قهرماني منچسترسيتي و چشمانداز عربستان 2030
ورزششويي فوتبال را بيشتر از آنچه تصور ميكنيد تغيير ميدهد!
ترجمه: هانيه نيك
منچسترسيتي قهرمان ليگ قهرمانان اروپا شد و قطر ميزبان جام جهاني بود. پيشنهاد كشورهاي نفتي براي دراختيار گرفتن فوتبال قرار است وارد فاز تازهاي شود. اينديپندنت مينويسد تا سال 2030 اين ورزش بهطور كامل تغيير شكل خواهد داد. پس از اينكه پپ گوارديولا جام ليگ قهرمانان اروپا را به دست آورد، از بازيكنانش خواست كه او و شرايط را درك كنند. اين مربي كاتالاني ممكن است در كنفرانس مطبوعاتي خود در مورد رسيدن به رئال مادريد شوخي كرده باشد، اما عميقا و قلبا در مورد حفظ ليگ قهرمانان اروپا و پيروزهاي بيشتر مصرّ بود. به هر حال، اين فقط شادي پيروزي نبود كه در ساعات اوليه صبح يكشنبه در باشگاه جاري شد. اين حس شكسته شدن يك مانع رواني بود و به اين معني است كه ما در قلمرو جديدي در فوتبال هستيم، زيرا با دورهاي از تحولات عظيم مواجهيم.
اولين ليگ قهرمانان براي يك باشگاه وابسته به يك دولت يك نقطه عطف تاريخي است، بيش از همه براي آيندهاي كه مدتهاست در راه است. چنين موفقيتي زماني از نظر آماري اجتنابناپذير به نظر ميرسد كه شما بتوانيد تا حد امكان بدون هيچ ريسكي براي آن سرمايهگذاري كنيد.
بسياري به اين نكته اشاره ميكنند كه چگونه همه اينها
در واقع بخشي از يك برنامه اقتصادي براي كشورهايي مانند امارات متحده عربي و عربستان سعودي است؟ و اين سوال درستي است. حتي اگر ورزش بخشي از اين موضوع باشد كه بيشتر به عاديسازي و تصوير مربوط ميشود تا بازگشت اقتصادي واقعي. تفاوت در ارقام بسيار زياد است. اهداف «حمايت ورزشي» پيچيدهتر هم هستند. آنها هنوز صرفا هستهاي از پروژهها را تشكيل ميدهند كه توسط اسنادي مانند چشمانداز اقتصادي ابوظبي 2030 و چشمانداز 2030 عربستان سعودي مشخص شدهاند. انتخاب موازي سال 2030 توسط دو كشور و اينكه چگونه همه اينها بر فوتبال تاثير گذاشته است، اكنون سوالات بيشتري را به وجود آورده است.
فوتبال تا سال ۲۰۳۰ واقعا چگونه خواهد بود؟
سال ۲۰۳۰ از اهميت بيشتري برخوردار است، زيرا زماني است كه سالگرد صدمين جام جهاني برگزار ميشود، رقابتي كه ارزش نمادين بسيار زيادي خواهد داشت.
ميزبان در سه ماهه سوم سال 2024 تعيين ميشود و اين روند هنوز توسط چهرههاي صنعت فوتبال به عنوان يكي از تاثيرگذارترين عوامل در ورزش فوتبال تلقي ميشود. نتيجه هرچه كه باشد در اصل وضعيت فوتبال را در دهه آينده تعيين ميكند. در درجه اول به اين دليل كه آنها بزرگترين عوامل بعدي را شكل ميدهند كه معاملات پخش و خريد باشگاهها هستند و اين موضوع را ميتوان در طول 30 سال گذشته دنبال كرد. جام جهاني 1994، دنياي تجارت ايالات متحده را با مقياس واقعي محبوبيت جهاني فوتبال آشنا كرد. تصادفي نيست كه در مارس 2003، گليزرها اولين سهام خود را در منچستريونايتد خريداري كردند و ميتوان گفت كه يك روند تجاري جديد تنظيم شده بود. در عين حال، برگزاري جام جهاني 2022 در قطر نه تنها به عنوان يكي از تاثيرگذارترين لحظات تاريخ فوتبال، بلكه در خاورميانه نيز به شمار ميرود. تقريبا هر تحليلگر جدي در اين منطقه، آن را عامل مستقيم مناسبات خليجفارس ميداند كه به وضوح رقابت ورزشي بين كشورهاي درگير را افزايش داد. جامهاي جهاني ديگر اثرات متفاوتي داشتهاند، براي مثال سال 2002 تغييراتي را در تقويم آغاز كرد، اما سالهاي 1994 و 2022 بودند كه دو نيروي محركه فوتبال را براي هفت سال آينده شكل دادند. در سال 1994 بحث ورود سرمايهداران غربي بود كه عمدتا از طريق سرمايهگذاران خطرپذير ايالاتمتحده و صندوقهاي سهام خصوصي انجام شد و ديگري يعني جام جهاني 2022 مربوط ميشود به بحث سياستهاي منطقه خليجفارس. بديهي است كه قدرتمندترين رقابت جهان يعني ليگ برتر اين موضوع را به نمايش ميگذارد. نيمي از باشگاههاي فصل آينده مالك امريكايي دارند كه نفوذ كنترلشدهاي دربردارد. سيتي و نيوكاسل يونايتد به ترتيب متعلق به ابوظبي و عربستان سعودي هستند. اگر گليزرها تصميم بسيار مهم - و به همان اندازه بحثبرانگيز - براي فروش باشگاه به شيخ جاسم قطري را اتخاذ كنند، منچستريونايتد، بزرگترين باشگاه رقابتها، ممكن است به نقطه عطفي در اين زمينه تبديل شود و همچنين تا حد زيادي نشان ميدهد كه اين چگونه كار ميكند.
بارسلونا، «اهرمهاي اقتصادي» و مرحله بعدي «حمايت ورزشي»
پول كشورهاي حاشيه خليجفارس عامل غالب است، زيرا آنها مايلند مقدار زيادي از آن را در همه زمينهها پمپاژ كنند. در ميان شكافهاي ايجادشده در فوتبال كه بهطور چشمگيري در حال گسترش است، سرمايهداران غربي نفوذ خود را اعمال ميكنند و در جايي كه فرصت وجود داشته باشد خريد ميكنند. تنها كافي است نگاهي به قراردادهاي جذب سرمايه بارسلونا در تابستان گذشته بيندازيد تا بفهميد چطور ميشود در رقابت باقي بمانيد. آنهم در دنيايي كه در آن بهترين مربيان و بازيكنان به ترتيب توسط سيتي و پاري سن ژرمن خريداري شدند. خود لاليگا براي رسيدن به ليگ برتر با گروه خصوصي CVC قرارداد بست، در حالي كه سري A نيز به دنبال همين موضوع بوده است.
يك تئوري رو به رشد در بازي وجود دارد كه گام بعدي در اين امر، صندوقهاي دارايي دولتي است كه به دنبال انجام معاملات مشابه هستند. اين ميتواند تعادل قدرت بين رقابتهاي داخلي را كاملا تغيير دهد، زيرا يك ليگ ميتواند ناگهان شاهد افزايش تعداد زيادي از باشگاههايش باشد كه به سطح ليگ برتر رسيدند. اين يك تحول كاملا منطقي است كه از خريد صرف باشگاهها ناشي خواهد شد. به نحوي كه خريد باشگاهها تبديل به تكميلكننده حمايتهاي مالي و برگزاري رويدادها خواهد شد. اعلاميه اخير عربستان مبني بر خصوصيسازي چهار باشگاه خود توسط صندوق سرمايهگذاري عمومي حتي يك مدل جديد هم ارايه ميدهد. مدل فعلي اين بازي، يك هرم جهاني است كه بيش از يك قرن در حال رشد بوده ولي امروز از همه زوايا در حال حذف شدن است. شهر ابوظبي در حال حاضر در اوج قرار دارد. ما به نقطهاي رسيدهايم كه به نظر ميرسد تنها هشت باشگاه ميتوانند قهرمان ليگ قهرمانان شوند، اگرچه نيوكاسل مطمئنا به آن گروه خواهد پيوست.
اينكه ديگران چطور پيش ميروند ممكن است به برخي تصميمات نظارتي بزرگ بستگي داشته باشد. حركاتي مانند محدود كردن هزينههاي ليگ برتر يا تغيير قوانين يوفا براي جوايز ميتواند باعث افزايش شديد تعادل رقابتي شود. نقش تنظيمكننده مستقل جديد كه در ليگ برتر انگليس حضور پيدا كرده نيز آموزنده خواهد بود. بسياري از چهرههاي فوتبال در ساير كشورهاي بزرگ بهشدت معتقدند كه اين ايده ميتواند گسترش يابد. برخي حتي فكر ميكنند كه اين درنهايت تهديدي براي فيفا از نظر حذف بخشي از قدرت بدنه جهاني خواهد بود. اگر قانونگذاران مستقل بتوانند عملا در افزايش سهام هواداران در باشگاهها موثر باشند، ميتواند در واقع بخشي از كنترل را پس بگيرد تا بخش بيشتري از فوتبال را به دست هواداران بازگرداند.
عواقب اتهامات ليگ برتر عليه منچسترسيتي
به همين دليل است كه تا اين حد اتفاقات بعدي به نتايج اتهامات ليگ برتر عليه منچسترسيتي و اتهامات دادستان عمومي اسپانيا عليه بارسلونا بستگي دارد. هر دو ميتوانند چهره فوتبال را تغيير دهند و واكنشهاي زنجيرهاي را به همراه داشته باشند. از طرف ديگر، سوال بزرگ اين است كه موضع يوفا در مورد مدلهاي چند باشگاهي چگونه خواهد بود. درحالي كه بيشتر تمركز روي اين موضوع مربوط به ايالاتمتحده است تا صندوقها و دولتهاي ثروت مستقل.
از آنجايي كه در واقع كشورهاي زيادي وجود ندارد كه بخواهند باشگاه بخرند، چنين تغييري ميتواند خريد چندگانه توسط يك صندوق يا به عبارت سادهتر مالكيت مشترك توسط يك نهاد را تسهيل كند. دستورالعمل اخير الكساندر چفرين، رييس يوفا در اين مورد -حداقل از نظر بيانيههاي عمومي- طبيعتا از منظر علاقه قطر به منچستريونايتد شكل گرفته است، زيرا اين كشور از قبل مالك پاريسنژرمن بوده است.
با توجه به انتقادات مداوم از سوي گروههاي حقوق بشر در رابطه با «ورزششويي»، سوالات بزرگي در مورد ارزشهاي واقعي فوتبال نيز به وجود آمده است. اين همان جايي است كه شركتهاي سهام خصوصي و ساير منافع سرمايهداري ميتوانند نفوذ خود را بيشتر اعمال كنند. قصد بسياري از خريدهاي باشگاهي اين است كه آنها را ظرف 5 سال پس از بالا رفتن ارزش برگردانند. اما چه كسي توانايي خريد چنين باشگاههايي را دارد؟ شايد شركتهاي سهام خصوصي و به احتمال زياد گروههاي مرتبط با دولت.
اين ميتواند دنيايي را به ارمغان بياورد كه در آن يك كشور يا صندوق ثروت مستقل شش باشگاه در ليگ قهرمانان اروپا دراختيار داشته باشد. به همين دليل است كه موضع يوفا در اين باره بسيار مهم است. با اين حال قرارداد اخير تورجهاني گلف با كشورهاي حاشيه خليجفارس همان چيزي را ثابت ميكند كه يكي از مديران برجسته فدراسيون سال گذشته به اينديپندنت گفته بود. دولتهاي خودكامه آنقدر پول بيشتر و اراده بيشتري براي خرج كردن آن دارند كه مقامات ورزشي بدون حمايت دولت خود را تقريبا ناتوان ميبينند. اين باعث ميشود كه بسياري تصميم بگيرند كه «در نهايت بهتر است با اين منافع كار كنيم تا اينكه آنها عليه شما كار كنند.»
يك موضوع مرتبط اين است كه چگونه نمونههايي مانند پرونده گلف LIV و سخنان خلدون المبارك، رييس باشگاه منچسترسيتي، در مورد «بهترين 50 وكيل» نشان ميدهد كه چنين كشورهايي ميتوانند سيستمهاي حقوقي را «خلع سلاح» كنند. خريد تدريجي زيرساختهاي ورزشي به وضعيتي منجر شده است كه ناصر الخليفي، رييس پاري سن ژرمن، به يكي از قدرتمندترين چهرههاي فوتبال تبديل شده و به صدر اتحاديه باشگاههاي اروپا صعود كرده است. با اين حال، چنين اقداماتي هميشه با واكنشهايي همراه است و به اينديپندنت گفته شده است كه نگراني فزايندهاي در اتحاديه اروپا در مورد تاثير دولتها و صندوقهاي سهام خصوصي وجود دارد. اينجاست كه جرقههاي حمايت دولت آشكار ميشود. در غير اين صورت، يكي ديگر از پيامدهاي ناخواسته صدور مجوز براي تصاحبهاي بيشتر، رشد گروههاي رايدهنده خاص است و از همين طريق ايدههاي بسيار جديدي ميتوانند وارد فوتبال شوند. ليگ برتر در حال حاضر در چند خط تقسيم ميشود و بيشترين اختلاف بر سر اتهامات منچسترسيتي است.
استراتژي عربستان براي ميزباني جام جهاني 2030
عربستان سعودي پيش از تصميمگيري درباره نامزدي جام جهاني 2030 بهشدت از بلوكهاي رايگيري آگاه بوده است. آنها از طريق گنجاندن يونان در مناقصه خود به اروپا نفوذ كردهاند و شمال آفريقا را از طريق همكاري با مصر به دست آوردهاند. يك تئوري رو به رشد در مورد فوتبال وجود دارد كه آنها ميتوانند با راض كردن اروگوئه، در امريكاي جنوبي نيز نفوذ كنند. اين فشاري است كه در سال آينده رشد بيشتري هم خواهد كرد، زيرا محمد بن سلمان ميخواهد جام جهاني را به محوريت «چشمانداز 2030» تبديل كند. همه اينها به اين دليل است كه يكي از چهرههاي بازي ميگويد كه اين دهه «دهه عربستان سعودي» است.
جام جهاني 1994، دنياي تجارت ايالاتمتحده را با مقياس واقعي محبوبيت جهاني فوتبال آشنا كرد. تصادفي نيست كه در مارس 2003، گليزرها اولين سهام خود را در منچستريونايتد خريداري كردند و ميتوان گفت كه يك روند تجاري جديد تنظيم شده بود. در عين حال، برگزاري جام جهاني 2022 در قطر نه تنها به عنوان يكي از تاثيرگذارترين لحظات تاريخ فوتبال، بلكه در خاورميانه نيز بهشمار ميرود. تقريبا هر تحليلگر جدي در اين منطقه، آن را عامل مستقيم مناسبات خليجفارس ميداند كه به وضوح رقابت ورزشي بين كشورهاي درگير را افزايش داد.
با توجه به انتقادات مداوم از سوي گروههاي حقوق بشر در رابطه با «ورزششويي»، سوالات بزرگي در مورد ارزشهاي واقعي فوتبال نيز به وجود آمده است. اين ميتواند دنيايي را به ارمغان بياورد كه در آن يك كشور يا صندوق ثروت مستقل شش باشگاه در ليگ قهرمانان اروپا دراختيار داشته باشد. دولتهاي خودكامه آنقدر پول بيشتر و اراده بيشتري براي خرج كردن آن دارند كه مقامات ورزشي بدون حمايت دولت خود را تقريبا ناتوان ميبينند. اين باعث ميشود كه بسياري تصميم بگيرند كه «در نهايت بهتر است با اين منافع كار كنيم تا اينكه آنها عليه شما كار كنند.»