انتظار
از دستان من نياموختي
كه من براي خوشبختي تو
چه قدر ناتوانم
من خواستم با ابيات پراكنده شعر
تو را خوشبخت كنم
آسمان هم نميتوانست ما را تسلي دهد
خوشبختي را من هميشه به پايان هفته
به پايان ماه و به پايان سال موكول ميكردم
هفته پايان مييافت
ماه پايان مييافت
سال پايان مييافت
هنوز در آستانه در
در كوچه بوديم، پيوسته ساعت را نگاه ميكردم
كه كسي خوشبختي و جامهاي نو به ارمغان بياورد
احمدرضا احمدي