تئاتر شهر محيط فرهنگی نبود؟!
پخش شدن ويديوي درگيري در پارك دانشجو باعث بهت و حيرت فراواني در جامعه شد، در اين فيلم فردي روي زمين افتاده و خون دورش را فراگرفته بود. اين اتفاق همزمان با چهل و نهمين سالگرد مجموعه تئاتر شهر افتاد و باعث شد كاربران توييتر فارسي هشتگ «تئاتر شهر» را داغ كنند و در اين باره بنويسند. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست.
«محوطه تئاترشهر، فضايي فرهنگي يا ميداني براي قمه‌كشي؟»، «براي چندمين‌بار پياپي در چند ماه اخير قمه‌كشي اراذل و اوباش در محوطه تئاترشهر باعث درگيري فيزيكي جدي شد. محيط پيراموني مجموعه تئاترشهر بعدازظهر جمعه هشتم بهمن ماه براي چندمين‌بار پياپي تبديل به محل ضرب و شتم و قمه‌كشي»، «وضعيت تئاترشهر پس از قمه‌كشي، وزارت ارشاد: براي تامين امنيت مراجعان اين مجموعه، همكاري تنگاتنگي با ناجا انجام خواهيم داد»، «من اينجا بودم. واقعا وحشتناك بود. دقيقا در سالروز ۴۹ سالگي تئاترشهر، دو دسته از اراذل و اوباش به جان هم افتادند. وحشتناك بود واقعا»، «دور تئاترشهر ديروز يكي رو زدن تركوندن با قمه. ۳ روز قبلم كيف يكي از بچه‌هارو زدن. يعني از محيط مثلا فرهنگي ميايم بيرون»، «تو محوطه تئاترشهر اراذل و اوباش قمه‌كشي كردن، زمين پر از خونه، تماشاچي هم داشته مي‌رفته چهارسو احتمالاتو ببينه»، «چند تا جلسه ديگه لازمه بذاريد تا محوطه تئاترشهر و پاكسازي كنيد؟»، «از مخاطبان تئاتر كه براي تماشاي اجراها به سالن تئاترشهر مراجعه مي‌كنند بارها به وضعيت نامناسب اين محوطه با بيان اينكه اين فضا به جاي تبادل فرهنگي تبديل به مكاني براي دستفروشي، پخش مواد مخدر و قمه‌كشي اراذل شده، اعتراض كرده‌اند»، «عصر روز دوشنبه، اهالي تئاتر توقع نداشتند به جشن تولد مجموعه تئاترشهر دعوت شوند ولي تصور هم نمي‌كردند كه اين تولد با يك قمه‌كشي فجيع همراه شود»، «يه ويديو ديدم همين الان مال چند روز پيش جلوي تئاترشهر بود و كللللي چيز مي‌شد ازش استنباط كرد. جايي كه جلوي يه محيط فرهنگي كه محل تولد هنر توي تهران هم بوده اراذل مي‌ريزن قمه‌كشي مي‌كنن و چن مين بعد جلوي تئاتر پر خونه!»، «امروز دقيقا كنار خود فضاي تئاترشهر فردي چاقو به دست در حال عربده‌كشي بود و رفقاي اون فرد در حال آرام كردن او بودن تا نزاعي پيش نيايد»، «هميشه جلوي تئاترشهر، خشونت ديدم. آخرين‌بار يك چاقوكشي عجيب غريب ديدم كه مثل فيلم‌هاي سينمايي بود. پسر جواني كه چاقو خورد مي‌دويد و فرار مي‌كرد و اون آقاي لاتي كه زده بودش هم دنبالش مي‌دويد لابه‌لاي ماشين‌هاي پشت چراغ قرمز! تا سه، چهار روز افسرده بودم از اون منظره» و «ديدن اون صحنه پر از خون واقعا دردناك بود.»