منع نطق نماينده؟!
دوم: مجلس حق تفسير قانون اساسي را ندارد، نميتوانند بگويند تفسير ما از اصل ۸۴ قانون اساسي، ممنوعيت از نطق نماينده است.
سوم: نص آييننامه مجلس هم كه موارد نظارت را تعيين و تحديد كرده است، مطلقا اشارهاي به منع نطق ندارد. ماده ۶ آييننامه داخلي مجلس، موارد هشتگانه را به صراحت بيان كرده است، مطلقا نميتوان ممنوعيت از نطق را حتي با تفسير موسّع از آييننامه مجلس استنباط كرد.
چهارم: البته ممكن است، نمايندهاي در دادگاه محكوم و حتي زنداني شود، ديگر فرصت نطق پيدا نميكند. او در واقع ممنوعالنطق نشده است، بلكه خود به اختيار خويش، با انجام جنحه يا جنايتي از خود سلب اختيار كرده است، همان قاعده معروف كه «امتناعالاختيار لا ينافي الاختيار» اما تصميم هيات نظارت امر ديگري است. اين تصميم مثل همان رخنه در سد است كه ممكن است در آغاز رخنه كوچكي به نظر برسد و آب قطره قطره جريان يابد، اما آن كودك هوشمند پطرس در كتابهاي درسي نسل ما، انگشتش را بر سوراخ سد نهاد و ماند و بيهوش شد و نشانه زنگ خطر شد كه ممكن است، سد بشكند و دهكده را آب ببرد.
پنجم: آزادي از مواهب و مباني انقلاب اسلامي بوده و هست. تريبون باز مجلس و حقوق نمايندگان ملت، نشانه و تجسم آزادي است، به نظرم بيش از همه، نمايندگان مجلس و همان اعضاي هيات نظارت- كه اميدوارم هيچ كدام شاسي بلند نگرفته باشند!ـ هستند و به ويژه هيات رييسه مجلس و شخص رييس مجلس كه بايد از حقوق نمايندگان و حقوق ملت حمايت كنند و همگي از فتنهاي بهراسيم كه به روايت قرآن مجيد فقط دامن ظالمان را نميگيرد! فراگير است و به اصطلاح آقايان نظامي- امنيتي، نميتوان آن را جمع كرد!