• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5489 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱ خرداد

مبدا تاريخ چاپ در ايران

مرتضي ميرحسيني

براي اين پرسش كه «تاريخ چاپ و تكثير در كشور ما تا كجا عقب مي‌رود؟» پاسخ سرراستي وجود ندارد و با تغيير معيارها و تعريف‌ها، پاسخي هم كه به اين پرسش داده مي‌شود، تغيير مي‌كند. مثلا برخي معتقدند بايد به زمان مغول‌ها برگرديم، به آن دوره‌اي كه دولت ايلخاني در مواجهه با بحران مالي و مشكلات بي‌پايان اقتصادي، مجبور به استفاده از نوعي اسكناس به نام چاو شد و آن را به تعداد زياد در جامعه پخش كرد. در كتاب‌هايي مثل «تاريخ وصاف» به شكل ظاهري چاوي كه در قلمرو ايلخاني دست به دست مي‌شد، اشاره مي‌شود و گويا در توليد آن از نوعي مهر بزرگ (شبيه كليشه) استفاده مي‌كردند. البته چنانكه مشهور است، مردم آن روزگار اين تكه‌كاغذها را نپذيرفتند و براي آن اعتباري قائل نشدند و چون جامعه آن را پس زد، كوشش براي نجات اقتصاد دولت ايلخاني و عبور از بحران مالي به شكست انجاميد و يكي از علل و عوامل سقوط مغولان شد. اما بسياري ديگر هم هستند كه تكثير اسكناس مغولي را مبدا تاريخ چاپ در ايران نمي‌دانند و ماجرا را تا دو قرن بعدتر، يعني تا دوره صفوي و چنين روزي از سال 1016 خورشيدي جلو مي‌برند. صحبت از زماني است كه گروهي از ارمني‌هاي اصفهان، قطعاتي از يك ماشين چاپ را سرهم‌بندي كردند و از اين قطعات، دستگاهي براي چاپ و تكثير متون ديني خودشان - نه كتاب مقدس كه چند دعا و تذكره، آن ‌هم فقط به زبان ارمني - ساختند. مي‌گويند اين نخستين‌باري بود كه از دستگاه چاپ در خاك سرزمين ما استفاده مي‌شد و از اين‌رو مي‌توانيم آن را مبدا تاريخ صنعت چاپ در كشورمان بدانيم. آن زمان دقيقا دو قرن از عرضه اختراع يوهانس گوتنبرگ آلماني مي‌گذشت و دستگاه چاپ، حداقل در اروپا ديگر موضوع بديع و ناشناخته‌اي نبود (البته چيني‌ها به سبك خودشان در اين كار پيشگام بودند و مدت‌ها قبل از اروپايي‌ها، روش‌هايي براي تكثير مكتوبات‌شان داشتند). اگر اشتباه نكنم، قطعات اين دستگاه را خود ارمني‌ها در كارگاهي كوچك در اصفهان ساختند، اما براي ساخت آن از طرح و نقشه‌اي استفاده كردند كه كشيشي از ميان خودشان از اروپا به ايران آورده بود. ساخت قطعات از روي طرح كاغذي و بعد هم سرهم‌بندي آن، يك‌سال و چند ماه طول كشيد. در همان روزگار، در مذاكرات ميان دربار صفوي و برخي بازرگانان اروپايي، صحبت از خريد چند دستگاه چاپ به ميان آمد و آن تجار غربي قول‌هايي براي انجام اين كار داده بودند. اما نه آنان به قولي كه داده بودند، عمل كردند و نه دربار صفوي پيگير سفارشي كه داده بود، شد. 
گويا صفويان به همان شيوه‌هاي سنتي تكثير كتاب راضي بودند و تجهيز به دستگاه‌هاي جديد را چندان ضروري نمي‌ديدند. خلاصه اينكه كنجكاوي نصفه‌نيمه برخي مردان دولت و دربار درباره چنين دستگاهي به نتيجه منتهي نشد و كار خريد چند ماشين چاپ - لابه‌لاي انبوه مشكلاتي كه بعدتر پيش آمد و حكومت صفوي را به خود درگير كرد - به حاشيه رفت و اگر نه فراموش كه بي‌اهميت شد. اما اگر به پرسش نخست خودمان برگرديم، پاسخ ديگري هم براي آن وجود دارد. 
برخي معتقدند صنعت چاپ به معني درست و دقيقش از تبريز، از دوران ولايتعهدي عباس ميرزا قاجار شروع مي‌شود و همه آنچه ما پيش از آن در اين كشور تجربه كرده بوديم، آنقدر اهميت ندارد كه مبنايي براي آغاز تاريخ اين صنعت باشد. به فرض درستي اين پاسخ، عمر صنعت چاپ در ايران به حدود دو قرن مي‌رسد و تاريخ آن به تاريخ اوايل عصر قاجار و نخستين تجربيات ما در مواجهه با مظاهر تمدن جديد غربي پيوند مي‌خورد. نيازي كه در عصر شاهان صفوي احساس نشد، در دوران قاجار و پس از شكست از روسيه، به بي‌رحمانه‌ترين شكل ممكن خودش را نشان داد. تازه آنجا بود كه تصميم‌گيران كشور ما - آن ‌هم نه همگي‌شان كه فقط جمع كوچكي از آنان - ديدند كه ما در بسياري زمينه‌ها از فرنگي‌ها عقب مانده‌ايم و بايد برخي تغييرات را بپذيريم. ادامه اين بحث، خارج از موضوع ماست.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون