چرا استقلال قهرمان جام حذفي نشد؟
ابوالفضل نجيب
استقلال در كمترين فاصله زماني در تاريخ رقابتهاي دربي ايران به دومين باخت پياپي در مقابل رقيب سنتي خود تن داد. اينبار در رقابتي به مراتب حيثيتيتر و حساستر از ليگ برتر. به اين دليل كه اين دربي براي استقلال ارزشي به مراتب بيشتر از تصاحب جام حذفي داشت. آنها ميتوانستند با پيروزي در اين بازي، ضمن انتقام شكست در ليگ به كسب دوگانه حذفي و سوپر جام نائل شوند. اهميت اين موفقيت براي استقلال علاوه بر دفاع از عنوان تيمي كه بيشكست قهرمان فصل قبل شده، در اين بود كه ميتوانست با دو برد محتمل دو جام را از چنگال رقيب سيريناپذير خود بيرون بكشد.
اين شرايط البته براي پرسپوليس و در صورت شكست مجدد رقيب به شكل هيجانانگيزتري پايان فصل فوتبالي سرخپوشان پايتخت را رقم ميزد. آنها ميتوانستند با شكست استقلال و بدون انجام بازي، سوپر جام را هم تصاحب كنند. به يك معني اين بازي به نوعي اهميت تصاحب همزمان دو جام قطعي براي پرسپوليس و دو جام محتمل براي استقلال را داشت. به اين حساسيتها اضافه كنيد موقعيت شكننده مربي پرتغالي استقلال كه با ناكامي در دربي و قرار گرفتن در رده سوم جدول، به نوعي در پي اعاده موقعيت از دست رفته استقلال بود. اين فاكتورها باعث شده بود جام حذفي امسال از همه دورههاي قبلي حساستر جلوه كند.
اما چرا استقلال موفق به استفاده از اين فرصت طلايي براي جبران ناكامي در ليگ و اعاده موقعيت فصل پيش و مهمتر از اين پايان دادن به شش سال ناكامي در غلبه بر رقيب خود نشد؟ به علاوه براي مربي پرتغالي بسيار مهم بود كه پاسخ حمايت همهجانبه هواداران استقلال را با شكست پرسپوليس بدهد. كنار هم قرار دادن اين ميزان انگيزه و به خصوص شوق هواداران و كادر فني و به خصوص ساپينتو و بازيكنان استقلال از رويارويي مجدد با پرسپوليس در جام حذفي در صورت ظاهر همه شرايط روحي و رواني براي شكست پرسپوليس را فراهم آورده بود. به اينها اضافه كنيد اظهارات ناسنجيده برخي بازيكنان استقلال كه با گذاشتن عنوان جام پاك بر جام حذفي، به طرز توهينآميزي عواطف هواداران و بازيكنان رقيب را بيشتر جريحهدار كرده بودند. ظاهرا تلاش بر اين بود كه با پيروزي در فينال حذفي بر چنين ادعايي و در عمل صحه بگذارند.
اين ميزان حساسيت براي استقلال بهطور خواسته يا ناخواسته زمينهساز يك جنگ رواني عليه موجوديت رقيب از هفتهها پيش از رويارويي فينال حذفي گرديد. اين جنگ رواني پيش از قطعي شدن راهيابي دو تيم به فينال جام حذفي و بعد از پيروزي غيرمنتظره استقلال بر تراكتورسازي و قطعي شدن قهرماني پرسپوليس با مصاحبه ساپينتو استارت خورد. ساپينتو در اين اظهارات غيرحرفهاي نه تنها به رقيب تبريك نگفت كه با سخنان ناسنجيده و تحريكآميز عواطف بازيكنان و هواداران پرسپوليس را تحتتاثير قرار داد. ساپينتو به اين ترتيب بازيكنان استقلال را خواسته يا ناخواسته به جنگ رواني خود عليه پرسپوليس هم ترغيب و هم تشويق و همراه كرد. اين جنگ رواني همراه با خط و نشان كشيدن بازيكنان استقلال براي رقيب سنتي و همزمان با نزديك شدن زمان برگزاري فينال به اشكال مختلف شدت و حدت گرفت. با اعتراضات معمول ساپينتو و بازيكنان استقلال به داوري دربي، درخواست داور خارجي ابعاد تازهاي به اين جنگ رواني اضافه كرد.
استقلال در اين جنگ رواني از رودررو قرار دادن بازيكنان قديمي با يحيي گلمحمدي و همسو قرار دادن آنها با ادعاهايي از جمله اتهام تيم حكومتي به پرسپوليس فرو نگذاشت. در يك مورد عجيب با حضور وحيد قليچ در تمرينات استقلال و تهيه كليپي با حضور مربي و سرمربي فعلي استقلال و تمجيد قليچ از ساپينتو به عنوان بهترين مربي و از استقلال به عنوان بهترين تيم ليگ كه در حق آن اجحاف شده، برگ ديگري از اين جنگ رواني رونمايي شد. اين كليپ در ادامه استوريهاي اهانتآميز قليچ عليه پرسپوليس و يحيي همان اندازه كه بيسابقه و عجيب، سوالبرانگيز هم بود. به اين نمونه چشمگير و غيرمنتظره اضافه كنيد اظهارات رحمان احمدي ديگر سنگربان قديمي پرسپوليس كه همسو با رقيب سنتي قهرماني پرسپوليس را شائبهبرانگيز خواند.
جنگ رواني استقلال تا روز و ساعاتي پيش از بازي و در مراسم شروع و حين بازي در اشكال مختلف ادامه يافت. هواداران استقلال پيش و همزمان با بازي تا توانستند با فحاشي بيرانوند را مورد اهانت قرار دادند. بازيكنان استقلال نيز همزمان با مراسم معمول آغاز بازي نه تنها از دست دادن با تيم حريف كه با داوران بازي خودداري كردند. در روي نيمكت استقلال اتفاقات مشابهي رخ داد، به اين ترتيب كه ساپينتو از برخورد دوستانه با گلمحمدي كه به رسم بزرگتر بودن به سمت نيمكت استقلال رفته بود، امتناع كرد. اين حركات از يك هماهنگي تعريفشده با هدف تضعيف روحيه حريف حكايت داشت.
استقلال با چنين ذهنيتي براي رويارويي و غلبه بر رقيب سنتي تا آخرين ثانيههاي اتمام بازي كم نگذاشت، حتي زماني كه استقلال در آخرين ثانيههاي وقت اضافي موفق به زدن گل تساوي شد؛ رفتاري سوالبرانگيز، هر چند مسبوق به همه فصل ليگ. اما در چنان شرايطي كه بازيكنان استقلال از كابوس شكست حيثيتي ديگري ولو بهطور موقت رها شده بودند، اين رفتارها عجيب بود. نكته ديگر انفعال و بعضا همسويي نيمكت استقلال با سرمربي خود بود. صحنههايي بيشباهت به يك نزاع خياباني كه ميتوان حتي در فوتبال باشگاهي ايران بيبديل تعبير كرد.
اين اتفاقات ريز و درشت و بعضا ديده نشده ناظر بر اين ادعا است كه مربي پرتغالي همه توان و تمركز خود را روي جنگ رواني و حاشيهسازي در بيرون و داخل زمين متمركز كرده بود. براي ساپينتو فينال حذفي در مقابل پرسپوليس يك قمار به تمام معني بود. از نوع قمارهايي كه قمارباز همه بود و نبود خود را به آن گره ميزند. فراموش نكنيم طرح موزاييكي نام ساپينتو از سوي هواداران در بازي نيمه نهايي حذفي مقابل نساجي بسيار به توهم ساپينتو و خودشيفتگي و قماري اينگونه سنگين و پرهزينه ساختن دامن زده بود. اوج اين خودشيفتگي و نخوت را ميتوان در مصاحبه قبل از بازي مشاهده كرد. جايي كه مرد پرتغالي با لحن و ادبيات توامان نخوتآميز و تحريككننده پاسخ سوالات خبرنگاران را به زمين بازي محول كرد. به گونهاي كاملا غير حرفهاي كه ميشود آن را به هيستري تعبير كرد.
اين رويكرد ناشيانه و تحريككننده اردوي استقلال را مقايسه كنيد با سكوت و پرهيز رقيب از تن دادن به عمل متقابل و در عوض آرامش معنيدار در ميان بازيكنان و كادر فني پرسپوليس كه رقيب را به جاي تامل و درنگ به تشديد جنگ رواني ترغيب و سوق ميداد. نوعي هل من مبارزطلبي كودكانه همراه با تخريب و تحقير حريف با هدف خالي كردن دل رقيب. بيتوجه به وزن و اعتبار رقيب و به طريق اولي هوشمندي و تجاربي كه پرسپوليس حداقل در يك دهه گذشته از جنگهاي رواني و موقعيتهاي مشابه كسب كرده است.
در اينجا اصرار دارم شكست استقلال را به رغم برتري محسوس فني پرسپوليس به همين حاشيهسازيها و تحميل فشار رواني ناشي بر بازيكنان استقلال پيوند بزنم. هر چند اغلب اين بازيكنان به گونهاي در تحميل اين فشار بر خود سهيم بودند.
استقلال در فصل اخير بيشترين آسيب و زيان ممكن را از جانب مربي پرتغالي عصبيمزاج و گاه بيپرنسيب متحمل شد. آنهم از اولين هفته حضور رسمي در ليگ برتر. انگار ساپينتو با لگد زدن بر نيمكت كنار زمين قصد داشت از همان هفته اول به شكل نماديني زير ميز ليگ ايران بزند. به علاوه بزرگترين اشتباه ساپينتو سلب مسووليت از خود و بازيكنان با مستمسك قرار دادن برخي اشتباهات داوري به زيان استقلال بود. اشتباهاتي كه تيم ساپينتو همان اندازه كه از آنها متضرر، به نسبت بيشتري از آن منتفع شده بود. با اين شيوه ساپينتو مسووليت شكستهاي استقلال را همان اندازه كه متوجه داوران، همزمان از خود و بازيكنان سلب و به نوعي خود را از پاسخگويي، تبرئه ميكرد. اينكه چنين رويكردي ناشي از آداپته كردن او با فضاي حاكم بر فوتبال ايران بوده، يا برخاسته از روش كاري ايشان، در نتيجه حاصله تفاوتي نميكند.
ترديدي نيست مديران استقلال چارهاي جز اتخاذ يك راهحل اساسي براي فصل آينده ندارند. اين البته به معناي ناديده گرفتن توانمنديهاي مربي پرتغالي نيست. كيفيت فوتبالي كه استقلال در فصل اخير حتي در مقايسه با فصل گذشته كه مجيدي تيم را بدون شكست قهرمان ليگ ارايه كرد، ناظر بر اين ادعا است.
اما استقلال حتي از تجربه سپاهان براي غلبه رواني بر پرسپوليس درس نگرفت. شايد با اين توهم كه در همسايگي محبوبيت با پرسپوليس قرار داد. گذشته از اشتباه محاسبات مجموعه استقلال در به راه انداختن چنان جنگ رواني بيسابقه عليه رقيب سنتي، آنچه استقلال و ساپينتو فراموش يا به فهم آن تجاهل ميكردند، وزن و اعتبار فوتبالي پرسپوليس بود. پرسپوليس اگر چه در بازي فينال با حداقل نتيجه به پيروزي رسيد، اما فراموش نكنيم روز خوب نمايش پرسپوليس نبود.