• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5148 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۳ بهمن

خاطرات سفر و حضر (157)

اسماعيل كهرم

با سه نفر از بزرگ‌ترين پرنده‌شناسان انگليسي به مشهد رفتيم. البته از اينجا تا مشهد 10‌روز در راه بوديم. در نقاط مختلف مانند كناره تالاب‌ها، در امتداد رودخانه‌ها و مراتع جالب اتراق مي‌كرديم و همه جا را دوربين مي‌كشيديم و يك نقشه از پراكندگي پرندگان گوناگون در مسير حركت تهيه مي‌كرديم. سفر لذتبخشي بود به مشهد كه رسيديم در داخل يك كمپ با چادرهاي توريستي رفتيم. نواحي اطراف مشهد را سفر كرديم و كلي پرنده ديديم. تمام مدت از صبح تا شب پرندگان را و شب تا صبح باز هم پرندگان را مي‌خوانديم، مي‌نوشتيم، ياد مي‌گرفتيم و خلاصه پرندگان با ما بودند. تمام دنيا را فراموش كرده بوديم. به مصداق آن چيز كه در جستن آني، آني. زيبايي علاقه افراطي به هر چيز در آن است كه چنان شيفته مي‌شوي كه در دنيا فقط آن را مي‌بيني كه عاشقش هستي. هم‌نشيني با بزرگان پرنده‌شناسي مسرتي بود. خيلي خوشحال بودم و به ذوق افتاده بودم؛ متاسفانه عضو مسن تيم ما بيماري ميگرن داشت كه عود كرد. من با يك ژيان و عضو مسن به طرف تهران راه افتادم. نزديكي‌هاي گرمسار يك نفر با تمام وجود من را به توقف وادار كرد. ايستادم. يك خانم در حال وضع حمل بود. ايستادم كه او را سوار كنيم. طرف انگليسي شكايت كرد كه من مريضم و تو يك زن حامله را سوار مي‌كني كه چه؟ توقف كردم، از ماشين پياده شدم و گفتم اگر خفه نشي همين جا وسط بيابان ولت مي‌كنم. ساكت شد. گفتم اگر بين تو و اين خانم باشه من اين خانم را انتخاب مي‌كنم. در بيمارستان گرمسار خانم از ماشين پياده شد و وضع حمل كرد. نام نوزاد را اسماعيل گذاشتند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون