• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3276 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۳ تير

درباره آثار، زندگي و زمانه گونتر گراس

كودكي كه مي‌دانست روزي نويسنده بزرگي مي‌شود

كامران جمالي

 

يكم: گونتر گراس پيش از سرايش شعر و نوشتن رمان، مسحور نقاشي و طراحي بود. از خردسالي تا سالخوردگي به هنرهاي تجسمي مي‌پرداخت. از همان سال‌هاي ابتدايي در گوشه‌‌اي از اتاق‌هاي خانه مي‌نشست و مي‌كشيد يا خط‌خطي مي‌كرد و مي‌پنداشت كه چيزي مي‌كشد. دو، سه سال پيش از مرگش در مصاحبه‌اي تلويزيوني گفت، كودكي بلندپرواز بود و از 12 سالگي مي‌دانست كه مي‌خواهد هنرمند شود، اما در چه هنري مي‌خواست پرآوازه شود؟ در آن سن‌وسال اين يكي را نمي‌دانست. بزرگ‌تر كه شد، دست رد به سينه هيچ هنري كه در حيطه شمول هنرهاي تجسمي بگنجد نزد. نقاشي، مجسمه‌سازي، طراحي، كنده‌كاري روي مس و... براي مثال براي صد داستان «قرن من» صد طرح كشيده كه در چاپ‌ اين كتاب در آغاز در هر داستان آمده، و طرح روي جلد «طبل حلبي» كه چهره شخصيت اصلي كتاب «اسكار» را نشان مي‌دهد نيز از خود گراس است. همچنين حدود صد طرح براي كتاب سي افسانه از هانس ‌كريستين ‌آندرسن كشيد كه خود ويراستاري آن را بر عهده داشت كه اين طرح‌ها برنده بهترين طراحي كتاب سال دانمارك شد.
دوم: گراس در پهنه قلم هم چيزي از قلم نينداخت: از شعر و داستان كوتاه و رمان گرفته تا نمايشنامه و نقد ادبي و مقاله. اما در ابتداي دوراني كه در يك دست قلم و در دست ديگر قلم‌مو داشت از موفقيتي قابل ذكر برخوردار نشده بود. در 1955 جايزه سوم راديوي جنوب آلمان براي شعر به او اهدا شد. در 1956 نخستين مجموعه‌شعرش «برنزي‌هاي مرغان باد» همانند نخستين نمايشگاه طراحي‌هايش نظر كسي را جلب نكرد. از كتاب شعرش تا انتشار طبل حلبي در 1959، تنها چند صد نسخه فروش رفته بود.
حضور استوار گراس در ادبيات با «طبل حلبي» آغاز مي‌شود. گونتر گراس
 32 ساله، حالا در عالم نويسندگي كه آوازهايش در چنين سني بي‌سابقه است، به آرزوي كودكي‌اش كه يك روز هنرمند بزرگي مي‌شود، رسيده بود: آوازه‌اي زودرس. در اين سال يكي از رمان‌هاي نامدار هانريش بُل «بيليارد در ساعت نه‌ونيم» هم منتشر شد. در همين سال رمان «گمان‌ها» اثر اووه يونزون نيز به بازار آمد. انتشار تقريبا همزمان اين سه رمان كه در ادبيات پس از جنگ آلمان جايگاه ويژه‌اي دارد سبب شد كه شماري از صاحب‌نظران با شوروشوق اعلام دارند كه داستان‌نويسي پس از دوران فاشيسم شاكله خود را يافته است.
در سال‌هاي پس از جنگ گفته مي‌شد كه 12 سال سلطه خونبار و رياكارانه نازيسم كه به اندازه 120 سال دروغ از رسانه‌هاي خود پخش و نشر كرده بود، تا مغز استخوان زبان آلماني را فاسد كرده بود. بنابراين يكي از سدهاي سديد در برابر شاعران و نويسندگان پس از جنگ «زبان» بود. از اين ديدگاه، اين سه رمان توانسته بود بر كرم‌خوردگي زبان آلماني چيره شود و هركدام به شيوه خود زبان را پالايش دهد.
گراس در 1956 به پاريس نقل مكان كرد. ناشرش ماهيانه اندكي براي گراس تعيين كرده بود. او به همراه همسرش در آپارتماني نمناك و ارزان در حومه پاريس زندگي مي‌كرد. گراس در اين شهر سه سال و نيم به نگارش طبل حلبي پرداخت: از صبح تا شب. نويسنده جوان در دوران اقامت در پاريس با آلماني‌زبان‌هاي برجسته‌اي معاشر بود كه در نگارش «طبل حلبي» بي‌تاثير نبودند: از جمله پل سزان شاعر.
«اسكار ماتسرات» با آن طبل حلبي افشاگرش، با آن رفتار دوست‌داشتني و گاه خبيثش، به آن خواسته‌اش در رحم مادر كه پا به اين جهان پليد نگذارد، با آرزوي حيرت‌انگيز ديگرش، در سه سالگي كه كودك بماند، قد نكشد و پا به جهان پر از ريا و دروغ بزرگ‌ترها نگذارد، با جيغ‌هايش كه شيشه عينك خانم معلم يا هر شيشه ديگري را كه مي‌خواست مي‌شكست با... يكي از ماندگارترين شخصيت‌هاي رمان‌هاي پس از جنگ اروپا است؛ او موجودي است ناقص‌الخلقه، چراكه جهان، جهاني است مسخ‌شده. موفقيت «طبل حلبي» به حدي بود كه خالقش را دچار توهم كرد: در صحنه‌اي كه اوج گروتسك در اين داستان است، مارماهي‌هايي به كله اسب چسبيده‌اند و منظره‌اي تهوع‌آور را به وجود آورده‌اند. مادر اسكار واقعا دچار يك تهوع طولاني مي‌شود. گراس به يكي از دوستانش گفت انتشار اين كتاب بر بازار ماهي‌‌فروش‌ها نيز اثر گذاشت. منظورش اين بود كه مردم حالا كمتر ماهي يا دست‌كم كمتر مارماهي مي‌خورند.
