اعتراضات و تدبير در ابتكار عمل
ضروري است كه در سطح ملي اصلاح روشها و رويكردها با مشاركت مشفقانه دلسوزان كشور از هر جناح و جريان فكري و سياسي به ياري طلبيده شود.جداي از ابعاد و علتهاي ملي بروز اعتراضات، در سطوح محلي نيز برخي زمينهها به تشديد مسائل و شكافها منجر شده و لذا براي مديريت و حل و فصل ريشهاي مسائل در سطوح محلي و منطقهاي بايستههايي چند وجهي مكمل اصلاحات در سطوح ملي است. به عنوان مثال چرا در ميان شهرستانهايي با شرايط نسبتا مشابه و زمينههاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و تاريخي مشابه رويدادهاي اعتراضي با هزينههاي انساني و كشته و زخميها متفاوت همراه بود؟ به عنوان مثال چرا در استان كردستان در اعتراضات مشابه در شهرستان بيجار و كامياران يا مريوان و بانه، اعتراضات با هزينههاي كمتري روبهرو بود، اما در شهرستانهاي ديواندره و دهگلان و سنندج و سقز و قروه پيامدهاي غمانگيز اعتراضات بيشتر بود.چرا زاهدان بيش از ايرانشهر يا چابهار درگير حوادث اخير شد؟ يا در مناطق ديگر مثلا چرا تعداد تلفات در استان مازندران يا استان گيلان بيش از ديگر استانهاي كشور بود هر چند در اين استانها نيز ميزان هزينهها مثلا در ساري با آمل همسان نبود! چرا؟
4- در ماههاي گذشته برخي مناطق كشور از جمله شهرهاي ايذه، سقز، زاهدان و چند شهر ديگر در گوشه و كنار كشور بيش از ديگر مناطق كشور درگير رويدادهاي اعتراضي بوده است.به همين منظور در كنار اقدامات اساسي در سطح ملي، در سطوح محلي نيز انجام مطالعات عميق و كارشناسي و در نهايت ارايه ابتكار عملهاي هوشمندانه و كارشناسي شده و مبتني بر دادگري و حق شهروندان ميتواند به خروج از وضعيت جاري منجر شود. ساختار اجتماعي و مناسبات اجتماعي در اين مناطق به ويژه در ايذه و زاهدان و سقز ظرفيتهاي قابل توجهي دارد كه ميتواند در اين مهم مورد توجه قرار گيرد.در ايذه مناسبات طايفهاي و در زاهدان مناسبات طايفهاي و مذهبي و در سقز ظرفيتهاي مدني در دسترسي است كه ميتواند در حل و فصل مسائل جاري گرهگشا باشد.در پرتو ابتكار عمل مبتني بر خرد جمعي و ظرفيتهاي محلي همراه با انعطاف و عقلانيت به ويژه درباره بازداشتيها و زندانيان و آسيبديدگان موتور محركه آغاز تجديدنظر در رويههاي جاري با هدف حلو فصل ريشهاي مسائل موجود است.تعيين كميتههاي متشكل از ظرفيتهاي منطقهاي و مسوولان مربوطه گام ابتدايي براي آغاز چنين رويكردي است.در هفتههاي گذشته اصلاح رويهها در سياست منطقهاي و تجديدنظر در رابطه با عربستان اقدامي شگفتيساز تلقي شد كه ميتواند به اصلاحات و دگرگوني اساسي در روابط منطقهاي كشور با عربستان و ديگر كشورهاي عربي منطقه منجر شود.حتي پيشبيني ميشود اين ابتكار عمل ميتواند به مناسبات با كشورهاي اروپايي و امريكا نيز تسري پيدا كند.چنين ابتكار عملي در سطوح داخلي نيز ميتواند كاركردهاي جدي در پي داشته باشد.آيا چنين اميدي براي آغاز تجديدنظر در رويكردها و ارايه ابتكار عملي براي درمان آسيبها و شكافها در داخل كشور واقعبينانه است؟