• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5455 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۷ فروردين

کیومرث پوراحمد ،کارگردان سرشناس به زندگی خود پایان داد

مرگ خودخواسته هنرمند

همراه با یادداشت‌هایی از : عزيز‌الله حاجي مشهدي، اميد جوانبخت حسن لطفي و ابراهيم عمران

تينا جلالي

خبر درگذشت كيومرث پوراحمد تا لحظاتي با بهت و حيرت اهالي سينما همراه بود، با اين پرسش در فضاي مجازي كه واقعا اين فيلمساز فوت كرد؟ مگر مي‌شود؟ فوت اين هنرمند از اين جهت پرسش‌برانگيز بود كه به نظر مي‌رسيد او از لحاظ جسماني مشكلي نداشته باشد خصوصا اينكه در چند ماه گذشته درگير ساخت فيلم «پرونده باز است» بود و اين فيلم در جشنواره امسال نمايش داشت، اصلا شواهد نشان از اوضاع مطلوب او مي‌داد اما خب دقايقي بعد خبر سهمگين‌تر و وحشتناك‌تر شد، ماهنامه سينمايي«فيلم امروز» همان دقايق ابتدايي با انتشار خبر فوت اين كارگردان، پرده از روي حقايق برداشت و با تيتر «يك خودكشي غيرقابل باور» نوشت: «كيومرث پوراحمد خودكشي كرد، همين قدر سهمگين و باورنكردني، وحشتناك و تكان‌دهنده، از سر افسردگي و نااميدي، بي‌آيندگي و بيهودگي، فعلا همين» 

بلافاصله در تكميل اين خبر سيد مهدي فلاح ميري دادستان عمومي و انقلاب مركز استان گيلان گفت: به محض دريافت گزارش، بازپرس ويژه قتل در محل حاضر شد و با بررسي‌هاي اوليه نظر بر خودكشي اين كارگردان سينما داشتند كه واكاوي جزييات، مستلزم رسيدگي دقيق قضايي است. وي افزود: كيومرث پوراحمد ساعت يك بامداد روز چهارشنبه مورخ ۱6/۱/1402 در يكي از واحدهاي دهكده ساحلي انزلي فوت كرده است.» 
خبر فوت اين كارگردان شناخته‌شده تلخ و دور از ذهن بود اما چگونگي درگذشت او بسيار ناگوارتر و مثل آواري بود كه بر سر خراب مي‌شد. با اين پرسش و تعجب در ذهن كه چرا؟ مگر چه اتفاقي براي اين كارگردان افتاده بود كه او را تا سرحد مرگ خودخواسته سوق داد؟

تحمل فشار رواني جشنواره فجر 
البته اين اواخر فشار رواني و حواشي ناشي از حضور فيلمش در جشنواره امسال در ميان التهابات اجتماعي كم نبود و حتي مي‌توانيم دليلي بر افسردگي اين هنرمند بدانيم اما به هر حال خودكشي براي سن و سال اين سينماگر كمي دور از ذهن بود. 
اگر خاطرتان باشد به محض اينكه اعلام شد فيلم اين هنرمند در بخش سوداي سيمرغ جشنواره امسال حضور دارد او در صفحه شخصي خود نوشت: «چندسالي ست كه جشنواره فيلم فجر ديگر جشن سينماي ايران نيست كه جشن دو سه ارگان خاص است. در اين چند ساله جشنواره براي من، هيچ ارزش و اهميتي نداشته، به خصوص در اين سال خونبار و دردناك. اما مالك فيلم، تهيه‌كننده است. مثل همه جای دنيا فقط او می‌تواند درخواست حضور يا عدم حضور در جشنواره را داشته باشد. تهيه‌كننده و بعضی عوامل فيلم مايل بوده‌اند فيلم «پرونده باز است» در جشنواره باشد، اما من، نويسنده و كارگردان… با اين همه داغی كه بر دل داريم ديگر چه جشنی، چه جشنواره‌ای!؟» 

ماجراي حمله كيهان به پوراحمد
اين واكنش صريح پوراحمد به حضور فيلمش در جشنواره بي‌پاسخ نماند و با انتقادات تند كيهان همراه شد، اين رسانه با جملاتي چون «او فيلمفارسي‌ساز است، فيلم آخرش هم لنگ در هواست، فاتحه سينماي او خوانده شده، نوشت:  پوراحمد در شرايطي اينگونه حالت مخالف گرفته و خود را داغدار اين روزها معرفي كرده كه وي دقيقا در اوج آشوب‌هاي امسال، با حمايت قوه قضاييه امكان تصويربرداري فيلم جديدش در زندان قزل‌حصار، كانون اصلاح و تربيت و دادگستري تهران را يافته است. جاي سوال است كه چطور ممكن است يك فيلمساز، هم از لطف و حمايت قوه قضاييه بهره ببرد و فيلمش را با حمايت نهادهاي حاكميتي چون مركز رسانه‌اي قوه قضاييه و سازمان زندان‌ها بسازد و به بهانه داغدار بودن در يك رويداد هنري چون جشنواره فيلم فجر حضور نيابد؟
اين رسانه در ادامه نوشته خود كه در زمان برگزاري جشنواره منتشر شده بود، آورد: «اينكه اقدام پوراحمد را نمايشي مي‌ناميم دقيقا به همين خاطر است كه او زماني كه آشوب‌ها در جريان بوده مشغول رايزني و همكاري با قوه قضاييه بوده است. در آن ايام او تصميم نمي‌گيرد كه قطع همكاري كند چون منافعي براي خودش در آن زمان متصور نبوده اما در ايام جشنواره، هم به آن دليل كه از حمايت و همكاري با قوه قضاييه نهايت استفاده را كرده و فيلمش را به سرانجام رسانده و هم به اين خاطر كه در روزهاي جشنواره اقدام او مورد توجه واقع مي‌شود و از طرفي چون پس از اتمام كار پيش از هركس ديگري به ضعف‌هاي فاحش اثرش پي‌برده لذا به قول معروف «روغن ريخته را نذر امامزاده» كرده است.» 
البته ساخته‌هاي آخر اين كارگردان چندان به مذاق منتقدان خوش نيامده بود و اين نگاه درباره آخرين ساخته او هم جريان داشت، وقتي «پرونده باز است» او در جشنواره به نمايش درآمد فيلم او با واكنش‌هاي منفي بعضي منتقدان همراه بود، به عنوان نمونه يك نويسنده سينمايي نوشت: «بياييد اصلا به اين فكر نكنيم كه اين مجموعه تصاوير را (كه ادعا دارند فيلم سينمايي است!) كارگردان «قصه‌هاي مجيد» و «خواهران غريب» و حتي «اتوبوس شب» ساخته است. اگر بدون اين پيش‌فرض به تحليل فيلم وارد شويم ممكن است يأس و خشم جاي‌شان را به كلمات نقد بدهند، پس فرض مي‌كنم اين فيلم را يك دانشجوي ترم اول سينما ساخته كه نامش را هم نمي‌دانم!»
از همان دقايق ابتدايي فوت پوراحمد در سوگ خالق «قصه‌هاي مجيد» سينماگران زيادي با انتشار تصوير او ناراحتي خود را نشان دادند.

خودكشي پوراحمد  اعتراض به شرايط خودش است
ما با محمد علي سجادي تماس گرفتيم او در حالي كه با صداي بلند پشت تلفن گريه مي‌كرد، گفت: «عمل خودكشي كيومرث پوراحمد خودش گواهي است به آنچه هست. در واقع اعتراضي است به آنچه هست، چرا بايد كسي كه سرشار از زندگي بود و زندگي را دوست مي‌داشت به مرحله‌اي برسد كه خودش را حلق‌آويز كند. او را بدبينش كردند، تلخش كردند. او كودكي بود با موهاي سفيد و زندگي را دوست داشت. آدمي كه در فيلم‌هايش زندگي را به بهترين شكل نشان مي‌داد فقط تنگناي شرايط مي‌تواند كاري كند كه به طناب پناه ببرد و خودش را حلق‌آويز كند. 
فعل او نشان از شرايطش دارد. نه فلسفه مي‌بافد و نه هيچ او نه به پوچي رسيده بود و نه مايوس بود. مايوس شرايط شد. واقعا از شنيدن خبر فوت پوراحمد شوكه شدم، خيلي تلخ و دردآور است. پوراحمد از رفقاي صميمي من بود. آخرين بار كه با او صحبت كردم، مي‌دانم از شرايط بسيار ناراضي و ناراحت و عصبي بود. من چگونگي فوت او را واكنش به شرايط موجود مي‌دانم. او البته هميشه علني و آشكار صحبت‌هايش را مطرح مي‌كرد اما مي‌دانم التهابات اجتماعي و شرايط هولناك چندوقت اخير تاثير خيلي منفي روي او گذاشت.»
اين كارگردان در حالي كه بسيار عصباني بود به صحبت‌هايش ادامه مي‌دهد: «متاسفانه بايد بگويم كه ما سينماگران در فضاي طبيعي كه كار نمي‌كنيم تا بتوانيم خودمان را پيدا كنيم. پوراحمد هم همينطور. حالا ما جراتش را نداريم بگوييم اما او هميشه مي‌گفت و هيچ ابايي نداشت. من مي‌دانم پدرش درآمد تا فيلم آخرش را بسازد. معتقدم بچه‌هاي هم‌نسل ما كه به مرگ طبيعي مي‌ميرند همه دقمرگ مي‌شوند و اصلا مرگشان طبيعي نيست. از بس شرايط كاري بر همه ما سخت شده و خودي ناخودي بيداد مي‌كند.»

قلب‌مان به درد آمد
سعيد روستايي كارگردان فيلم بحث‌برانگيز برادران ليلا نوشت: «آقاي پوراحمد، مرد بزرگ و نازنين، عجب خداحافظي تلخي كرديد، قلبمان به درد آمد.»
مهران كاشاني نويسنده سينما اما در متني مهم نوشت: «خودكشي كيومرث پوراحمد هشداري تلخ و تكان‌دهنده است. نبود چشم‌اندازي روشن براي زندگي و كار هنرمندان، خستگي و افسردگي صريح و عريان را به دنبال دارد. بازتابي عيني از هزار بي‌كفايتي آشكار و پنهان در سياست‌هاي متوليان امر.»
مهدي باقربيگي همان پسربچه معروف سريال «قصه‌هاي مجيد» به ايرنا گفت: «كيومرث پوراحمد به فرهنگ و سينما و تلويزيون خدمت كرد و مردم ما هنرمند بزرگي را از دست دادند. رابطه من و ايشان رابطه پدر و پسري بود. آقاي پوراحمد آدم مسووليت‌پذيري بود. در زمان ساخت «قصه‌هاي مجيد» و حتي پس از آن حواسش به من بود. با هم مدام در ارتباط بوديم و احوالپرسي مي‌كرديم. او در زندگي به من مشاوره مي‌داد. براي من مثل يك پدر بود و با همديگر رابطه پدر و پسري داشتيم».
هوشنگ مرادي كرماني خود و «مجيد» قصه‌هايش را خوش‌شانس مي‌داند كه با كيومرث پوراحمد به تصوير كشيده شده است. او به ايسنا مي‌گويد: بخشي از سريال «قصه‌هاي مجيد» حاصل خلاقيت و واقعيت ذهني كيومرث پوراحمد بود. كارگردان‌هاي زيادي براي به تصوير كشيدن «قصه‌هاي مجيد» سراغم آمدند، اما زماني كه پوراحمد و علاقه‌اش را به ساخت اين داستان ديدم، تصميم گرفتم كار را به او بسپارم. او واقعا شيفته «قصه‌هاي مجيد» بود و به آن علاقه داشت. با همه دست‌اندازي‌هاي كساني كه مجيد را دوست نداشتند و با توجه به بودجه اندكي كه تلويزيون براي اين سريال در نظر گرفته بود، پوراحمد سختي‌ها را تحمل كرد و سريالي ساخت كه هركسي با هر تفكر و عقيده‌اي آن را دوست داشت، من هم دوستش داشتم. هميشه خوشحال هستم و حالا بايد بگويم «بودم» كه او اين كار را انجام داد و «قصه‌هاي مجيد» را به تصوير كشيد و نسل‌هاي مختلف آن را ديدند تا از ديدنش لذت ببرند و در ذهنشان به يادگار بماند.
مرادي كرماني كه با هق هق گريه مي‌كرد، مي‌گويد: «كيومرث پوراحمد عين بچه‌ها بود، بچه‌اي بود كه فقط بزرگ شده بود. او خلاقيت، صداقت و صميميت و حس كودكي داشت، خوشحال بود اما گاهي تند و تلخ مي‌شد و خيلي تلخ اما بچه‌اي ساده و صميمي و مهربان بود و از هيچ‌كس كينه‌اي نداشت. خدا او را رحمت كند.»

