• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5486 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۸ ارديبهشت

مردي كه چهار بار پاي چوبه‌ دار رفته بود با پادرمياني خانم بازيگر نجات يافت

مردي كه 9سال قبل بر سر حمايت از فرزندش مرتكب قتل و به قصاص محكوم شده بود، وقتي براي چهارمين بار پاي چوبه‌ دار رفت با تلاش تيم صلح و سازش دادسراي جنايي و پادرمياني بازيگر معروف در آخرين لحظات بخشيده شد. با بخشش مرد محكوم به قصاص از سوي خانواده مقتول، خيران وارد ماجرا شدند تا با تهيه مبلغ ديه مقدمات آزادي او را پس از تحمل 9سال زندان فراهم كنند.
پرونده اين مرد 29شهريور93 به جريان افتاد. در آن زمان پيكر سوخته مردي حدودا 37ساله در بيابان‌هاي منطقه قلعه گبري واقع در شهر ري پيدا شد. با حضور تيم جنايي در محل مشخص شد كه مقتول در محل ديگري به قتل رسيده و عامل جنايت پس از انتقال جسد به بياباني آن را به آتش كشيده است. در ادامه بررسي هويت مقتول شناسايي و مشخص شد كه او ساكن شهر ري است. تحقيقات نشان مي‌داد كه مقتول آخرين بار با يكي از آشنايانش قرار ملاقات داشته است. مرد آشنا صاحب يك سوپرماركت در شهر ري بود و آن‌طور كه شاهدان مي‌گفتند؛ مقتول آخرين بار پا در مغازه او گذاشته و از آن پس ديگر ناپديد شده بود. با اين سرنخ، مرد آشنا دستگير شد و در بازجويي‌ها به قتل اعتراف كرد. او كه در آن زمان 44ساله بود درباره انگيزه‌اش از اين جنايت هولناك گفت كه مقتول، دخترم را اذيت كرده و كتكش زده بود. وقتي از زبان او ماجرا را شنيدم به ‌شدت عصباني شدم و تصميم گرفتم از او انتقام بگيرم.
اين پرونده جنايي پس از تكميل تحقيقات به صدور كيفرخواست منجر شد و متهم پيش روي قضات شعبه113 دادگاه كيفري ايستاد تا از خودش دفاع كند. او گفت كه مقتول را به تصور اينكه مهدورالدم بوده، كشته، اما با وجود اين خيلي پشيمان است. قضات دادگاه در دور اول محاكمه، ادعاي متهم را پذيرفتند و او از قصاص گريخت. او در نخستين حكم قضات به پرداخت ديه و زندان محكوم شد كه صدور اين راي، اعتراض اولياي دم را در پي داشت. در اين شرايط پرونده به ديوان عالي كشور فرستاده شد و قضات ديوان، حكم را نقض كردند تا متهم اين ‌بار در شعبه‌اي هم‌عرض محاكمه شود.
در دور دوم محاكمه، وقتي متهم در جايگاه دفاع ايستاد، گفت: يك روز كه از سركار به خانه برگشتم دختر 6ساله‌ام روي پايم نشست و شروع به گريه كرد. او مي‌گفت مقتول با او شوخي بدي كرده و بعد يك سيلي در گوشش زده است. از شنيدن اين حرف شوكه شدم و تصميم گرفتم از مقتول انتقام بگيرم.
او گفت: روز حادثه به او زنگ زدم و به بهانه اينكه تولد دخترم است، درخواست كردم تعدادي بادكنك بخرد و به مغازه‌ام بياورد. وقتي مقتول رسيد از او خواستم كمكم كند تا وسايل را به انباري ببريم. وقتي مقتول پشت سرم به انباري آمد، ناگهان به سمتش حمله كردم و با مشت و لگد چند ضربه به او زدم. سپس دست و پايش را با طناب بستم و او را در انباري زنداني كردم. مقتول علت اين كار را پرسيد و وقتي از او سوال كردم كه چرا دخترم را اذيت كرده به ‌جاي عذرخواهي حرف‌هاي نامربوطي زد و به من بي‌احترامي كرد. آنجا بود كه تصميم گرفتم او را به قتل برسانم. داخل ليوان آب، چند قرص خواب‌آور حل كردم و به او خوراندم. وقتي بي‌حال شد با دستانم او را خفه كردم. سپس دور جنازه‌اش يك ملحفه پيچيدم و داخل ماشينم قرار دادم. بعد حركت كردم به سمت بيابان‌هاي قلعه گبري شهر ري و در آنجا با ريختن بنزين جسد را به آتش كشيدم.
در پايان دومين جلسه محاكمه، قضات حكم بر قصاص قاتل دادند و هر چند با اعتراض او پرونده بار ديگر به ديوان عالي كشور فرستاده شد، اما قضات حكم مرگ را تاييد كردند و قابل اجرا دانستند. به اين ترتيب پرونده به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي تهران فرستاده شد و عامل جنايت در يك قدمي مرگ قرار گرفت.
براي اجراي حكم مرد محكوم به قصاص همه‌‌ چيز مهيا بود، اما قرار نبود بميرد، چون او نه‌تنها بار اول بلكه پس از 3مرتبه رفتن پاي چوبه‌ دار موفق شد در آخرين لحظات از اولياي دم مهلت بگيرد و به زندان برگردد. با وجود اين نامش در فهرست اعدامي‌ها قرار داشت و بايد براي چهارمين بار پاي چوبه ‌دار مي‌رفت و حكم قصاصش اجرا مي‌شد. در اين بين، تلاش واحد صلح و سازش دادسراي جنايي تهران براي جلب رضايت از اولياي دم و بخشش مرد اعدامي شروع شد. در اين ميان يك بازيگر سينما و تلويزيون نيز وارد پرونده شد تا براي گرفتن رضايت از اولياي دم تلاش كند. سرانجام روز اجرا رسيد و مرد محكوم به قصاص براي چهارمين مرتبه پاي چوبه‌ دار رفت و در يك قدمي مرگ قرار گرفت. اين لحظات دلهره‌آور هر بار براي مرد اعدامي سخت‌تر از قبل بود و تكرار آن عذاب‌آور. آن روز با روزهاي قبلي تفاوت زيادي داشت، چون نه‌تنها حكم قصاص اجرا نشد، بلكه اتفاق شيريني رخ داد. اولياي دم حاضر شدند به شرط دريافت ديه و به ‌خاطر رفتارهاي مناسب قاتل در زندان و دختر او كه چشم انتظار نجات و آزادي پدرش بود، او را ببخشند تا با اين اتفاق خداپسندانه كابوس‌هاي مرد زنداني پايان يابد. به اين ترتيب بخشي از ديه توسط خانواده مرد زنداني و بخش ديگر توسط خيرين و تلاش بازيگر زن تهيه شد تا به زودي مرد نجات يافته بعد از 9سال از زندان آزاد شود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون