نگاهي به مذاكرات وين
فياض زاهد
آغاز دور جديد مذاكرات وين اين خوشبيني را ايجاد كرده است كه بتوان به فرمولي اميدآفرين براي كاهش سطح تنش هستهاي و بينالمللي دست پيدا كرد. نگرانيهاي ايران در اين مذاكرات قابل درك است، چراكه ايران پس از دو سال مذاكره با كشورهاي صاحب قدرت و ارتباط مستقيم با ايالات متحده امريكا با خروج آن كشور از برجام روبهرو شد و نتوانست به نتايج مطلوب دست پيدا كند. همه به عنوان منتقدان دولت آقاي رييسي اخلاقا و از نظر پرنسيب سياسي حق نداريم تمام ناكاميهاي ناشي از برجام را به گردن تندروهاي ايراني بيندازيم. من بر اين باورم كه تندروي همچون قيچي كه مرحوم مطهري در تبيين ماترياليسم و امپرياليسم به كار ميبرد، در اينجا نيز نقش يكساني بازي ميكند. از يك طرف تندروها در كاخ سفيد، اسراييل و عربستان سعودي و از طرف ديگر تندروهاي داخلي هيچيك خواهان تحقق برجام نبودند. اما اكنون به نظر ميرسد شرايط به حد زيادي فرق كرده است. برخي از مشاهدات و بررسيهاي خاص نشان ميدهد كه هم اسراييل و هم عربستان سعودي، امارات و كشورهاي عربي بيش از گذشته علاقهمند به دستيابي ايران و كشورهاي صاحب قدرت به فرمولي نجاتبخش براي كنترل مساله و منازعه هستهاي ايران هستند. افزايش سطح تنش امريكا را با بحران امنيت سرزميني در خاورميانه روبهرو ميكند. استراتژي بلندمدت امريكا خروج از خاورميانه و رفتن به حوزه پاسيفيك براي كنترل منازعات با چين است. خروج فضاحتبار امريكا از افغانستان و ترتيبات زمانبر خروج از عراق نشان ميهد كه ايالات متحده راهبرد جدي براي حل مساله خاورميانه دارد و امريكا امكان حضور در خاورميانه را نخواهد داشت. طرح ابراهيم در دولت پيشين امريكا را نبايد تنها اراده ترامپ دانست، بلكه ارادهاي است كه از طريق ساختار سياسي در ايالات متحده دنبال ميشود. اگر اين را به عنوان يك اصل بپذيريم، وجود تنازع بين ايران و كشورهاي منطقه براي امريكا چندان منطقي به نظر نميرسد. اگر امريكا بتواند به فرمولي برسد كه دولت ايران ضمن برخورداري از منافع برجام در داخل نوعي ترتيبات منظم منطقهاي قرار بگيرد، ميتواند ايدهآل دولت امريكا هم باشد. از سويي ايران هم با افزايش غنيسازي و استفاده از آن و حضور موثر در منطقه تلاش خواهد كرد با دست بلند خود و سياست خارجياش موقعيت خود را حفظ كند. ما اگر به جاي مقامات جمهوري اسلامي باشيم، واقعا در برابر بدعهدي امريكا و عدم پيگيري مطالبات ايران از سوي اروپا از يكسو و از سوي ديگر رفاقت نامناسب چين و روسيه، واقعا چه ابزار ديگري داريم. بايد به دولت رييسي حق داد كه از آن ابزار براي افزايش سطح فشار موثر براي گرفتن امتيازات استفاده كند.
در نوشته قبلي كه «ميانه سعيد جليلي و ظريف» نام داشت توضيح دادم كه دولت ايران نهتنها از طريق مذاكرات توام با خوشبيني با غرب به نتيجه نخواهد رسيد بلكه با ابزارهايي كه دراختيار دارد، ميتواند به نقشآفريني موثر خودش اقدام كند. ما بايد يادمان باشد مقامات ايران در مذاكرات نبايد به اين چوب آنقدر فشار بياورند كه بشكند.
مذاكرات بسيار پيچيده است يادمان باشد كه ميزان مشاركت غرب در مذاكرات حد مشخصي دارد. اگر امريكا بتواند در شرايط جديد اروپا را در كنار خودش داشته باشد، روسيه و چين هم به طور طبيعي كنار امريكا قرار خواهند گرفت.
بازگشت ما به شوراي حكام و شوراي امنيت دور جديدي از فشارهاي اقتصادي را بر ما وارد ميكند. بايد اميدوار باشيم ضمن اينكه ايران از برگهاي خودش به خوبي استفاده كند، هدفش رسيدن به توافق مطلوب باشد.
در اين توافق مطلوب تمام منازعات مشكلات ما با امريكا حل نخواهد شد. به نظر ميآيد سطح توافق و تعامل در حد موقت باقي بماند.
حال كه آقاي باقري و دوستانش اصرار دارند از تعبير برجام استفاده نكنند، ما هم با آنان همراهي ميكنيم.ميگويم محتواي آن را دريابيد. مهم دستيابي به فرمولي است كه ثبات امنيتي ايران، تضمين و تامين شود و ايران از امكانات بيمهاي، كشتيراني، بانكي و سطح تعامل بينالمللي بهرهمند شود. ايران در حوزههاي بينالمللي و در حوزههاي مختلف نيازمند سرمايهگذاريهاي گسترده است. ايران در پتروشيمي، در نفت و گاز و راه و مسكن و خودرو نيازمند سرمايهگذاريهاي مطلوب است.
ايران ميتواند بهشت سرمايهگذاري در اين منطقه جهان باشد. اين امر منوط به فهم راهبرد اساسي در مقوله توسعه در ايران است.