شريك جرم!
فريدون مجلسي
دو سال و نيم پيش بود كه تصميم گرفتيم چند مبل ارزنده قديمي را توسط استادكاري ماهر بازسازي اساسي كنيم. از پل چوبي پارچههاي مناسب با مشورت استادكاري كه ساليان پيش كارهاي مشابهي را براي ما و دوستان در كمال ظرافت انجام داده بود خريديم و به ايشان اطلاع داده شد كه براي گرفتن مبلها و پارچهها تشريف بياورند. ايشان هم با يك وانت آمد و دو دست مبل و پارچهها را يكجا تحويل گرفت. ما هم سر مبلها را گرفتيم و كمك كرديم و رفت، تا وقتي كار آماده شد خبر كند.
يك ماه بعد كرونا ظهور كرد و اوضاع شهر را مغشوش كرد. همه دنبال ماسك و دستكش و الكل در التهاب بودند. تازه به فكر خبرگرفتن از استادكار افتاده بوديم كه خودش تلفن كرد كه كار نياز به تعميرات نجاري هم دارد و هزينه آن را هم گرفت و خيالمان راحت شد كه كار را به دست گرفته است. ماه بعد خودمان كرونا از آن نوع اوليه گرفتيم. از همانهايي كه درو ميكرد. بيمارستان و تست مثبت و دارو و خانه و قرنطينه و قرص و شربت و بخور و انتظار! تست اكسيژن و از دست رفتن حس بويايي و حس چشايي! فقط حس خوردن براي زنده ماندن باقي مانده بود. خانم هم با استفاده از موقعيت هرچه را از خوار و بار در قفسهها باقي مانده بود با چيزهايي كه پشت در برايمان ميگذاشتند مخلوط ميكرد و پياز و روغن ميريخت و ميپخت و چون حس چشايي را از دست داده بوديم بدون ادا و اطوار ميخورديم و صدايمان هم در نميآمد. اخبار بيروني كه حكايت از درگير شدن برخي از دوستان و نزديكان و از دست رفتن آنها داشت كمكي به تقويت روحيه ما نميكرد. وقتي دو هفته بحراني به سر آمد و يكي، دو ماه سرفه و ضعف هم به سر آمد و نمرديم، به ياد مبلها افتاديم.
تلفن كرديم كه امير خان سه ماه از عيد هم گذشت. مبلها را كي ميآوري؟ اميرخان گفت شرمنده. اما ميدانيد كه كرونا است و درگير شدن كارگران و ديديم ديد و بازديد عيد هم كه در كار نبود و عجلهاي نيست قدري به تعويق افتاد. قدري تحمل كنيد درست ميشود. ما هم سه ماه ديگر قدري تحمل كرديم و سرانجام تلفن كرديم كه اميرخان پس مبلها چه شد. امير خان فرمودند بنده از شما ناراحتتر هستم. راستش خجالت كشيدم بگويم.
چند روز پيش كارگاه ما آتش گرفت و سوخت. خوشبختانه كسي نمرد اما عجالتا تا يكي -دو ماه بايد كارگاه را رو به راه كنيم. گفتيم يعني ميفرماييد مبلهاي ما هم سوخت! امير آقا گفت البته نه كاملا اما رفع آسيبها و دودزدگي وقت ميبرد كه بعد از راه افتادن كارگاه خودم خبر ميدهم و يك كاري ميكنم. دو- سه ماهي گذشت و رسيديم به سالگرد تحويل مبلها و چون خبري نشد خودمان تلفن كرديم كه اميرخان عيد پارسال گذشت، لااقل به عيد امسال برسان. اميرخان با اظهار شرمندگي گفت راستش سعي خودم را ميكنم. اما قطعاتش پيدا نميشود! گفتم اميرخان مبل كه موتور ندارد كه قطعاتش پيدا نشود. يعني چه؟ فرمود راستش بعضي جاها و دستهها و پايهها سوخته كه بايد شبيهسازي شود. نگران نباشيد. قرار شد توسط دوست مشتركي خبر بدهد. آن دوست هم وارد قضيه شد و قول گرفت كه تا بيست روز ديگر حاضر شود وگرنه شكايت خواهند كرد! بيست روز بعد دوستمان تلفن كرد كه اميرخان گفته مبلها حاضر است و فردا تا ساعت ۱۰ صبح خواهم برد. و قرار شد اگر نياورد شكايت كنيم!
فردا هم گذشت و پس فردا تلفن كرديم. شخصي پاسخ داد كه من خريدار جديد اين خط هستم و از مبل هم خبر ندارم! از كلانتري به دادسرا و باز جويي كه اسم طرف چيست؟ عرض كرديم اميرخان! گفتند نام خانوادگي و نشاني. عرض كرديم كه فقط شماره تلفن همراه او را داريم. فردا كه رفتيم از ديدن اينكه با امكانات فني فتوكپي نام و نشاني و عكس او را نشانمان دادند و تاييد كرديم كه خودش است، به بازپرس ارجاع شديم. چون خودمان شاكي بوديم ترس و لرزي هم در كار نبود. بازپرس خواست كه شرح ماجرا و عنوان شكايت خود را بنويسم. نوشتم. عنوان جرم؟ خيانت در امانت! زمان وقوع جرم؟ هفته پيش! چطور مبل را يكسال و نيم پيش تحويل دادهايد و تازه يك هفته از وقوع جرم ميگذرد؟ بله. چون مبلها براي تعمير نزد او بود و امروز و فردا كردن كه نشانه انكار و خيانت نيست. منتها چون قرار شد هفته پيش تحويل دهد و نداد و معلوم شد تلفنش را هم فروخته است از آن لحظه او را خائن ميدانم.
هفته بعد حكم رد دعوا توسط پيام تلفني ابلاغ شد و پس از آنكه با هزار مكافات وارد سيستم شديم و آن را خوانديم معلوم شد به موجب قانوني جديد چون از وقوع جرم بيش از يكسال گذشته است قابل تعقيب كيفري نيست!
البته اعتراض كردم كه براي من از وقوع جرم يك هفته گذشته است كه پيامكي هم دريافت شد كه هرچه كردم نتوانستم وارد سيستم شوم و منصرف شدم.
راستش ديدم شكايت حقوقي و هزينه تمبر و وكيل به فرض محكوميت اميرخاني كه ظاهرا دچار اعتياد هم شده بود بر پايه چه برآوردي باشد؟ و چگونه از طرف چنان آدم خودفروختهاي قابل جبران است؟ اما فراموش نكنيد كه خودم اقرار كردهام كه سر مبلها را گرفتم و تحويل او دادم. نكند به عنوان شريك جرم برايم دردسر ايجاد كند.