گذشت شاكي باعث آزادي ۵۰ زنداني شد
همه چيز مهيا بود تا حكم كوري يكي از چشمان مردي كه در جريان درگيري، بينايي چشم راست جواني را گرفته بود اجرا شود، اما در واپسين لحظات شاكي تصميم بزرگي گرفت؛ تصميمي كه باعث آزادي 50زنداني جرايم غيرعمد از زندان شد.
دهم بهمن سال 96 درگيري خونيني در روستاي ارباب سفلي واقع در شهرستان كوار استان فارس رخ داد. پسري جوان در اين درگيري زخمي شده و ضاربان فرار كرده بودند. به گفته شاهدان، ضاربان 4 نفر بودند كه با سنگ، چوب و ميلهآهني به جان مرد جوان افتاده و او را زخمي كرده بودند. مرد جوان كه به بيمارستان منتقل شده بود، در جريان تحقيقات گفت كه با ضاربان اختلاف قبلي داشته و آنها براي انتقامجويي به وي حمله كرده بودند. او مشخصات ضاربان را دراختيار ماموران قرار داد و طولي نكشيد كه آنها دستگير شدند.
نابينايي
متهمان پس از دستگيري به ضرب و جرح شاكي اعتراف كردند. از سوي ديگر شاكي به دليل ضربه سنگيني كه به چشمش وارد شده بود تحت عمل جراحي قرار گرفت، اما كاري از دست پزشكان ساخته نبود و او بينايي چشم راستش را از دست داد. يكي از متهمان دستگير شده، فردي بود كه با ضربه سنگ به چشم شاكي آسيب وارد كرده و باعث كوري آن شده بود.
حكم قصاص
با شكايت شاكي، متهم اصلي پرونده در دادگاه پاي ميز محاكمه رفت و با توجه به درخواست شاكي به قصاص چشم راست محكوم شد. هر چند او به اين راي اعتراض كرد اما قضات ديوانعالي كشور مهر تاييد بر حكم صادر شده زدند و به اين ترتيب شمارش معكوس براي اجراي حكم شروع شد.
تلاش براي گذشت
28 فروردين ماه براي اجراي حكم درنظر گرفته شده بود. همه چيز هم مهيا بود تا حكم اجرا شود و در اين بين يكي از اعضاي گروه صلحيار و مسوول كميته سفيران صلح و دوستي انجمن حمايت از زندانيان كه آذر شهسواري نام دارد، تلاش و رايزنيهاي خود را براي متوقف كردن حكم و جلب رضايت شاكي آغاز كرد. اين درحالي بود كه جوان محكوم به پزشكي قانوني منتقل شده بود تا حكم كوري چشم راست او اجرا شود. تلاشهاي اين زن خير اما نتيجه داد و در واپسين لحظات، شاكي اعلام كرد كه به شرط دريافت ديه حاضر به گذشت است. او تصميم گرفته بود كه به جاي اجراي حكم، كاري بزرگ انجام دهد. كاري كه لبخند را به لبان اعضاي 50 خانواده مينشاند.
فردين همان جوان 25 سالهاي است كه چند روز قبل تصميم گرفت از قصاص چشم مردي كه بينايي را از چشم راستش گرفته بود، بگذرد. با گذشت او متهم پس از 6 سال تحمل حبس آزاد شد، اما اين، همه ماجرا نبود.
چه شد كه تصميم به بخشش گرفتي؟
چون خودم به تازگي پدر شدهام و به خاطر فرزندان متهم دلم نيامد حكم را اجرا كنم. بچههاي او گناهي در اين ماجرا نداشتند و ميدانم اگر حكم قصاص كوري چشم پدرشان اجرا ميشد، رنج ميبردند. به خاطر خدا و دل فرزندان متهم، تصميم به گذشت گرفتم.
برگرديم به 6 سال قبل، چه شد كه اين اتفاق تلخ رقم خورد؟
اگر برايتان تعريف كنم كه درگيري بر سر چه مسالهاي بود تعجب ميكنيد؛ يك موضوع كاملا پيشپا افتاده و ناچيز. راستش من 2 شب قبل از حادثه به جشن عروسي يكي از دوستانم دعوت شدم. در آنجا يكي از دوستانم، زمان صرف شام از من خواست كه يك دستمال كاغذي به او بدهم. من اما به شوخي گفتم نه. همه چيز در حد شوخي دوستانه بود. اما دوستم ناگهان عصباني شد و با لحن تندي با من صحبت كرد. همين موضوع بيارزش، شروع درگيري ميان من و دوستم بود. آن شب مراسم عروسي بههم خورد. تا اينكه 2 روز بعد، دوستم به همراه پسرخالهاش و 2 نفر ديگر سراغم آمدند و با چوب و سنگ به من حمله كردند. ميخواستند انتقام بگيرند و در اين ميان پسرخاله دوستم با سنگ ضربهاي به چشمم زد كه باعث شد بينايي چشم راستم را از دست بدهم.
با ديهاي كه جوان محكوم پرداخت كرد، چه كردي؟
همان موقعي كه رضايت دادم، نذر كردم آن را خرج آزادي زندانيان كنم. البته خانم شهسواري (زن خير) هم در اين راه خير خيلي كمكم كرد. حدود 50 زنداني جرايم غيرعمد را آزاد كرديم و بخشي از پول ديه و مبلغي را هم كه خودم و خيران تهيه كرده بوديم، صرف تهيه جهيزيه براي دختران نيازمند شد. من سالهاست كه در زمينه كار خير فعاليت دارم. مرتب به مسجد محل كمك ميكنم تا براي نيازمندان بستههاي معيشتي تهيه كنند. به لطف خدا وضع مالي نسبتا خوبي دارم و با انجام كار خير احساس ميكنم حالم بهتر ميشود و خدا هم از من خشنود است. من در آن شبي كه حادثه رخ داد بينايي يكي از چشمانم را از دست دادم، اما خدا به من كمك كرد كه زندگيام را بسازم. كمك و انجام كار خير، كوچكترين كاري است كه براي خشنودي خدا از دستم بر ميآيد.