حاشيهاي بر ترجمه فارسي «جودت بيك و پسران» نخستين رمان پاموك
پسرم، تو حتما نوبل ميگيري!
ارسلان فصيحي٭
اوايل دهه 70 خورشيدي، آنهنگام كه تصميم گرفتم آثار پاموك را به فارسي ترجمه كنم، تنها رماني كه در دسترس بود «قلعه سفيد» بود كه از كتابخانه مركز فرهنگي تركيه به امانت گرفته بودم؛ رماني كه شهرت جهاني براي پاموك به ارمغان آورده بود. بعد از آن، نوبت به «زندگي نو» و چند ترجمه ديگر رسيد كه هنوز منتشر نشده و در نهايت «جودتبيك و پسران». بسياري از خوانندگان آثار پاموك، «جودتبيك و پسران» را جذابترين و خواندنيترين رمانش ميدانند.
پاموك در بخشي از سخنرانياش در مراسم دريافت نوبل ادبيات ميگويد: «22 ساله كه بودم تصميم گرفتم همهچيز را رها كنم و رماننويس شوم. خودم را در اتاقي حبس و شروع كردم به نوشتن. چهار سال بعد نخستين رمانم «جودتبيك و پسران» را تمام كردم و نسخه تايپشدهاش را با دستي لرزان به پدرم دادم تا بخواند و نظرش را به من بگويد، نهتنها به اين دليل كه به ذوق و سليقه و انديشهاش اعتماد داشتم بلكه چون برخلاف مادرم با نويسندهشدنم مخالفت نكرده بود، برايم خيلي مهم بود كه تاييدش را بگيرم. آن هنگام پدرم با ما نبود، در جايي دور بود. بيصبرانه در انتظار بازگشتش ماندم. دو هفته بعد كه برگشت، دواندوان رفتم و در را به رويش باز كردم. پدرم هيچ حرفي نزد، اما چنان در آغوشم گرفت كه فهميدم از رمانم خيلي خوشش آمده. چند لحظه سكوت كرديم. هر دو خيلي احساساتي شده بوديم. پس از مدتي پدرم اعتمادش را به من، يا به نخستين رمانم، با لحني اغراقآميز و پرهيجان به زبان آورد. پدرهاي ترك معمولا به پسرانشان ميگويند: «روزي پاشا ميشوي.» پدرم آن روز حرف ديگري زد، گفت: «پسرم، تو حتما نوبل ميگيري!»
به اعتباري «جودتبيك و پسران» را ميتوان مهمترين اثر پاموك به شمار آورد؛ رماني كه به پايه محكم و قابل اعتمادي براي ديگر رمانهاي نويسنده و سنگ محكي براي آزمودن توانايي و هنر رماننويسي وي در نخستين گامهايش تبديل شد. اين رمان كه به علت كودتاي نظامي 1980 تركيه تا چند سال اجازه انتشار پيدا نكرد، حتي پيش از انتشار نيز جايزه ادبي اورهان كمال (1970-1914) را نصيب نويسندهاش كرده است. بعد از چاپ و منتشرشدن هم جايزه «كتاب سال مليت» را برد تا جايي كه برخي اين رمان را با «خاندان بودنبروكها»ي
توماس مان مقايسه ميكنند.
«جودتبيك و پسران»، داستان سه نسل از خانوادهيي ساكن يكي از محلههاي اعياننشين استانبول را در سه بخش روايت ميكند:
بخش نخست در واپسين سالهاي امپراتوري عثماني و دوره مشروطيت دوم ميگذرد. پاموك در اين بخش هم تصويري بديع از جامعه آن دوران به دست ميدهد و ميكوشد خواننده را با زواياي تاريك آن آشنا كند، هم تحولات اجتماعي، تمايلات انقلابي، گذر از سنت به مدرنيته و رشد تدريجي بورژوازي تجاري را پيش چشم خواننده نمايان كند. شخصيت بارز و نيز سرخورده اين بخش، نصرت برادر بزرگتر جودتبيك است. بخش دوم كه بهنوعي بخش اصلي رمان را شكل ميدهد، در دهه 1930 ميگذرد؛ امپراتوري عثماني فرو پاشيده، رژيم جمهوري برقرار شده و كشور در آستانه اصلاحات و تحولات ژرف قرار دارد. نسل دوم خانواده جودتبيك پسران و دوستانشان (شخصيتهاي اصلي رمان) هستند؛ شخصيتهايي با ويژهگيهايي گاه كاملا متضاد. در ميان آنها از بورژوازهاي محافظهكار وجود دارد تا آرمانگراهاي خيالباف و اصلاحطلبان اميدوار. داستان اين نسل و نسل پيش از آن و نسل پس از آن، مانند بيشتر كشورهاي جهان سوم، داستان شور و شوق و اميد و آرمان و سپس سرخوردگي است. اورهان پاموك به زيبايي و با مهارت سير تحول و تطور شخصيتها، بيم و اميدها، سپس نوميدي و واخوردگي شخصيتهاي رمان را پيش چشم خواننده ميگستراند و بيشتر آدمهاي رمان پس از پشت سر گذاشتن اين دوره به آدمهاي نان به نرخ روز خور تبديل ميشوند، برخي نيز كنج انزوا را برميگزينند. يكيشان تصميم به خودكشي ميگيرد و پاكنهادترينشان نيز ميكوشد فرهنگ حاكم را از راهي كه ميتواند و به نظرش صحيح ميرسد، تلطيف و تغيير دهد.
در بخش سوم با نسل سوم اين خانواده آشنا ميشويم. داستان اين بخش در 1970 ميگذرد؛ درست پيش از كودتاي نظامي آن سال. تركيهاي كه در اين بخش به كمك ديالوگهاي خواندني تصوير ميشود، شباهت زيادي به ساير كشورهاي جهان سوم در سالهاي دهههاي 60 و 70 ميلادي دارد؛ سالهاي انقلاب كوبا و چهگوارا. ماركسيسم جريان فكري حاكم در ميان جوانان ناميد از حاكميت سرمايه است و برخي به مبارزه مسلحانه و جنگ چريكي رو آوردهاند، غافل از اينكه كودتايي در راه است. اين بخش گويي آينه تمامنماي جامعه تركيه است: چه در دهه 70 ميلادي، چه اكنون. شخصيتهاي رمان در بخش سوم نقاش و نويسنده و روزنامهنگار و مبارز حزبي و بورژواز هستند؛ با اين فرق كه بورژوازي ملي دهه 1930 به بورژوازي كمپرادور دهه 1970 تبديل شده.
«جودتبيك و پسران»، بهنوعي تمامي انديشهها، ملاحظات و دغدغههاي اورهان پاموك را در خود دارد: از تقابل و تعامل شرق و غرب گرفته تا گذر از سنت به مدرنيته و تعارض مردمسالاري با استبداد و پدرسالاري. به بياني ديگر ميتوان گفت خوانندهاي كه اين رمان را نخوانده باشد، در درك كامل ساير آثار اورهان پاموك با دشواري مواجه ميشود، بهويژه در درك رمان «زندگي نو» كه به گفته خود پاموك دشوارترين اثرش است.
٭ مترجم رمان «جودتبيك و پسران»