سوم: آثار بي‌شمار اين نويسنده را مي‌توان در سه گروه جا داد؛ نخستين آثار بااهميت گراس به درگيري دروني نويسنده با شهر زادگاهش دانسيگ كه اكنون پيوسته خاك لهستان است مي‌پردازد: نوستالژي نخستين سال‌هاي زندگي. «طبل حلبي»، «گربه و موش» و «سال‌هاي سگي» (سال‌هاي سگ) در اين گروه قرار مي‌گيرد.
دومين گروه از آثار گراس در ژانر اتوبيوگرافيك خلق شده. يكي از آنها جنجالي‌ترين كتابش و يكي ديگر طنزآميزترين‌شان بود. «در حال كندن پوست پياز» به كودكي فاشيستي گراس مي‌پردازد. هنگامي كه هيتلر به قدرت رسيد (1933) گراس شش ساله بود و زماني كه جنگ درگرفت (1939) 12ساله، پدر گراس سه سال پيش از آغاز جنگ به حزب هيتلر پيوست كه با بهره‌‌مندي رياكارانه از واژه در ميان كارگران محبوبِ «سوسياليسم» نام آن را «ناسيول‌سوسياليسم» ناميده بود. گراس در 12 سالگي احتمالا به تشويق يا دست‌كم دلگرمي والدين ابله‌اش، وارد دسته‌اي از نوجوان‌هاي هيتلري شد. اين همكاري تا پايان جنگ و اسارت در اردوگاه امريكايي‌ها ادامه داشت، تا سال 2006، سال انتشار «در حال پوست‌كندن پياز» كه تا اينجايش را همه مي‌دانستند. اما آنچه گراس 60 سال پس از جنگ در مورد خود، -بديهي است همراه با خودنكويي بي‌رحمانه- افشا كرد، همكاري او بود با «اس‌اس». «درحال پوست‌كندن پياز» دانش گسترده گراس در زمينه نقاشي و استتيك هنرهاي تجسمي را هم به نمايش مي‌گذارد و اما طنزآميزترين رمان گراس كتابي است كه من دربرگردانم به فارسي نام «شهر فرنگ» به آن داده‌ام: در اين رمان هشت فرزند گونتر گراس درباره پدرشان، دوران كودكي‌شان، جدايي پدر از نخستين همسر، يك دوربين عكاسي با تواني خارج از هنجارهاي تكنولوژيك و با نيروي فرازميني سخن مي‌گويد. مي‌توان داستان‌هايي از كتاب «قرن من» را نيز زيرعنوان اتوبيوگرافيك گنجاند. اين داستان‌ها مانند رمان‌هاي اتوبيوگرافيك دانته نيست كه آنچه نويسنده مي‌گويد خارج از ذهن او رخ داده يا زاييده تخيل او است. مرز تخيل و واقعيت سيال است؛ همان سبك ادبي گراس و به طور كلي گونه‌اي ويژه از رئاليسم جادويي.
گروه سوم از آثار گراس، آثاري است كه نه زندگينامه‌نگاري است و نه به نوستالژي زادگاه نويسنده مي‌پردازد. دو رمان از اين رمان‌ها تاريخي است: «كفچه ماهي» (سفره‌ماهي)، رماني است قطور كه بر اساس افسانه‌اي نوشته شده كه در آن ماهيگيري يك ماهي سخنگو مي‌گيرد. ماهي از ماهيگير ‌مي‌خواهد كه او را در آب رها كند تا او نيز در عوض خواسته‌هاي ماهيگير را برآورده كند. اين واقعه در دوران نوسنگي رخ مي‌دهد. ماهيگير و كفچه‌ماهي هردو ناميرا هستند و تا دهه 70 قرن بيستم مي‌زيند و در دگرگوني‌هاي تاريخي نقش بزرگي ايفا مي‌كنند؛ از جمله در تبديل دوران تاريخي مادرشاهي به پدرشاهي و سرانجام در دهه 70، كفچه‌ماهي توسط زنان وابسته به جنبش برابري حقوق زن و مرد محاكمه مي‌شود.
رمان «رشته‌‌اي با سر دراز» بر اساس آثار تئودور فونتانه (1898-1819) نوشته شده: به‌ويژه نامدارترين رمان او «افي بريت». در اين رمان پدر افي كه نجيب‌زاده است تكيه كلامش، «اين رشته سر دراز دارد» است و گراس بر اساس اين تكيه‌كلام، عنوان «رشته‌‌اي با سر دراز» را براي رمان خود انتخاب كرده. در اين رمان دو مورد بااهميت در تاريخ آلمان بررسي مي‌شود: يكپارچه‌شدن آلمان در سال‌هاي 1870 تا 71. در اين سال‌ها ارتش پروس در مدت كوتاهي بر ارتش ناپلئون سوم چيره مي‌شود و بيش از نيمي از خاك فرانسه را اشغال مي‌كند. پادشاه پروس در 1871 قيصر كل آلمان مي‌شود و به‌اين‌ترتيب استان‌هاي مستقل آلمان تحت رهبري ويلهلم اول متحد مي‌شوند. مورد دوم فروپاشي آلمان شرقي، فروريزي ديوار برلين و اتحاد مجدد دو آلمان (1990-1989) است. گراس هر دو اتحاد را ناقص مي‌داند و نارسايي‌هاي اين دو يكپارچي را در اين رمان نشان مي‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون