• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3264 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۰ خرداد

به بهانه تئاتر آف آف برادوي

خارج، خارج از تئاتر شهر و سالن‌هاي رسمي

فريدون محرابي- بازيگر، دانش‌آموخته و مدرس تئاتر|

با آگاهي از شرايط موجود در جامعه ابتدا باورهايم را نسبت به تئاتر مطرح مي‌كنم و سپس به موضوع خارج، خارج از تئاتر شهر مي‌پردازم.
باور دارم تئاتر يك ضرورت اجتماعي است، جايي كه مردم در آن به تبادل افكار و احساسات مي‌پردازند.
 معتقدم هنر و اساسا تئاتر چون نان شب براي جامعه الزامي است چراكه تئاتر آموزش مي‌دهد و بهتر زيستن را مي‌آموزد. تئاتر انسان‌ساز است. تئاتر فرهنگ‌ساز است، تئاتر انديشه مي‌آفريند...
در بخش اول كتاب «آف آف برادوي» ترجمه منيژه محامدي - كه دو نمايشنامه «غسل پرنده (روز سن ولنتاين) و «تبعه دست دوم» نيز در آن آورده شده – در ارتباط با يك جريان هنري در تئاتر امريكا آمده است: در تحولات سياسي اجتماعي سال‌هاي 1960 گروه‌هاي متعدد نمايشي امكان اجرا در اين مكان‌ها ‍[سالن‌هاي بزرگ برادوي] را نداشتند و تفكر اين نوع تئاتر را نمي‌پسنديدند با حركتي نو براي شكل‌گيري تئاتري متفاوت و جدا از ضوابط حاكم بر تئاتر تجاري، دست به تجربيات تازه زدند.
 حرمتي بر مبناي رابطه بيشتر با تماشاگر عادي، تماشاگري كه بتواند تئاتري ارزان‌تر، پرمحتواتر و از دل اجتماع برآمده را ببيند و به آن بينديشد. در اين دهه گروه‌هاي مختلفي از بازيگر، كارگردان، نويسنده، موسيقيدان و طراحان جوان به سالن‌هاي برادوي پشت كردند و به فضاهايي در خيابان‌هاي اطراف «منهتن»(Manhattan) و محله «گرينچ»(Grinch Village) روي آوردند كه تئاتر «آف آف برادوي»(Off Off Broadway) خوانده شد...
ذكر چگونگي شكل‌گيري «آف آف برادوي» به دليلي يادآوري اين نكته ضروري است كه جدا شدن از سالن‌هاي اصلي تئاتر و پناه بردن به سالن‌هاي كوچك، پاركينگ‌ها، گالري‌ها، خانه‌ها و ديگر مكان‌هاي نامتعارف براي اجراي تئاتر، ايده‌اي نو در جهان نيست و همانند بسياري از جريان‌هاي هنري در دنيا تجربه شده و بعد از گذر و گذار مرز و زمان به ايران رسيده است.
متاسفانه تئاتر به شكل حرفه‌اي و غيرحرفه‌اي در ايران وضعيت خوبي ندارد. با برنامه‌ريزي اشتباه يا نبود برنامه‌ريزي، تئاتر در عموم شهرستان‌ها بسيار كمرنگ شده يا از بين رفته است و تنها در بعضي از مراكز، تجربه‌هايي صورت مي‌گيرد يا به صورت ميهمان پذيراي كارهايي تجربه‌ شده هستند و در تهران نيز تئاتر حرفه‌اي بدون برنامه‌ريزي فرهنگي تنها در تئاترشهر (با شكل و شمايلي اندوه بار و سردرگم) يا سالن سنگلج (سالمند و مهجور وخسته)، سالن‌هاي ايرانشهر (اكثرا متفرعنانه)، تعداد محدودي از فرهنگسراها و چند سالن (بي‌پشتوانه و تقريبا خصوصي و بي‌برنامه‌) نفسي مي‌كشد و تنها براي بقاي خود دست و پا مي‌زند.
تحت چنين شرايطي جريان‌هاي جدي‌تر هنري و تئاتري ترجيح مي‌دهند خارج از فضاهاي كاملا مشخص شده در كشور تعريف يابند تا هنر در زندگي جاري شود و در شيوه‌زندگي و لحظات زمان سرايت كند.
فراموش نكنيم مردم نياز به آموزش دارند تا روش‌ها و ساختارهاي اجتماعي را بياموزند. آموزش غيرمستقيم از طريق هنر و الزاما تئاتر در روح و ذهن شكل مي‌گيرد و چه بسا جامعه‌اي سالم – با فرهنگ رفتاري مناسب در شأن و كمال انسان امروزـ و فضاي هنري سالم مي‌طلبد و بازي‌هاي كودكانه و محكوم به شكست – كه محصول تصنع، تظاهر و تقلب است- ماندگار نخواهند بود چرا كه با رفع نيازهاي مردم سازگاري نخواهند داشت.
يادآور مي‌شوم تئاتر براي درك مشكلات انسان‌ها به وجود آمد و از طريق درك دغدغه‌هاي درون انسان و ارتباط برقرار كردن و زندگي زيباتر بقا مي‌يابد.
بي‌ترديد در حال حاضر تعداد سالن‌هاي تئاتر براي جمعيت حاضر، چه هنرمند و چه هنردوست محدود است. تا محقق شدن رويايي ساده يعني ايجاد و ساخت سالن‌هاي بيشتر براي تئاتر دركشور، جريان‌سازي هنري و تئاتري بهتر است ادامه يابد يا تصحيح مي‌كنم؛ جريان‌سازي هنري بايد و بايد ادامه يابد. هرسال تعداد زيادي دانشجوي تئاتر فارغ‌التحصيل مي‌شوند و بيشتر اين فارغ‌التحصيلان يا بي‌برنامه براي اجراي تئاتر خود را آماده مي‌سازند يا تلاش مي‌كنند جذب فيلم يا سريال شوند يا براي گذران مادي زندگي در مكاني بي‌ارتباط با تحصيلات‌شان خود را مشغول مي‌كنند! كه پيامد اين روند زندگي شلخته تاريخي بي‌شك مشكلاتي خواهد داشت كه گريبان جامعه را خواهد گرفت.
اميد داشتن براي تصميم‌گيري و اقدام دولت نسبت به سامان دادن شرايط تئاتر و هنرمندان اين رشته مي‌تواند حركت پويايي هنرمند را محدود سازد چراكه فرسودگي حاصل از انتظار قابل جبران نيست.
جريان و اتفاق هنري ابتدا در فرد شكل مي‌گيرد و سپس در جامعه تاثير مي‌گذارد و بدين‌گونه فرهنگ مي‌تواند از طريق تئاتر در جامعه فراگير شود.
اگر كمي واقع‌بين و بي‌رودروايسي باشيم، مي‌دانم كه مراكز هنري به درستي وظيفه خود را انجام نداده‌اند يا شايد شرايط مساعد براي بهبود شرايط براي‌شان فراهم نيست يا قادر به ايجاد شرايطي مناسب و متعادل نيستند. به هر شكل بدترين اتفاق ممكن بلاتكليفي، سردرگمي و بي‌برنامه بودن براي هنرمندان تئاتر است، زمان از دست مي‌رود و عمر تلف مي‌شود. اگر هنرمند به فكر برنامه‌ريزي هنري خود باشد نتيجه خاص‌تري كسب خواهد كرد.
آگاهي و دانش محصول تئاتري مردمي‌ است. اگر پلي براي انتقال آگاهي وجود نداشته باشد يكي از بي‌شمار راهكارهاي درست و منطقي- كه هم هنرمند و هم مردم از آن بهره مي‌برند- تئاتر براي همه مردم در تمامي فضاهاي اجتماعي و عرصه‌هاي عمومي است و خارج از سالن‌هاي رسمي!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون