درباره دردسرهاي اخير مهناز افشار و بهرام رادان در فضاي مجازي
بايد تحملها بيشتر شود
محمدعلي ابطحي
در چند سال اخير، فضاي فيسبوك اندك اندك متفاوت شده است. ديگر مثل گذشته همه آدمها از نظر فكري در يك دسته و گروه نيستند و از همه جناحها و طيفهاي فكري و اجتماعي، در فيسبوك عضو و فعال وجود دارد. در گذشته، ميدانستي كه دوستان پروفايلت چهكساني هستند و حتي ميتوانستي واكنش آنها را نسبت به استتوسها و حرفها حدس بزني. اما حالا ديگر اينطور نيست. حالا هرحرفي و هر مبحثي ميتواند در كسري از ثانيه، به دليل وجود آدمهايي از طبقههاي فكري و اجتماعي مختلف، بازتابهاي مختلف داشته باشد و حرفها و بحثهاي مختلفي از آن بيرون بيايد. در توييتر هم اوضاع همين است. در مقايسه با فيسبوك، محدوديتهاي كلمه هم باعث ميشود تا سختتر باشد. تجربه من اين بوده كه بايد تحملها زياد شود. در ميان اين شبكهها تنها اينستاگرام است كه توانسته كمي از فيسبوك و توييتر متفاوت باشد و نامحدودي مخاطب و نظرش را كنترل كند. به همين دليل، وقتي به عنوان يك چهره سياسي، هنري، ورزشي و... وارد اين فضاها ميشوي، بايد خيلي بيشتر از يك آدم معمولي، مديريت رسانه را بشناسي و مراقبت به خرج دهي؛ مراقبتي كه كمك ميكند راحتتر حرفهايت را بزني، با اهالي حاضر در دنياي مجازي تعامل داشته باشي و از ادبياتي استفاده كني كه بتواند مخاطبان راضي بيشتري را در بر بگيرد. در اين اواخر اتفاقهايي نظير آنچه براي مهناز افشار و بهرام رادان رخ داد قابل توجه بود. آداب دنياي مجازي، آداب پيچيدهاي است؛ يك بازيگر زندگي خصوصياش در فضاي مجازي بيدليل و ناجوانمردانه محل بحث و جنگ آدمها ميشود. مهناز افشار در زندگي شخصياش هر كاري كه دوست دارد حق اوست كه انجام دهد، با هركسي بخواهد ازدواج كند ولي حوزهاي كه در جامعه به آن دليل شناخته شده است را قاطي نكند؛ حوزه هنرمندياش. قبول دارم كه مقاومت در برابر دروغها و بياخلاقيهاي مردم سخت است. نبايد در اين موارد خصوصي افراد، خود هنرمندان نيز فضا را براي ورود ديگران به حوزه خصوصيشان فراهم كنند. دفاع همسر و خانواده و ديگران از يك هنرمند راه را براي دخالت در حوزه خصوصي باز ميكند. هنرمند بايد از اتفاقي دفاع كند كه مربوط به او است و سالها تلاشش براي ديده شدن و چهره شدن. آنطرف بازيگر ديگري حرفي ميزند كه به دليل لحنش، برداشت نامناسبي از آن ميشود و آنقدر اين چرخه ميچرخد تا سكوت را ميشكند و به خاطر برداشتهاي نامناسب، عذرخواهي ميكند. بسياري از اتفاقات هيجاني و مشكلآفرين كه براي هنرمندان اتفاق ميافتد، ناشي از ناآشنايي با فضاي دنياي مجازي است و اينكه ورود در اين فضا و حضور در آن، آدابي را لازم دارد كه بايد رعايت كرد. از طرف ديگر، مخاطبان هم، به عنوان عضوي از آن جامعه مجازي بايد اين آداب مخاطب بودن را بلد باشند. تشخيص و تمييز دادن حرفها، شناخت بحرانهايي كه ممكن است زندگي واقعي يك فرد را به خطر بيندازد و دردسر و سختي ايجاد كند و درك فضاي دنياي مجازي و ناامنياش، مواردي است كه بايد آنها را بشناسيم، بدانيم و وقتي ميخواهيم درباره آدمها قضاوت كنيم، رعايت كنيم. حضور چهرهها در دنياي مجازي اتفاق خوبي است، به شرط آنكه همه، چه آن كسي كه چهره است و چه آنكسي كه مخاطب اين فضا، آداب دنياي مجازي را بشناسيم و يادمان نرود، اين چهرهها، فارغ از تمام اتفاقهايي كه در دنياي مجازي ميگذرد، سالهاي سال و در دنياي واقعي، براي ديده شدن، شناخته شدن و به مرحلههاي بالا رسيدن، عمري گذاشتهاند و نبايد در حركتي همراه باشيم كه ميتواند تمام آن زحمات و تلاشها را از بين ببرد؛ اتفاق تلخي كه متاسفانه زندگي بسياري از هنرمندان و سياستمداران و نامداران را ناگاه نابود كرده است.