آرزوهاي بزرگ
حسن لطفي
اليا كازان فيلمي به نام قرارداد شرافتمندانه (قول مردانه، توافق مردان) دارد كه در زمان خودش فيلم موفقي بود. سال 1947 ساخته شد و همان سال جوايز اصلي مراسم اسكار و گلدنگلوب را براي بهترين فيلم، بهترين كارگرداني و بازيگر زن نقش دوم برد و در ليست ده فيلم منتخب سال منتقدين سرشناس دنيا قرار گرفت. در گيشه هم فروش خوبي داشت، اما با تمام اينها گذشت زمان نشان داد در كارنامه فيلمسازي اين بازيگر، كارگردان و نويسنده كاربلد جايگاه چنداني ندارد. حداقل براي عدهاي از منتقدين سينما! عدهاي آن را به شدت سطحي و شعاري ميدانند و با آنكه جايزه بهترين كارگرداني اسكار را نصيب او كرده، فيلم را در رديف آثار ضعيف كازان قرار ميدهند. بهرغم اين نظرات تصور ميكنم تماشاي اين فيلم ميتواند اتفاق خوبي براي علاقهمندان سينما در ايران باشد. فيلم با بازي گريگوري پك، دوروتي مك گواير و سلست هولم روايت چالش پيش روي نويسندهاي است كه براي درك بهتر تبعيض و بيعدالتي در كشورش (امريكا) ناچار ميشود خود را در موقعيت فردي قرار دهد كه همتايانش به دليل باورهاي غلط جامعهدار شرايط سخت هستند. اتفاقي كه به او ثابت ميكند سكوت و پذيرش رفتار غلط ديگران توسط كساني كه در ذهن منتقد اين شرايط هستند، غيرقابل تحملتر از كساني است كه مجري تبعيض و بيعدالتي شدهاند. فيلم اگرچه نگاه خوشبينانه فيلمهاي هاليوودي زمانه خودش را دارد و پايان خوشش بيننده خو گرفته با اين سينما را بيشتر راضي ميكند اما نگراني و دغدغههاي هميشگي فيلمسازي با او بوده كه به قول خودش فيلم ساختنش براي لذت بردن صرف يا دست يافتن به پول نبوده است. او به اين دليل فيلم ميساخته تا براي گفتن به خودش چيزي داشته باشد و معضلاتي را به تصوير بكشد. البته همانطور كه پيشتر هم نوشتم فيلمنامه فيلم كه براساس رماني از لورا زهابسون نوشته شده نگاهي اميدوارانه دارد. در يكي از صحنههاي پاياني فيلم مادر با بازي درخشان سلست هولم رو به پسرش (گريگوري پك) ميكند و آرزويي را به زبان ميآورد كه بيشك آرزوي بيشتر كساني است كه روياي دنياي بهتر را در سر دارند. مادر در ديالوگي طولاني ميگويد: ميدوني چيه پيت! يهو هوس كردم زياد عمر كنم. زياد! ميخوام باشم و ببينم چطور ميشه.... شايد بالاخره معلوم بشه اين قرن، قرن امريكا يا روسيه يا قرن اتم نيست. چقدر عاليه اگر معلوم بشه اين قرن، قرن همه مردمه. مردم دنيا. مردم آزاد كه راهي براي زندگي با هم پيدا كرده باشند. دلم ميخواد زنده باشم و يه همچين روزي را ببينم.