آدميزاد رو مي‌شه نابود كرد ولي نمي‌‌شه شكستش داد
حسين معززي‌نيا منتقد سينما هم با عنوان «كيومرث پوراحمد خودش را حلق‌آويز كرده است» در حساب شخصي خود نوشت: چه جمله‌اي بعد از اين بايد نوشت؟ چه كلماتي را بايد كنار هم قرار داد؟ كلماتي كه مشخص كند تا چه اندازه آشفته و آزرده شدم از شنيدن اين خبر؟ يا كلماتي كه مشخص كند شگفت‌زده شده‌ام؟ شگفتي در كار نيست چون بعد از سال‌ها شنيدن شكايت‌ها و كلافگي‌اش  الان چرا بايد شگفت‌زده شوم از تصميمش؟ بالاخره آدميزاد مي‌برد. دست مي‌كشد. يك جايي مي‌گويد ديگر بس است.  چه بايد نوشت؟ خاطرات‌مان را مرور كنم؟ به‌ نظرم توهين‌آميز مي‌آيد. وقتي كسي به اين‌جا رسيده و چنين تصميمي گرفته، شرح گذشته مشترك‌ و سوابق‌مان به يك جور اظهار وجود خودنمايانه مي‌ماند.
آقاي پوراحمد زندگي پرافتخاري دارد. كارهاي حسابي كرده، فيلم‌هاي خوب ساخته و متن‌هاي درخشان نوشته. چند دقيقه بعد از شنيدن خبر، ياد آن جمله پيرمرد در پيرمرد و درياي ارنست همينگوي افتادم: «آدميزاد براي شكست خوردن ساخته نشده. آدميزاد رو مي‌شه نابود كرد ولي نمي‌‌شه شكستش داد.»

چرا با پوراحمد مهربان نبوديم؟
كيومرث پوراحمد همواره نزد سينماگران جايگاه ارزشمند و قابل احترامي داشته، به عنوان مثال آزيتا موگويي سال 98 و در پي اكران نشدن فيلم «تيغ و ترمه» در وصف كيومرث پوراحمد در ايلنا نوشته بود: «عاشق شب يلدا و اتوبوس شب و شرم هستم. كيومرث پور احمد خالق آثار درخشاني در سينماي ايران است و در كنار تعدادي ديگر از هم‌نسلانش از سرمايه‌هاي جدي اين سينما است. كاش اوضاع سينما اينجوري نبود. كاش با اين سرمايه‌ها مهربان‌تر رفتار مي‌شد. كاش اين اساتيد دوباره آثار ماندگار مي‌ساختند. كاش حالمون بهتر بود.» 
زماني اصغر فرهادي درباره اين كارگردان سينما (منتشر شده در صبا) گفته بود «كيومرث پوراحمد از جمله افرادي است كه هرچه مي‌گويد روي ماجراست و در پشت آن چيزي نيست. او در همه گونه‌هاي سينمايي فيلم ساخت و اين از خصوصيات وي محسوب مي‌شود. اين كارگردان بعد از «قصه‌هاي مجيد» خود را به آن نوع سينما محدود نكرد، بلكه سعي داشت فيلم‌هاي ديگري را هم كار كند. او هميشه جزو اولين كساني بود كه بعد از ساخت فيلم‌هايم به من زنگ مي‌زد و تبريك مي‌گفت.»


وقتي اعلام شد فيلم كيومرث پوراحمد در بخش سوداي سيمرغ جشنواره 1401 حضور دارد، او در صفحه شخصي خود نوشت: «چندسالي است كه جشنواره فيلم فجر ديگر جشن سينماي ايران نيست كه جشن دو، سه ارگان خاص است. در اين چند ساله جشنواره براي من، هيچ ارزش و اهميتي نداشته، به خصوص در اين سال خونبار و دردناك. اما مالك فيلم، تهيه‌كننده است. مثل همه جای دنيا فقط او می‌تواند درخواست حضور يا عدم حضور در جشنواره را داشته باشد. تهيه‌كننده و بعضی عوامل فيلم مايل بوده‌اند فيلم «پرونده باز است» در جشنواره باشد، اما من، نويسنده و كارگردان… با اين همه داغی كه بر دل داريم ديگر چه جشنی، چه جشنواره‌ای!؟» اين واكنش صريح پوراحمد به حضور فيلمش در جشنواره بي‌پاسخ نماند و با انتقادات تند كيهان همراه شد. با جملات و عباراتي چون «او فيلمفارسي‌ساز است، فيلم آخرش هم لنگ در هواست، فاتحه سينماي او خوانده شده و...»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون