سياست و زندگي روزمره
ابراهيم عمران
به هر حال رسم بر اين است كه آخر سال نيش قلم تبديل به نوش شود. اگرچه پلشتيهاي ذهن و واقعيت اين اجازه را صادر نميكند ولي نميتوان به سادگي هم از همه مسائل موجود عبور كرد. كردار و اكت سياسيون و سياستدوستان به كنار كه جايي در سپهر اجتماعي روزانه پيدا نميكند. آنجايي كه امور يوميه مردم لنگ ميزند، به حتم گرههاي كور سياسي و اقتصادي مسبب آن است. ولي رفتار و گفتار و كردار تكتك آدمهاي عادي و معمول روزگار جهت سياسي نميشناسد. تو گويي آرزوي همه آن است سياست و دكان سياستبازان راهي به دشواريهاي مرسوم زندگي نميداشت. آنان كار خود ميكردند و اين سوي نيز كار خويش. ولي چه كنيم كه كوچكترين حركت معمول زندگيها هم به سياست گره خورده است. اي كاش سياست در همان معناي سابقش به كار ميرفت. سياست كردن و بس. بارها شنيدهايم كه ميگويند و ميگفتند قدما كه فلاني سياستمان كرد. يا ما بايد سياستش كنيم. كه اگر همين امر مصطلح ادامه مييافت شايد براي هر دو طرف به صواب ميبود. يك سال تمام نوشتيم از اجتماع و مردم آن كه از هر طرف بنگريم سياست در آن پيشداوري ميكرد. كه اگر قضاوت هم نميكرد به نحوي دخيل بود. دخالتي كه تا فيها خالدون امور را نشانه ميرفت. از خود سياست و آدمهايش ننوشتيم. نه توان نوشتن بود و نه اصولا شرح كارها مخاطبي ميداشت. از آدمهاي معمول جامعه نوشتيم. از كارگر و كارمند و كاسب و بازاري؛ آناني كه به راحتي ميتوانيم بشناسيمشان. چه كه شناخت سياسيون سخت است و به قول خودشان شاذ! قلم بايد كساني را نشانه برود كه براي مخاطب ملموس باشد. آنقدر دايره آدمهاي غريب و از طرفي آشنا زياد شده كه به راحتي همه شناخت كافي از هم داريم. چه كه مخرج مشتركمان كمبود و حرمان و رنج است. و همه هم برميگردد به سياست و آنچه از معناي پوليتيكي آن مستفاد ميشود. نميدانم هماره ميشنويم و ميخوانيم و ميبينيم كه سياست و اقتصاد و اجتماع. هيچگاه اجتماع اول نميآيد! جالب است گرانيگاه همه امور اجتماع و آدمهايش هستند؛ اينجا اما انسانها با سياستشان شناخته ميشوند. چه بلد آن باشند و چه نابلدش. كه دست بر قضا بيشترمان ناآشنا و نابلد آن هستيم. و شايد دري به تخته بخورد و از قضا سركنگبين صفرا با هم جور درآيد. يك سال با همه زير و بمهايش گذشت. تكرار مكررات است اگر بار ديگر به نوشته درآيد. گستره سياست در كنه زندگيهايمان زياد است. چه خواهان آن باشيم و چه طردكنندهاش. حاليه كه همه جا به سياسيون توصيه ميشود تا «سيرالملوك» خواجه نظامالملك، بخوانند و معمولا هم آنان چنين نميكنند؛ بد نيست ما بيشتر اين كتاب را مورد توجه قرار بدهيم كه گريزي از در هم تنيدگي سياست با روزمرّگيهايمان نيست. اميد كه سال جديد تدبير سياست چنان صورت گيرد كه كمترين مشكلها براي جامعه سياستزده پيش آيد. و مردمان در بود و نبود سياست در زندگيها، آرام و سالم و در رفاه مادي و معنوي قرار گيرند و حول حالنايشان تكميل شود.