سايمون كوپر دست از سر فردوسيپور برنميدارد
زينب كاظمخواه / ماجرا به سال 90 برميگردد؛ زماني كه مجري محبوب فوتباليها كتاب «فوتبال عليه دشمن» سايمون كوپر، نويسنده اوگاندايي- بريتانيايي را به فارسي ترجمه كرد. سايمون كوپر از آن طرف دنيا شاكي شد كه كتاب او را بدون اجازهاش ترجمه كردهاند و ماجرا را در فايننشيال تايمز اين طور روايت كرده بود كه يك روز صبح داشته توي گوگل اسمش را سرچ ميكرده كه يه توصيف نصفه و نيمه از كتاب را توي سايت نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران ميبيند. آخرين كلماتش اين بود: « كتاب فوتبال عليه دشمن توسط نشر چشمه در 430 صفحه و با قيمت 80 هزار ريال عرضه ميشود.»
او در ادامه اين مقاله نوشته بود كه نشر چشمه چيزي به او نگفته بود و او به خاطر اجازه نگرفتن براي ترجمه و انتشار كتابش در ايران بدجوري عصباني شده بود. او با ناشر انگليسياش تماس ميگيرد كه ناشر هم به او ميگويد: « كاري از دستت بر نميآيد» و سعي كرد به اين ايده او كه به تهران آمده و حقش را بگيرد، نخندد.
او در آن مطلب تاكيد كرده بود: «با اين حال شايد سهم من از آن 80 هزار ريال چيز زيادي نشود. بزرگترين بازار كتاب دنيا همچنان در امريكاست و شانسي كه نويسندههاي كتابهاي فوتبالي آوردهاند، اين است كه امريكاييها دارند سراغ فوتبال ميروند. با اين حال حتي قراردادهايي كه با امريكاييها بستهام، من را پولدار نكرده است. اين طوري است كه اگر شما كتاب من را 15 دلار بخريد، يك دلار گير من ميآيد. يعني براي جبران زحمتم بايد خيلي كتاب بفروشم.»
ماجراي اعتراض كوپر در آن سال با جواب فردوسيپور به او مبني بر اين موضوع كه كوپر احتمالا نميداند ايران به قانون كپيرايت نپيوسته و با مراجعه به سايت جهاني «برن» ميتوانست از اين موضوع مطلع شود، ماجرا را از سر خود باز كرده و گفته بود: «ناشر بايد در اين مورد توضيح دهد. » چشمه، ناشر اين كتاب همان زمان دوباره به نداشتن قانون كپي رايت در ايران استناد كرده بود و گفته بود قراردادي با اين نويسنده بسته نشده كه ناشر به عدم تعهد و سرقت متهم شود.
كتاب 450 صفحهاي «فوتبال عليه دشمن» با موضوع فوتبال و تاثير آن بر اجتماع است كه كوپر آن را در قالب روايتي از مشاهدات عيني خود از سفر به نقاط مختلف دنيا نوشته است. اين نويسنده در سفرهاي خود اثرات فوتبال بر ساختار اجتماعي و سياسي كشورها را مدنظر قرار داده است. اين كتاب بعد از انتشار به سرعت چاپ مجدد شد و اين روزها چاپ پنجم آن نيز منتشر شده است، اما انگار سايمون كوپر ميخواهد هر جور شده حقش را از ناشر ايراني بگيرد. او در گفتوگويي كه با «اعتماد» داشته است دوباره بر«دزديده شدن»كتابش تاكيد كرده و يادآور شده است كه بعد از اعتراض اوليهاش مديران نشر چشمه از اينكه در موردشان سياهنمايي شده گلايه كرده و قول دادند حق و حقوق او را پرداخت كنند، اما بعد از آن ديگر خبري از آنها نشد.
اما بهرنگ كياييان يكي از مسوولان نشر چشمه در اين باره توضيح ميدهد: «ما با آقاي كوپر تماس گرفتيم و گفتيم كه درصدي از فروش كتاب را بگيرد، اما رقمي كه او ميخواست بسيار زياد بود و در اين زمينه اصلا با ما راه نيامد. ما اگر ميخواستيم چيزي كه او ميخواست را بدهيم چيزي براي خودمان نميماند و چاپ اين كتاب فقط برايمان ضرر در پيداشت.»
او از سوي ديگر به اين موضوع اشاره دارد كه 99درصد كتابهايي كه در كشور چاپ ميشوند بدون رعايت كپيرايت است. بسياري از ناشران يك قرارداد صوري با نويسنده يا ناشر خارجي ميبندند كه درصدي بگيرد ولي در اين زمينه آقاي كوپر اصلا كوتاه نيامد، به هر حال او تقصير ندارد، ما هم تقصير نداريم؛ شرايط ما اينگونه است.
كياييان در عين حال يادآور ميشود: «اين نشر كار غيرقانوني انجام نداده است و هيچ قراردادي با اين نويسنده امضا نكرده كه بخواهد حق و حقوقش را بخورد.»
او ميگويد: «وقتي چاپ اول كتاب تمام شد، آقاي فردوسيپور با سايمون كوپر تماس گرفت و به او درباره ترجمه كتاب گفت، اما همان زمان هم اين نويسنده گفت كه از فروش كتاب درصد ميخواهد.»
كوپر همچنين به «اعتماد» ميگويد: «عكسهاي سلفي فردوسيپور را در حال امضا كردن ترجمه كتاب فوتبال عليه دشمن ديدم، چطور ممكن است كسي بدون اجازه تو، كتاب را سرقت كند و با آن سلفي بگيرد؟ براي من پول اين كتاب در ايران مهم نيست، خيلي خوشحال خواهم شد اگر حاصل فروش آن را دقيقا اعلام و آن را تماما به يك موسسه خيريه مانند يونيسف اهدا كنند.» اما عادل فردوسيپور، مترجم اين كتاب به «اعتماد» ميگويد قبل از ترجمه از نويسنده كتاب اجازه نگرفته اما بعد از چاپ اول و اعتراض كوپر كه به او ايميل زده كه داستان در ايران اين طوري است و ما كپيرايت نداريم. او هم در جواب فردوسيپور گفته كه من با شما مشكلي ندارم و ميدانم كه تقصيري نداري. مساله من ناشر اين اثر است.
اين گزارشگر فوتبال همچنين بر نبود قانون كپيرايت در ايران اشاره دارد و ميگويد: «بيشتر كتابها در ايران همين روند را طي ميكنند. در هر صورت اين مسالهاي است كه به ناشر ارتباط دارد.»
خواستهاي كه كوپر دارد اين است كه يك نسخه فارسي از اين كتاب را داشته باشد و تاكيد ميكند: «اين كمترين حق من است»!
او همچنين درباره اين موضوع كه چه چيز او را خوشحال خواهد كرد، ميگويد: «بعيد ميدانم عادل فردوسيپور و ناشري كه كتاب مرا بدون اجازه چاپ كردند شجاعت عذرخواهي بابت سرقت اثر مرا داشته باشند. ميخواهم دقيقا اعلام كنند چند نسخه از اين كتاب را فروختهاند و تمام مبلغي كه از اين راه به دست آوردهاند را به يك موسسه خيريه بدهند.»
كوپر در عين حال ميخواهد كه ناشر چند جلد از كتابش را به دست او برساند.
اين نويسنده همچنين در پايان حرفهايش اظهار خوشحالي ميكند كه توانسته از طريق كتابش با مردم ايران و هواداران فوتبال ارتباط برقرار كند و دوست دارد كه روزي به تهران سفر كرده و با خوانندگان كتاب ديدار داشته باشد.
(گفتوگو با آقاي سايمون كوپر را جاويد جعفريفراهاني، خبرنگار «اعتماد» در لندن از او گرفته است.)