زيرِ پوستِ جامعه
ميتواند بستري براي رخدادهاي خطرناك و ويرانگر باشد. دوگانگي نهفته سويههاي دروني و بيروني جامعه نبايد مردم، كارشناسان و كارگزاران جامعه را به تحليل ناكارآمد از وضعيت جامعه در اموري چون مشكلات رواني، آستانه مدارا و بردباري، اضطراب، نگراني، خشونت و .... بكشاند.
آنچه در جامعه، به گونه حوادث «شوكگونه» رخ ميدهند و براي «چند روزي» افكار عمومي و رسانهها را به سمت خود ميكشاند و بحثهاي كارشناسانه را در پي دارد، نمودي از «حالِ ناخوشِ جامعه» است كه به صورت «دُملِ چركين» بيرون ميزند. اين دملهاي چركين نشان ميدهند و به ما هشدار ميدهند كه «زير پوست جامعه»، انبوههاي از اين رخدادهاي آماده وقوع نهفتهاند و آستانه بردباري و مداراي بينشخصي و اجتماعي در زمينههاي گوناگون پايين آمده است. چه بسا برخي از رخدادهاي شوم و هولناك، زمينه خبري شدن نيابند، همانند آنچه در پرونده حادثه اخير قتل فرزند توسط والدين گزارش شده است. اگر در يك خانواده چند قتل هولناك- به استناد اعتراف پدر و مادري سالخورده- رخ داده، باعث نشود كه علت اين رخدادها را تنها به «مشكل خاص» قاتلين و قربانيان اين پرونده يا چنين پروندههايي كاهش داد. چنين مشكلات خاصي خود در «جامعه» شكل گرفتهاند. اين موارد را تب و هذيان جامعه بدانيم كه نشانگر ناخوشيهاي «زير پوست جامعه» هستند. چنين برداشتي به معناي مبرا دانستن مرتكبين چنين رخدادهاي هولناكي نيست، بلكه براي شناخت اين موضوع است كه جامعه به كدام سمت رفته كه پدر و مادري چنين قساوت و بيرحمي را نسبت به فرزندان خود در پيش گيرند و به جاي احساس گناه و عذاب وجدان، ادعا ميكنند كه آرامش يافتهاند و شكرگزار دستيابي به چنين آرامشي هستند؟!!
در دو، سه سال گذشته جنايتها و رفتارهاي خشونتبار كم نبودهاند، آنچه كم بوده نگاه و تحليل واقعبينانه از «حال ناخوش جامعه» و «واقعيتهاي زيرپوست جامعه» است كه ميتواند زمينه تكرار رخدادهاي ناخوشايند باشد. چنين نگراني و برداشتي، نه سياهانگاري و نه سادهانگاري است، زيرا حتي يك حادثه اينچنيني براي جامعه با جمعيت 85 ميليون نفري نيز زياد و هولناك است. جامعه و حال ناخوش آن را امروز دريابيم، اگرچه به نظر ميرسد تاكنون در شناخت واقعبينانه پديدهها و مسائل اجتماعي كوتاهي كردهايم و بررسي و تحليلهاي فردا براي شناختن نابسامانيها و بيسازمانيهاي اجتماعي زمينهساز مشكلات فردي و اجتماعي بسيار دير و كماثر و شايد هم ناكارآمد خواهد بود.