نقش و جايگاه سفرا در ماموريت
محمدحسين بنياسدي
در دهه ۷۰ هجري شمسي آقاي ايتامار فرانكو رييسجمهور برزيل پس از پاياندوره خود به عنوان سفير برزيل در پرتغال گماشته شد، اقدام دولت برزيل در اعزام او به عنوان سفير به پرتغال نماد اهميت تاريخي روابط برزيل با كشور استعمارگر خود بود. در اين ميان برخي از ديپلماتهاي انجمن ديپلماتيك برزيل نسبت به انتصاب رييسجمهور سابق به عنوان سفير اعتراض داشتند و سفارت را حق ديپلماتهاي كارير وزارت خارجه ميدانستند، البته در يك بحث تئوريك، هم تصميم دولت براي تعيين سفير در بالاترين سطح در كشوري كه جايگاه ويژه دارد منطقي است و هم ادعاي انجمن ديپلماتها داير بر اعزام سفراي كارير و با تجربه و ديپلمات حرفهاي، داراي پايه و اساس است. در كشورهاي دموكراتيك، دانش و تجربه ديپلماتيك توام با اهميت كشوري كه سفير به آن اعزام ميشود، محور اصلي گزينش سفرا است. سفرا در كشورهاي محل ماموريت نقش بسيار مهمي در روابط دو و چندجانبه بازي ميكنند و چنانچه بين ستاد و صف (وزارت خارجه و سفارت) هماهنگي باشد منشأ خير و بركت براي تامين منافع ملي ميشوند و حتي بعضا از بروز جنگ نيز ميتواند جلوگيري كند، مشهور است زماني كه ديپلماتها در مذاكرات شكست ميخورند توپها به غرش در ميآيند. در برخي كشورها نحوه گزينش و اعزام سفرا به ماموريت خارج از عرف كشورهاي دموكرات است، در اين كشورها ارتباطات، گروهگرايي، پارتيبازي و قبيلهگرايي، حاميپروري و خانوادگيسالاري بدون در نظر گرفتن شرايط ويژه سفير محور اصلي گزينش و اعزام سفرا به شمار ميرود. چنانچه نحوه گزينش سفراي كشورمان طي ۴ دهه گذشته دستمايه يك تز تحقيقاتي قرار گيرد دود از سر هر خوانندهاي بلند ميشود. البته تنها يك توجيه به كمك تصميمگيرندگان قبلي ميرسد كه ما در شرايط انقلابي بوده و ناگزير از اتخاذ چنين تصميماتي بوديم. متاسفانه گرچه برخي وزراي خارجه به خصوص آقايان كمال خرازي و جواد ظريف از شايستهسالاري و تخصص و تجربه سخن به ميان آوردند ولي ظاهرا ناكام ماندند و در بر همان پاشنه چرخيد و فرصتي كه براي قانونمند كردن گزينش سفير فراهم شده بود بر باد رفت. در يك تفكر منافع مليگرايانه، وزارت خارجه سرمايه ملي است كه نبايد دستاويز افراد براي حفظ و ترويج قومگرايي و ارتباطات قبيله واقع شود. بديهي است عدم توجه به شايستگي و تخصص سفرا و اعزام افراد غير ديپلمات و بيتجربه و خارج از وزارت خارجه ممكن است بر اثر اهمال يا بيتجربگي، روابط دوجانبه به يك حالت بيمار گونه استخوان لاي زخم مبتلا شود كه آثار آن سالها بعد بروز و منافع ملي را دچار خسراني غير قابل جبران كند.
كاش مستي مينمودي هر حرامي چون شراب
آن زمان معلوم ميشد در جهان هشيار كيست
در كشورهاي پيشرفته و دموكرات، وزارت خارجهها به عنوان يك نهاد حاكميتي از چنان ساختار، انسجام، تشكيلات، مقررات، قانونمندي و ابهتي برخوردارند كه حتي با تغيير دولتها نيز دچار كوچكترين تزلزل و اعمال نفوذي نميشوند در حالي كه در برخي كشورها، گروه حاكم و مسلط با لشكركشي به مثابه توزيع غنايم، تشكيلات وزارت خارجه را شخم زده و حتي آن را به وزارت خانواده تبديل ميكنند. وزارت خارجه ايران متاسفانه از زمان آقايان ولايتي، خرازي، متكي، صالحي، ظريف در اين خصوص كارنامه قابل قبولي ندارد و شوربختانه مثل اينكه تا ثريا ميرود تيز در به همان پاشنه ميچرخد و اميدي به بهبود اوضاع نميرود. اكنون وزارت خارجه جولانگاه دانشآموختگان امام صادق شده و گويا ملاك اصلي تصدي پست مديريتي در داخل و تعيين سفير همين پيوند دانشآموختگان در اين دانشگاه است. البته نمونههايي از ديگر ارگانها نيز به چشم ميخورد، شگفتانگيز و حسرتبار اين است كه بسياري از كساني كه از بيرون وزارت خارجه پستهاي سفارت را اشغال كرده و از امكانات مالي و غيره بهرهمند شده و تجربه آموزي كردهاند بعد از پايان ماموريت ذرهاي از تجربه خود را در وزارت خارجه مورد استفاده قرار ندادهاند و دوباره به نهاد مربوطه خود بازگشتهاند. بدون شك اين برخورد فرا ديپلماتيك و اشغال پستهاي سفارت توسط افراد غير وزارت خارجهاي نه تنها روحيه ديپلماتهاي شايسته وزارت خارجه را تضعيف ميكند و جو نا اميدي و يأس را بر كارشناسان و ديپلماتهاي تواناي اين وزارت مستولي ميگرداند بلكه موجب به هدر رفتن سرمايههاي ملي نيز ميشود. جلوگيري از خسارتهاي فوق مستلزم توجه ويژه مسوولان عاليه به اين نهاد مهم حاكميتي است. حكيم فردوسي چند قرن پيش ويژگي و صفات سفير و فرستاده نزد دولتهاي بيگانه را چه زيبا توصيف كرده است كه ميتواند مورد توجه تصميمسازان كشور شود:
«فرستاده بايد فرستادهاي
درون پر ز مكر و برون سادهاي
فرستاده بايد كه دانا بود
به گفتن توانا و بينا بود»
آرزوي سربلندي براي تمام نمايندگان شايسته كشور در مجامع جهاني كه براي تامين منافع ملي ايران عزيز ميكوشند.