خوزستان؛ خوزستان!
عباس عبدي
هنگامي كه به نقشه وضعيت كروناي استانهاي كشور نگاه ميكنيم، فقط يك استان را قرمز ميبينيم. شايد اين جمله آقاي وزير بهداشت بهتر از هر چيز ديگري تفاوت اين استان را با ساير مناطق كشور ترسيم كند كه گفت: «اگر خوزستان گرفتار موج كرونا نميشد، الان آمار فوتيهاي كرونايي تكرقمي بود. آمار خوزستان، ما را بههم ريخت وگرنه امروز بايد در حد مرگ و ميرهاي تكرقمي بوديم.» به عبارت ديگر بايد نتيجه گرفت كه حداقل 80درصد مرگ و مير كرونايي روزانه كشور در استان خوزستان است، در حالي كه جمعيت اين استان كمتر از 6درصد جمعيت كشور است. 6درصد جمعيت كشور 80درصد مرگ و مير روزانه كرونا را دارد! فراموش نكنيم كه مساله فقط خوزستان نيست، بلكه مساله ملي است.
اين آمار نشان ميدهد كه تفاوتي جدي در اين استان با ساير مناطق كشور در مديريت كرونا وجود دارد. شايد گفته شود به دليل رفت و آمد با آن سوي مرز چنين شده است، ولي بعيد است اين عامل تعيينكننده باشد، زيرا استانهاي مرزي ديگري هم با عراق داريم. به علاوه بيماري ميتوانست از اين استان به ساير مناطق نيز سرايت و آنجاها را نيز آلوده كند. پس عامل اين تفاوت چشمگير چيست؟ اين پرسشي است كه ستاد كرونا بايد براي آن پاسخ روشني داشته باشد ولي به نظر ميرسد كه يكي از دو علت زير يا تركيب آنها عامل اصلي اين وضع باشد.
ضعف مديريت اپيدمي در استان و بيتوجهي عمومي در رعايت دستورات احتياطي. اين يادداشت بيشتر درصدد است كه به ارتباط اين دو مساله با يكديگر اشاره كند.
پيشتر در يك يادداشت توضيح دادهام كه چرا برخي از مردم به دستورالعملهاي مربوط به كرونا بيتفاوت هستند و آن را رعايت نميكنند؟ براي اقناع مردم و جلب همراهي آنان بايد همزمان از دو مسير اقدام كرد؛ اول دستورات قانوني دولت و اجراي بيكم و كاست آنها. دوم توصيههاي عمومي كه فاقد ضمانت اجراي حكومتي است، ولي مردم به دلايل گوناگون آنها را ميپذيرند و اجرا ميكنند. به نظر ميرسد كه هر دو نوع دستور در اين استان به زمين مانده است. هر كدام به دلايل خاص خود.
اجراي دستورات قانوني از سوي صادركننده آنها تضمين نميشود، چون از يكسو مردم كمتر رعايت ميكنند و از سوي ديگر نيروهاي رسمي انگيزه چنداني براي اجراي آن ندارند. شايد سوابق تنشها در دو سال گذشته در استان آنها را محتاطتر كرده است. شايد پرسنل آنان فاقد چنين انگيزهاي باشند. شايد نوعي ناهماهنگي در صدور و اجراي تصميمات باشد، ولي در هر حال اين مساله مشهود است، به ويژه هنگامي كه درست يا نادرست نسبت به سياستهاي رسمي در استان بياعتمادي وجود دارد. بنابراين اجراي كامل اين دستورات قانوني از هر دوطرف با اشكال مواجه شده است، از طرف جامعه به علت فقدان اعتماد و نبود خوشبيني، انجام و رعايت نميشود و از طرف ديگر ملاحظات و بيانگيزه بودن مجريان اين دستورات نيز مزيد بر مشكل شده و دستورات را در عمل غير اجرايي كرده است. البته مساله در سطح مديريت استان بدتر از اين است. اينجا استاني است كه حتي ذوبشدگان حكومتي آن در سطح امام جمعه دومين شهر مهم استان، با صراحت اعلام ميكند كه سهبار به كرونا مبتلا شده و با مصرف داروي امام كاظم و امام رضا بهبود يافته سپس به ديگران هم مصرف اين دارو را توصيه كرده است. با چنين مسوولاني چه انتظاري از مردم عادي داريم كه دستورات علمي را رعايت كنند؟
نكته دوم شايد مهمتر است كه دستورات و توصيههاي عمومي نيز رعايت نميشود. علت اين است كه مسوولان منطقه توجه ندارند كه اين توصيهها بايد از طريق مراجع معتبر و مورد قبول مردم و متناسب با فرهنگ و ادبيات محلي به مردم منتقل شود. مردم هر منطقهاي يا هر فردي، تابع مراجع اخلاقي و مدني خود هستند. استان خوزستان درست يا نادرست متفاوت از ساير مناطق است. ساختار طايفهاي ميان هر دو گروه اعراب و بختياريهاي منطقه رواج دارد. اين ساختار حتي به عللي در سالهاي اخير تقويت نيز شده است. هر دو گروه به دلايل خاص خود. شايد يكي از مهمترين علل تقويت آن فقدان كارايي نهادهاي جديد از جمله نهادهاي عمومي و دولتي در پاسخ به نيازهاي مردم است. در چنين ساختاري بايد كوشيد كه مراجع مورد قبول جامعه را وارد بازي كرد و از طريق آنان مردم را به رعايت دستورات تشويق كرد. اگر اين اتفاق بيفتد، بعيد است كه شاهد مراسم عروسي يا عزاداري صدها نفري شويم، يا با بازارهايي متراكم از جمعيت مواجه شويم كه كمتر كسي در آن از ماسك استفاده كند.
به علاوه مديران استان و مسوولان ستاد مقابله با كرونا بايد با گروههاي گوناگون مردم به صورت مستقيم و حتي چهره به چهره گفتوگو كنند تا اعتماد را بازسازي نمايند. شايد راحت باشد كه بگوييم مردم مقررات و توصيهها را رعايت نميكنند. حتي اگر اين گزاره را بپذيريم اين نيز مسالهاي است كه مديريت استان و كشور بايد آن را ريشهيابي كرده و براي آن چارهانديشي كند. به نظر ميرسد كه اگرچه وضعيت در آنجا قرمز است به نحوي كه ظرفيت بيمارستانهاي استان پر است، ولي اين شرايط فرصتي است كه به بازنگري سياستهاي اجتماعي در اين استان مهم كشور پرداخته شود. اعتماد مردم با دادن قولهاي بيمعني زنده نميشود. چرا بايد گفت كه تا پايان بهار مردم خوزستان واكسينه ميشوند در حالي كه همه ميدانيم كه وضعيت واكسن كشور چگونه است. اين قولهاي پوچ مردم را بياعتماد تر ميكند.
در هر حال اميدواريم براي روزهاي عيد سياست روشني در خوزستان اعلام گردد كه همه جوانب مزبور رعايت شود.