• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5504 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۱ خرداد

نقشه عجيب گروه تلگرامي براي سرقت دلار

مرد جوان براي سرقت از دلارفروش‌ها نقشه عجيب و زيركانه‌اي داشت. او با راه‌اندازي گروه تلگرامي ارز، فروشندگان دلار را شناسايي و نقشه سرقت از آنها را طراحي مي‌كرد.
تحقيقات در اين پرونده از اواخر سال گذشته شروع شد. در آن زمان چندين شكايت مشابه در پايگاه چهارم پليس آگاهي تهران مطرح شد كه نشان مي‌داد اعضاي يك گروه با برنامه‌ريزي، سراغ فروشندگان دلار رفته و با مجروح كردن آنها نقشه سرقت را عملي مي‌كردند.
يكي از مالباخته‌ها براي ماموران گفت: «مدتي قبل عضو يك گروه تلگرامي شدم كه قيمت‌ روز دلار و سكه در آن اعلام مي‌شد. هر روز پيش‌بيني قيمت در روزهاي آينده را در گروه قرار مي‌دادند كه معمولا درست از آب در مي‌آمد. به پيشنهاد ادمين گروه ماشينم را فروختم و دلار خريدم تا اينكه چند روز بعد اعلام كردند كه قيمت دلار در بازار در حال كاهش است. من به‌ شدت ترسيدم كه ضرر كنم و وقتي با ادمين گروه تماس گرفتم، گفت كه الان زمان فروش دلارهايم است. او و چند نفر ديگر از اعضاي گروه اعلام كردند كه حاضر هستند دلارها را با قيمت خوبي از من بخرند. من هم با آنها قرار گذاشتم و به همراه دلارها راهي محل قرار شدم.»
 او در ادامه گفت: «وقتي سر قرار كه محلي خلوت بود، حاضر شدم 3مرد قوي هيكل و قدبلند سراغم آمدند. آنها ماسك به چهره داشتند و با تهديد چاقو از من خواستند دلارهايم را تحويل‌شان بدهم. من اما مقاومت كردم كه يكي از آنها با چاقو مرا زخمي و ديگري به حد مرگ كتكم زد. به اين ترتيب تمام دلارهايم را سرقت كردند و گريختند.»
با افزايش اين شكايت‌ها، ماموران به شكل ويژه تحقيقات خود را روي اين پرونده متمركز كردند و خيلي زود موفق شدند سرنخ‌هايي از ادمين گروه تلگرامي به دست آورند. او به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسراي ويژه سرقت دستگير شد و در بازجويي‌ها به سرقت‌هاي سريالي اعتراف كرد. او گفت كه سركرده باند بوده و همدستانش به دستور او نقشه سرقت‌هاي سريالي را اجرا مي‌كردند. او اعتراف كرد كه اعضاي باندش چنانچه با مقاومت طعمه‌هاي‌شان مواجه مي‌شدند، آنها را مجروح كرده و مورد ضرب و شتم قرار مي‌دادند. با اعترافات سركرده گروه، 2 متهم ديگر اين باند كه از اعضاي اصلي بودند، دستگير شدند و تحقيقات براي دستگيري اعضاي ديگر باند از سوي كارآگاهان ادامه دارد.
سركرده باند، ليسانس نرم‌افزار كامپيوتر از يكي از دانشگاه‌هاي معتبر پايتخت دارد. او خودش را نابغه و باهوش مي‌داند و مي‌گويد طمع باعث شد كه نقشه سرقت از فروشندگان دلار را بكشد. 

  نقشه سرقت را خودت به تنهايي كشيدي؟
از صفر تا صد ماجرا ايده خودم بود.
  چه شد كه اين ايده به ذهنت رسيد؟
اين روزها هر كسي را كه مي‌بيني در حال صحبت درباره قيمت دلار و طلا در بازار است. خود من هم ‌زماني در كار خريد و فروش دلار بودم، اما خب ريسكش زياد است. بايد خوب پيش‌بيني كني و بازار را بلد باشي تا بداني چه زماني روي سود هستي چه زماني ضرر. يك مدت در اين كار بودم اما به‌ دليل نوسانات بازار خيلي ضرر كردم. يك روز كه رفته بودم براي معامله دلار ديدم چقدر راحت مي‌شود با ترساندن يك نفر، دلارهايش را به سرقت برد. به اين ترتيب نقشه سرقت از فروشندگان دلار را كشيدم.
  همدستانت چه كساني بودند؟
من براي اعضاي باندم 3وي‍ژگي در نظر داشتم؛ شجاع، ‌قدبلند و قوي‌هيكل باشند. بعد از استخدام نوچه‌هايم يك گروه تلگرامي زدم كه ادمينش خودم بودم. در آنجا شروع كردم به توليد محتوا و صحبت درباره قيمت ارز و نوسانات بازار. بعد فراخوان خريد دلار مي‌دادم. در اين مرحله با سياه‌بازي و اجراي نمايش توسط خودم و ديگر اعضاي باند، افرادي را كه قصد فروش دلار و يورو داشتند به دام انداخته و سر قرار مي‌كشاندم. در آنجا هم مردان قوي هيكل مي‌رفتند و پس از درگيري با طعمه‌ها، دلارها و يوروهاي‌شان را كه معمولا مقدار زيادي بود، سرقت مي‌كردند.
  نوسانات بازار را چطور پيش‌بيني مي‌كردي؟
كمي هوش و ذكاوت داشتم؛ در واقع من يك نابغه‌ام. پيش‌بيني‌هايم هميشه درست از آب درمي‌آمدند. هميشه با حدسيات و منطق خودم قيمت‌ها را مشخص مي‌كردم كه خوشبختانه پيش‌بيني‌ها درست بود و مالباخته‌ها به ما اعتماد مي‌كردند.
  پس چرا خودت وقتي در كار خريد و فروش دلار بودي، ضرر كردي؟
شايد به‌ خاطر اين بود كه چون سرمايه خودم بود استرس داشتم و همين باعث شد كه پيش‌بيني‌هايم اشتباه از آب دربيايد.
  با پولي كه از اين راه به دست آوردي چه كردي؟
زندگي كردم! چيزي كه هميشه حسرتش را داشتم. با وجود اينكه درس خواندم، مدرك مهندسي گرفتم، باهوش و نابغه هستم اما نتوانستم شغل مناسب و پردرآمدي پيدا كنم. از طرفي در يك خانواده فقير بزرگ شده بودم كه از كودكي حسرت خيلي چيزها به دلم مانده بود. به همين دليل براي رسيدن به ثروت بيشتر، راه دزدي و خفت‌گيري را انتخاب كردم. با پول دزدي ماشين خريدم؛ لباس و وسايل گران‌قيمت براي خودم خريدم و به يك سفر خارجي رفتم تا اينكه دستگير شدم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون