• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5470 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۹ ارديبهشت

كپلر و پيدايش جهان

مرتضي ميرحسيني

مي‌گفت «ذخيره فراواني از توهمات دارم» و زندگي‌اش نيز در جست‌وجوي درستي يا نادرستي اين توهمات گذشت. نيز از مشكلات جسمي‌اش نوشته‌اند، از اينكه در كودكي آبله گرفت و اين بيماري به تحرك دست‌هايش و بينايي چشم‌هايش آسيب زد. او را با اين ذهنيت كه كشيش خوبي مي‌شود مناسب تحصيل الاهيات ديدند و به يكي از مدارس لوتري جنوب غربي آلمان فرستادند. اما به نجوم و رياضيات دل بست و به مسير ديگري، متفاوت با آنچه برايش در نظر گرفته بودند، رفت. تقريبا از همان اولين سال‌هاي شروع زندگي علمي، بي‌آنكه از باورهاي ديني‌اش دست بكشد يا در اعتقاداتش درباره هستي و حيات ترديدي بيفتد، نظريات كپرنيك را پذيرفت و به جمع اندك كساني پيوست كه باور داشتند نه زمين كه خورشيد مركز منظومه ماست. به قول كالين رُنان، نويسنده كتاب تاريخ علم كمبريج، كپلر مرد علم بود و آمادگي داشت «هر جا كه مشاهداتش ره مي‌بردند برود.» اما مي‌دانست ديگران چنين نيستند و معمولا واقعيت‌ها را، اگر با پيش‌فرض‌هاي ذهني‌شان هماهنگ نباشد، نمي‌پذيرند. مي‌دانست طبق روايت كتاب مقدس، زمين مركز عالم است و همه سيارات به دور آن مي‌چرخند و اين را هم مي‌دانست كه اين باور، نه فقط ميان اهل ايمان كه در ذهن دانشمندان نيز عميقا ريشه دوانده است و هر نظريه و بحثي متفاوت با آن، به آساني پذيرفته نمي‌شود. البته با دردسرهايي كه دانشمند هم‌عصرش گاليله تحمل كرد مواجه نشد. گرفتاري‌هايي كه براي او پيش آمد، از جنسي ديگر، مثل گرايش مذهبي و تعلقات سياسي بودند. به سي‌سالگي نرسيده بود كه آلمان را ترك كرد و به پراگ رفت تا زيرنظر تيكو براهه كه آن زمان رياضيدان دربار رودلف دوم (امپراتور مقدس روم) بود مطالعاتش را دنبال كند. آن زمان، يعني حوالي سال 1600 ميلادي، آنچه بيشتر از هر موضوع ديگري ذهن كپلر را درگير مي‌كرد مساله چگونگي گردش مريخ بود و تصميم داشت در پراگ، به كمك براهه روي همين موضوع كار كند. اما براهه سال بعد از دنيا رفت و شغل او به كپلر پيشنهاد شد. كپلر اين پيشنهاد را پذيرفت. از آن مهم‌تر اينكه براهه در بستر مرگ، تلخي و تكبر هميشگي‌اش را -كه به آن مشهور بود- كنار گذاشت و كپلر را وارث علمي خود خواند و يادداشت‌هايي را كه طي سال‌هاي طولاني تحقيق و مطالعه، با وسواس و دقت فراوان نوشته بود به او تقديم كرد. كپلر با تكيه بر اين يادداشت‌ها و گويا با همراهي گاليله از طريق نامه‌نگاري، به مطالعاتش ادامه داد و فراتر از همه مشكلاتي كه گاه و بي‌گاه برايش پيش مي‌آمد، آسمان و هر آنچه در آن مشاهده‌شدني بود زيرنظر گرفت. سال 1609 بخشي از نظرياتش را منتشر كرد. نوشت سيارات در مداري بيضي‌شكل (نه دايره‌اي) دور خورشيد مي‌چرخند و با نزديك‌شدن به خورشيد -كه يكي از دو كانون اين بيضي است- به سرعت اين چرخش مي‌افزايند. يك دهه بعد، اين بحث را تكميل كرد و بار ديگر از مركزيت خورشيد و ارتباط سرعت گردش سيارات با دوري يا نزديكي به آن نوشت. تا پاييز 1630 عمر كرد و در بايرن درگذشت. سال‌هاي آخر عمر با مشكلاتي مثل بي‌پولي و اجبار به جابه‌جايي مداوم درگير بود و به اميد سير كردن شكم و ايمن ماندن خود و خانواده‌اش، بيشتر از كارهاي جدي علمي به طالع‌بيني و ثبت تقويم اشتغال داشت. بسياري از كساني كه يوهانس كپلر را مي‌شناختند، پيشگويي‌هاي او را كه متكي به رصد ستاره‌ها بود باور مي‌كردند، اما نظريات عملي‌اش در آن سال‌ها هواداران زيادي نداشت و تا زمان نيوتن، بحثي در جريان اصلي علم محسوب مي‌شد. يكي از خاص‌ترين ادعاهاي او، ادعاي كشف زمان دقيق تولد كيهان بود. مي‌گفت جهاني كه مي‌شناسيم و عضو كوچكي از آن هستيم، در بيست ‌و هفتمين روز از ماه آوريل سال 4977 پيش از ميلاد به وجود آمده است. مي‌گويند اين نظريه كپلر شباهت زيادي به نظريه مه‌بانگ يا همان انفجار بزرگ دارد، با اين تفاوت كه او زمان پيدايش جهان را 13 ميليارد و 700 ميليون سال كمتر تخمين زده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها