موسسه جورجتاون توافق امريكا و طالبان را بررسي كرد
راهكارهايي براي صلح
پاكستان و ايران بايد بخشي از توافق صلح باشند
مترجم: هديه عابدي
موسسه زنان، صلح و امنيت جورجتاون به همراه شوراي آتلانتيك روز چهارشنبه، 3 مارس 2021 ميزبان نشستي تخصصي درخصوص وضعيت فرآيند صلح افغانستان بودند. جيمز كانينگهام، سفير سابق امريكا در افغانستان و پژوهشگر ارشد غيرمقيم در مركز جنوب آسياي شوراي آتلانتيك؛ فرانتس مايكل ملبين، نماينده ويژه سابق اتحاديه اروپا در امور افغانستان و پاكستان؛ فاطمه گيلاني، عضو تيم مذاكرهكننده جمهوري اسلامي افغانستان و غزل حارس، رييس آمبودزمان جمهوري اسلامي افغانستان از حاضران در اين نشست بودند. يك سال پس از امضاي توافق بين امريكا و طالبان در فوريه 2020، تعداد نيروهاي نظامي امريكا به پايينترين حد خود از سال 2001 رسيده، مذاكرات ميان گروههاي افغان متوقف شده، كارزار ترورهاي هدفمند باعث ايجاد وحشت و بياعتمادي شده و ضربالاجل يك مه 2021 براي خروج كامل نيروهاي نظامي امريكا به زودي فرا ميرسد. در حالي كه دولت جديد امريكا مشغول بازبيني در توافق سال گذشته است، طالبان خشونت را افزايش داده و به مناطق مختلف افغانستان سفر ميكند تا خود را مشروع جلوه دهد. در اين بين، بسياري از متحدان بينالمللي از عواقب خروج ناگهاني نيروهاي امريكايي يا فروپاشي مذاكرات دوحه ميترسند. حاضرين در اين نشست تخصصي از نگاه افغانستان، امريكا و اروپا درخصوص نحوه تغيير ديناميكهاي ميز مذاكره و تحولات ميداني به دنبال توافق امريكا و طالبان، نحوه تغيير جهت مذاكرات به منظور دستيابي به راهحل سياسي كه منجر به صلح پايدار شود و درخصوص نحوه كاهش مخاطرات در صورت خروج طالبان از مذاكرات توصيههاي مهمي را به اشتراك گذاشتهاند كه برخي از آنها در ادامه ذكر ميشود.
وضعيت فرآيند صلح
اگر افغانها ميخواهند فرآيند صلح به نتيجه سياسي پايدار و بادوامي برسد، بايد در كانون شكلگيري و هدايت آن قرار داشته باشند. طالبان بايد شفاف اعلام كند در مورد تقسيم قدرت چه ديدگاهي دارد و آيا خطوط قرمزي چون محافظت از حقوق مصرح در قانون اساسي را ميپذيرد يا خير. اتفاق نظر سياسي درخصوص قانون اساسي به تضمين نظم سياسي در آينده كمك ميكند. با اين حال، احياي «امارت اسلامي» برخلاف قانون اساسي است. نيروهاي امنيتي افغانستان بايد در ترويج راهكارهاي صلحآميز ميداني نقش خود را ايفا كنند. نبايد به طالبان امتيازات محلي داده شود. ما بايد اجازه دهيم فرآيند صلح دوحه آزمايش خود را پس بدهد تا به موفقيت برسد، نه اينكه گذشته دوباره تكرار شود.
مشاركت امريكا
دولت بايدن بايد راهبرد ديپلماتيك قدرتمندي را براي افغانستان تدوين كند كه متحدان منطقهاي و بينالمللي را در عاليترين سطح رهبري شركت دهد. اين تلاش بايد چندجانبه و چندوجهي باشد و به نگرانيهاي مختلفي از جمله جلوگيري از ظهور مجدد تروريسم، حمايت از نيروهاي امنيتي افغان و اطمينان از مذاكرات صلح فراگير بپردازد.توافق دوحه بايد مشروط شود و در آن ضمانتهاي امنيتي، آتشبس و پيشرفت مشخص و معنادار در مذاكرات گنجانده شود. خروج نيروهاي امريكا بايد مشروط به برآورده شدن اين شرايط باشد، نه برمبناي ضربالاجل دلبخواهي. طالبان شروط توافق را زير پا گذاشته و هيچ پيامدي هم متوجه آن نشده است.امريكا و متحدانش بايد براي حمايت از نيروهاي امنيتي افغان در جلوگيري از تبديل اين كشور به مكاني امن براي تروريستها، تعداد محدودي از نيروهاي بينالمللي را در اين كشور حفظ كنند. براي خارج كردن نيروها بايد صبر راهبردي به خرج داد، چراكه تعيين ضربالاجل و انتظار به نتيجه رسيدن در كوتاهترين زمان برخلاف يك راهبرد سياسي موفق است. امريكا بايد بر تعهد خود نسبت به حمايت از دولت افغانستان مجددا تاكيد كند تا بدين وسيله نگذارد طالبان به جاي مصالحه در ميز مذاكرات صلح، به پيشرويهاي ميداني خود ادامه بدهد.
مشاركت بينالمللي
امريكا بايد مشاركت خود با متحدان اروپايي و ديگر شركاي بينالمللياش را تقويت و احيا كند. طالبان در سالهاي اخير شاهد اين شكافها بوده و از آنها بهره برده است. در واقع توافق ميان امريكا و طالبان بدون مشاركت افغانستان يا متحدان اروپايي به امضا رسيد.متحدان و شركاي بينالمللي بايد بر حمايت خود از حكومت و مردم افغانستان مجددا تاكيد كنند و بگويند براي ادامه كمكهاي مالي و مادي خود به اين كشور، چه چشماندازي مد نظرشان است. يك مسوول ارشد بينالمللي مثل نماينده ويژه دبيركل سازمان ملل بايد مسوول تدوين يك راهبرد منسجم منطقهاي شود. سازمان ملل نقش مهمي در افغانستان و منطقه دارد و جامعه بينالملل نبايد بازگشت طالبان از طريق زور و وحشتآفريني را بپذيرد.
مشاركت منطقهاي
بازيگران منطقهاي بايد اولويتهاي خود را از طريق يك سازوكار منسجم منطقهاي با يكديگر هماهنگ كنند و بدانند كه ثبات و پايداري در افغانستان به نفع آنهاست. تقريبا همه بازيگران منطقه موافقند كه افغانستان نبايد تجزيه شود، از خاك آن نبايد براي حمله به همسايگان استفاده شود و همه بايد متعهد به يك جمهوري اسلامي باشند. پيشبرد اهداف راهبردي مشترك در دستيابي به يك راهحل پايدار بسيار اهميت دارد. پاكستان و ايران، در كنار ديگر قدرتهاي منطقه، بايد بخشي از توافق صلح باشند. هر ساختار منطقهاي بايد بتواند آزادي عمل طالبان را محدود كند و نگذارد اين گروه پاكستان را به مكاني امن براي خود تبديل كند. بايد يك نماينده ويژه تعيين شود تا وظيفه ايجاد اتفاق نظر قويتر در ميان كشورهاي منطقه درخصوص سرنوشت حكومت افغانستان را برعهده بگيرد.
قانون اساسي افغانستان
قانون اساسي سال 2004 اصل فراگيري و تكثر را براي همه افغانها تضمين ميكند و بايد به اصول بنيادي آن احترام گذاشت. فرآيند تدوين اين قانون اساسي با هدايت افغانستانيها و به شكلي فراگير برگزار شد و در 16 سال اخير به شدت مورد حمايت و احترام مردم افغانستان بوده است. اسلام، اصول و ارزشهاي دموكراتيك و حقوق بشر همگي در كنار هم در اين قانون اساسي مورد تاكيد قرار گرفتهاند و بايد حفظ شوند.قانون اساسي بايد براي پاسخ به نيازها و تقاضاهاي جديد جامعه اصلاح شود، اما نبايد حقوق بنيادي مردم افغانستان زير پا گذاشته شود. سازوكار اين اصلاحات در قانون اساسي فعلي پيشبيني شده است. ابطال قانون اساسي فعلي و تدوين قانوني جديد بسيار بعيد و البته بينهايت پرريسك است. اكثريت قريب به اتفاق مردم افغانستان از قانون اساسي حمايت ميكنند.
حقوق زنان و صلح فراگير
حقوق زنان و گنجاندن آن در مذاكرات صلح و جا انداختن آن در كل جامعه افغانستان بايد به يكي از خط قرمزهاي مذاكرات تبديل شود. صلح پايدار و عادلانه مستلزم رعايت حقوق زنان، حقوق بشر و حقوق اقليتهاست. ارزشها و اصول دموكراتيك نبايد در توافق صلح ناديده گرفته شوند. افغانها ميخواهند حفظ ارزشها و حقوق بنيادي كه از سال 2001 برايش جنگيدهاند، در توافق صلح تضمين شود. حقوق زنان بايد در صدر اولويتهاي دولت بايدن قرار داشته باشد. اگر نيمي از جامعه افغانستان پاي ميز مذاكره حضور نداشته باشد، مذاكرات صلح به جايي نميرسد. بايد تفسير طالبان از حقوق زنان براساس شرع اسلام مشخص شود و به اين گروه اجازه تغيير عقيده داده نشود. طالبان ميخواهد همه افغانها تفسير افراطي آن از فقه حنفي را بپذيرند و حقوق اقليتهاي قومي و مذهبي را زير پا بگذارد. زنان بايد فرآيند صلح را شكل دهند و در همه مراحل آن حضور داشته باشند. حضور زنان در مذاكره با طالبان پيام نماديني را درخصوص نياز به داشتن جامعهاي فراگير و راهكاري سياسي ميفرستد.