنند باز زير آفتاب سوزان شرق، يك اتفاق ساده كافي است تا افسار احساسات و هيجاناتشان پاره شود و دعوايي، بزنبزني، جنگ و جدالي راه بيفتد. بد است اما به عوامالناس نبايد سخت گرفت و نبايد احساساتي شدنشان را ملامت كرد. بدتر و زشتتر و جانكاهتر مال وقتي است كه خواص جامعه نتوانند احساسات خودشان را كنترل كنند و حرفهايي بزنند و طوري رفتار كنند كه «نچنچ» مردم عادي را و ابراز تاسف ايشان را برانگيزانند. از ديروز كه آن فيلم يواشكي مجلس به بيرون درز پيدا كرده، خيليها سر به تاسف تكان دادند و زير لب نچنچ كردند كه اگر صحن مجلس اين باشد واي به حال كف خيابان.... يعني مگر ميشود كه يك آدم سياسي و نماينده مجلس اينقدر نتواند خودش را كنترل كند و جلوي غلبه احساساتش را بگيرد؟ من نميدانم دقيقا چه معيارهايي براي تاييد صلاحيت آدمهاي سياسي و نمايندگان مجلس وجود دارد اما ميدانم كسي كه حد و مرزي در دعواي سياسي ندارد و به راحتي از قول ديگران حرف ميزند، بههيچ عنوان براي نشستن در كرسي مجلس صالح نيست. اصلا اين چه معني دارد كه يك سري آدم – با هر انگيزهاي، ولو انگيزههاي خير كه بعيد است – خود را زبان گوياي بزرگان نظام بدانند و حرفهاي خود را به ايشان نسبت بدهند. حالا آدم ميفهمد كه امام(ره) چه گرفتاريهايي داشتند از بابت مريدان ناخواسته و در وصيتشان گفتند الان كه من هستم حرفهاي نادرستي را به من نسبت ميدهند واي به حال وقتي كه نباشم. رهبري نه محذوري دارند و به تصريح آنچه گفتهاند در قضيه هستهاي نكته پنهاني از مردم نداشتهاند. آنچه فرمودهاند صريح و روشن است و براي آقاي ظريف و تيمش نيز فرمايش ايشان فصلالخطاب است. خدا را شكر تلويزيون هست، روزنامهها هستند، سايتهاي معتبر هستند، هيچكدام چنين حرفي را كه آقاي كوچكزاده به رهبري نسبت ميدهند، ثبت نكردهاند. غير از آقاي كوچكزاده چند نماينده ديگر هم اخيرا با نقلقولهاي ثبت نشده از رهبري نهضتي راه انداختهاند كه مذاكرهكنندههاي هستهاي را خائن بنامند و زحمتشان را نقش بر آب كنند. آنچه ما شنيدهايم و تلويزيون و سايتهاي معتبر پخش كردهاند، رهبري هيچكجا، مذاكرهكنندهها را خائن نناميدهاند بلكه آنها را فرزندان انقلاب ناميدهاند و طوري كه همه بفهمند آنها را حمايت كردهاند. اتفاقا استظهار مذاكرهكنندهها به تاييدات مقامات عاليه نظام است كه باعث ميشود ايشان بااعتماد به نفس با 1+5 گفتوگو كنند. و اگر بنا باشد با انگ خائن و اتهام وطنفروشي به وين و ژنو و لوزان بروند، پس چه فرقي هست بين ما و آمريكاييهاي بيمبالات. اگر بنا باشد در مجلس شوراي اسلامي هم همان كار را بكنند كه كنگره آمريكا پس چرا به آنها ميخنديم و مسخرهشان ميكنيم و ندانمكاري سياسيشان را دست مياندازيم؟
يك سخنراني از يك روحاني نماينده مجلس ديدم كه رسما خطاب به مردم مذاكرهكنندهها را خائن مينامند. اين سخنراني و اين قبيل رفتارهاي سياسي، نه توهين به ظريف و دولت يازدهم كه توهين به نظام جمهوري اسلامي است. البته من حمل بر اين معنا ميكنم كه رقباي سياسي جوگير شدهاند و احساساتي عمل ميكنند و جلوي خودشان را نميتوانند بگيرند. اين احساساتي شدن بد است و به خصوص براي نماينده مجلس عيب بزرگي است، اما بدتر و عيبناكتر وقتي است كه بدانيم اين حرفها منشا احساسات و هيجانات عوامانه ندارد بلكه يك جور رقابت سياسي براي پيروزي در انتخابات مجلس است. يعني آيا در رقابت سياسي هيچ حد و مرزي نيست و به راحتي منافع ملي و حيثيت سياسي نظام براي رقابت جناحي به بازي گرفته ميشود. جاي بسي تاسف است.