• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5482 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۲۳ ارديبهشت

حس مبهم هوش مصنوعي و جهان موازي

كامران مشفق‌آراني

اگر اقتصاد، فرهنگ، محيط زيست و توسعه سياسي چهار ركن اساسي در مفهوم «توسعه پايدار» قلمداد مي‌شوند، در جهان نوظهور متاورس و فضاي سايبري اين مفهوم با پيچيدگي‌هاي فلسفي جديدي مواجه مي‌شود. در دنياي متاورس، پايداري را مي‌توان با تركيب فناوري‌هاي سبز و دوستدار محيط زيست، ترويج سواد ديجيتال و تشويق به استفاده از NFTها و بلاك‌چين كه روش‌هايي ايمن‌تر و شفاف‌تر براي مديريت داده‌ها و تراكنش‌ها هستند، به دست آورد. اما اين تنها صورت مساله است و همه ماجرا نيست. رسيدن به يك راهكار اخلاق‌مدار با اولويت توسعه انساني و نه توسعه ذهن ماشين هميشه از چالش‌هايي بوده كه فلاسفه و انديشمندان خطرات آن را گوشزد مي‌كردند.
 تصور كنيد اگر نازي‌ها امريكا را با بمب اتم شكست داده بودند، چقدر قدرتمندتر و ماندگارتر مي‌شدند؟ كنترل پيشرفته‌ترين فناوري آن زمان مي‌توانست قدرت نازي‌ها را مستحكم كند و مسير تاريخ را تغيير دهد و اگر در 6 ماه مه 1945 ميلادي اين ارتش نازي بود كه به جهان مسلط مي‌شد و در زمانه كنوني فاشيسم تفكر غالب اكثر كشور‌هاي غربي و شرقي شده بود. يك جهان مبتني بر انديشه نازي كه از شرق با خوانش ژاپني هدايت مي‌شد و در غرب زير چكمه آلمان‌ها در حال توسعه پديده هوش مصنوعي بود. تفتيش عقايد، تفكيك قومي و نژادي و توسعه همه‌جانبه استعدادهاي تفكر غالب با محوريت انديشه‌هاي نژادپرستانه.
 كشف روش‌هاي جديد براي ايجاد آگاهي و بهبود آموزش پيرامون اهداف توسعه پايدار با استفاده از فناوري‌هاي نوظهور و تجربي و اشكال خلاقانه هنر ديجيتال در دستان چارچوب‌هاي تفكر حزب نازي فرمي ترسناك‌تر از آنچه امروز از آن واهمه داريم، مي‌شد و قاعدتا با توجه به توجيه‌هاي اخلاقي متفاوت افكار مسلط خيلي زودتر از آنچه متصور مي‌شويم از كنترل بشر خارج مي‌شد و لذا حكومت‌هاي توتاليتر با به‌ كار‌گيري فناوري‌هاي قرن بيست و يكم طوري عمل مي‌كردندكه همچنان يك يا چند جنگ جهاني براي متوقف كردن آنها ضروري به نظر مي‌رسيد.
ذكر اين نكته ذيل اين موضوع حايز اهميت است كه تعريف فرم اخلاقي بر بستر ايدئولوژي‌هاي حاكم بر هوش ماشين بر سرنوشت آينده بشريت بسيار تاثيرگذار خواهد بود و تعريف يك پديدار‌شناسي جامع براي يك جهان موازي سايبري در حال شكل‌گيري نكته‌اي قابل تامل است. اين دنياي جديد آن جهان‌هاي موازي فرافضا كه از معادلات نظريهM برمي‌خيزد، نيست كه «ميچيو كاكو» در كتاب «جهان‌هاي موازي» مطرح مي‌كند، بلكه دنيايي است كه توسط هوش و خلق محض بشري و بر مبناي قوانيني كه ما آنها را تعريف خواهيم كرد به منصه ظهور خواهيم رسانيد، حس مبهمي كه ناشي از كم آگاهي بشري در اين مورد خاص وجود دارد تا سال‌ها ما را درگير انديشيدن به راهكار هضم صحيح مسائل معطوف خواهد كرد. به زبان ساده‌تر و به‌طور مثال ظهور هوش مصنوعي براي خيلي از مشاغلي كه در اشغال بسياري از متخصصان بوده‌اند هم احتمالا مشكل‌ساز خواهد بود، از ديد برخي فلاسفه اين يك نشانه از آپارتايد ماشينيزم عليه بشريت است.
 اخيرا بسياري از محققان در بيشتر پژوهش‌هاي علمي صورت گرفته در دانشگاه‌هاي بزرگ (خصوصا دانشگاه آكسفورد انگلستان) ترجيح مي‌دهند تا مشاغل را بر اساس ميزان حساسيت آنها به اتوماسيون و همين‌طور احتمال ناپديد شدن هر يك از حرفه‌ها رتبه‌بندي كنند. احتمالا داوران مسابقات ورزشي، رانندگان تاكسي‌ها و خودرو‌هاي سنگين، وكلاي دادگستري و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران جزو نخستين دسته‌هايي از مشاغل هستند كه در آستانه حذف شدن قرار دارند. با از دست رفتن يك به يك مشاغل احتمالا خيل بيكاري، نسل‌هاي مختلف را در خواهد نورديد. آيا از بيكاري انبوه كه تمام جوامع را درگير خواهد كرد برون‌داد خوبي هم مي‌تواند حاصل شود؟ يا آينده‌اي مانند آنچه در قسمت نخست فيلم ماتريكس طرح مي‌شد در انتظار عاقبت انسان خردمند قرن بيست و يكم قرار دارد؟ عدم درك صحيح از ركن‌هاي اساسي توسعه پايدار در آينده مفروض پيش‌رو، چالش‌هايي هستند كه گذر ساده از آنها به مثابه اتمام تمدن بشري يا ادامه حيات روي كره خاكي و فراتر از آن خواهد بود. 
بايد ديد وقتي مساله حياتي‌اي مانند آمايش سرزمين در تقابل با توسعه اين هوش برتر قرار مي‌گيرد، اولويت انتخاب بر اساس چه سياست و چه معياري خواهد بود؟ آيا هدف يافتن راهي براي تشويق و كمك به جامعه در انتخاب گزينه‌هايي مناسب براي افزايش و پايداري توان سرزميني در جهت برآورد نيازهاي اجتماعي است؟ يا توسعه توان پردازشي يك ابر مغز تصميم‌گيرنده ا‌ست كه بر تمام اركان ساختار مدنيت بشري چتر سلطه گسترانيده، تجربه دهه‌هاي اخير نشان مي‌دهد فرضيه اينكه تنظيم كاربري سرزمين، الگوهاي رفتار انسان را تغيير مي‌دهد، به‌طور گسترده پذيرفته شده است. بايد مجددا پرسيد آيا اين تغييرها سودمند نيز هستند؟ اينجا مناقشه اصلي آغاز مي‌شود، چه چيزي به سود جوامع است و چه چيزي منافع بر حق آن را تهديد مي‌كند؟! نزاعي براي بقا ميان هوش بيولوژيك انساني و هوش مصنوعي حاصل از معماري پردازنده‌هاي سيليكوني در حال شكل‌گيري است كه دير يا زود مسير سرنوشت تمدن‌هاي بشري را چه در سياره زمين و چه در كرات ديگر دستخوش تغييرات اساسي خواهد كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها